از تحریم مسعود و مزاری تا میانجیگری ایران | گفتوگو با محسن روحیصفت (روزنامه شرق ـ ۱۸ شهریور ۱۳۹۹)
نسبت ایران با احمدشاه مسعود در گفت و گو با محسن روحی صفت
از تحریم مسعود و مزاری تا میانجیگری ایران
گفتوگو با محسن روحی صفت
منبع: روزنامه شرق (شماره ۳۸۱۱)
تاریخ: ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
روزنامه شرق در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ گفتوگویی با محسن روحی صفت (رئیس اسبق ستاد افغانستان) پیرامون نسبت ایران با احمدشاه مسعود ترتیب داده است. بخشی از این گفتوگو که با شریعتی مرتبط است در ادامهی مطلب میآید. مابقی متن این گفتوگو را میتوانید در فایل پیدیاف روزنامهی شرق، در انتهای مطلب مطالعه کنید.
اگر بخواهیم رابطه ایران و احمدشاه مسعود را به چند دوره تاریخی تقسیم کنیم، امکانپذیر است؟ عدهای معتقدند این رابطه بیشتر نظامی بود و حتما این بخش حساسیتبرانگیزتر است.
باید فضای آن دوران را بدانیم. دوره ظاهرشاه با کودتای داوود تمام میشود، داوود پسرعموی ظاهرشاه بود و در سال 1352 اقدام به کودتا علیه ظاهرشاه میکند، ظاهرشاه که برای عمل چشم به رم رفته بود، داوود به او اجازه نمیدهد به کشور بازگردد و پایان سلطنت و شروع دوره جمهوری را اعلام میکند. داوود دنبال یک کشور مدرن برای افغانستان بوده که نهادهای جدید و ارتش قوی داشته باشد و تفکرات لائیک داشت. برای این کار هم در وهله اول رو به شوروی آورد. داوود در سال 1342 نخستوزیر شده بود زمانی که ظاهرشاه پادشاه بود. در دوره نخستوزیری تلاش کرد با غرب ارتباط و تسلیحات نظامی بگیرد اما آمریکاییها و غرب حاضر نشدند با افغانستان کار کنند. پاکستان هم که از اول پیدایش، با افغانستان مشکلات مرزی داشت. در این بلوکبندی، آمریکا علیه هند و شوروی با پاکستان متحد بود و به نظرشان افغانستان سرزمینی بود که چندان اهمیتی نداشت؛ بنابراین آمریکا حاضر نشد با افغانستان ارتباط برقرار کند. حتی چاههای نفتی را که در قندهار زده بودند، نیمهکاره رها کرده و رفتند. در چنین وضعیتی داوود، تمایل پیدا کرد که برای توسعه اقتصادی کشور و ایجاد طبقه بوروکرات همچنین ایجاد صنایع و احداث راههای مواصلاتی از اتحاد جماهیر شوروی کمک بگیرد. در این دوره در خاورمیانه و ایران فضای روشنفکری و دانشجویی مسلمان مبارز در برابر جو مبارزات مارکسیستی مطرح بود. دوره سخنرانیهای آتشین دکتر شریعتی و اوج جریانات انقلابی است. در خیلی کشورهای دیگر جو انقلابی وجود داشت. کابل نیز متأثر از فضای دانشجویی ایران و سیدقطب در مصر است، دانشجویان مسلمان تحتتأثیر سخنرانیهای دکتر شریعتی موجودیت خود را در برابر جریان حاکم که کمونیستی و چپ است، نشان میدهند. دانشگاه پلیتکنیک کابل را که روسها ساخته بودند، یکی از همین محافل رقابت دانشجویان چپ مارکسیستی و دانشجویان مسلمان بود. همانجاکه احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار آنجا درس خواندند.
حتی یک نفر میگوید جنگ داخلی در افغانستان، دعوای همکلاسیهاست؟
آنجا فضای حاکم کمونیستی بود، دانشجویان مسلمان بودند که میخواستند علیه احزاب کمونیستی و شوروی فعالیت کنند و از همینرو، تعدادی درس را رها کردند و به مبارزه علیه حکومت دست زدند.
خیلی شبیه فضای انقلابی ایران است. دانشجویان تحصیل کرده در سیستم دانشگاهی شاهنشاهی علیه همان سیستم قیام میکنند؟
بله، احمدشاه مسعود به دره پنجشیر رفت و جوانان را جمع کرد و به آنها آموزشهای ایدئولوژیک میداد، معارف اسلامی و مطالب دکتر شریعتی و فلسفه غرب علامه طباطبایی را بحث میکرد. حکمتیار به منطقه خودش یعنی جنوب شرق میرود و جوانان دورشان جمع میشوند و از طرف دیگر آقای ربانی که استاد دانشگاه کابل بوده با همکاری مسعود، حزب جمعیت اسلامی را تشکیل میدهند.
منظر ایدئولوژیک احمدشاه مسعود، چه مشخصههایی داشت؟
تفاوتش با بقیه این بود که دیدگاه مدرنی از اسلام برخلاف دیدگاه سنتی داشته. چنانچه این تفاوت در ایران بود که جوانان مسلمان دانشگاهی آن دوره از متفکرانی مانند آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر بهشتی الهام میگرفتند و دیدگاههای آنان در مقابل دیدگاههای سنتی رایج بود، آنان دیدگاه مدرن و جدید نسبت به اسلام داشتند. مثلا قبل از انقلاب با سینما رابطه خوبی دارند، دنبال ابزارهای هنری برای معرفی اسلام میروند و یک دیدگاه بسته و سنتی ندارند. حسینیه ارشاد و فعالیتهای هنری آن در جهت معرفی اسلام پیشرو مثال خوبی در این موضوع هست. مسعود هم دیدگاه جدیدی نسبت به اسلام داشت که در جامعه بسته افغانستان خیلی ناب بود.
دکتر شریعتی برای او جایگاه خاصی داشت؟
بله.
یعنی همانطور که جمعیت انقلابی ایران در آن سالها تحت تأثیر دکتر شریعتی بودند، طیف مجاهدین هم بودند؟
نهتنها افغانستان، کل خاورمیانه تا آفریقای جنوبی اینطور بود. اوایل انقلاب سفری به مکه داشتم، یکی از جوانان آفریقای جنوبی گفت کتابهای شریعتی را با تیراژ یکمیلیون در آن کشور منتشر میکنیم. تیراژ یکمیلیونی در 40 سال قبل خیلی بود. شریعتی را باید خیلی وسیعتر دید. منحصر به جامعه ایران نبود. حتی در افغانستان که نزدیکترین کشور به ایران و همزبان بود، تعداد زیادی احزاب کوچک داشتیم که خودشان را متأثر از شریعتی میدانستند. البته تنها کتابهای شریعتی نبود. در بین کتابهایی که در آن دوره بهعنوان روشنفکری اسلامی منتشر میشد، کتابی نبود که مسعود نخوانده باشد. چیزی که میگفت از ایران برای من بیاورید، کتاب بود نه سلاح.
دریافت فایل پیدیاف صفحه دیپلماسی روزنامه شرق (۱۸ شهریور ۱۳۹۹)