ضرورت عبور از نقطهی ناامنِ تاریخی (زمین چمن دانشگاه تهران ـ اردیبهشت ۱۳۵۸)
ضرورت عبور از نقطهی ناامنِ تاریخی
پوران شریعترضوی
مکان: زمین چمن دانشگاه تهران
زمان: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸
منبع: مجموعه چند سخنرانی در دانشگاه تهران به مناسبت روز شریعتی
بسماللهالرحمنالرحیم
به روان پاک اولین شهدای دانشگاه تهران دانشکده فنی
مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی، مهدی (آذر) شریعت رضوی۱ درود اینها اولین شهدائی بودند که به مبارزه برخاستند و من خود شاید ۲۸ سال عمر مبارزاتی آنها بودهام. ما به تمامی دانشجویان دانشگاههای ایران بخصوص دانشجویان مبارزی که با قطرات خونشان به ما این فرصت را دادند که امروز گرد هم آئیم و از علی شریعتی مجاهد شهید سخن بگوئیم. درود میفرستم.
پس از سخنرانی سروران معظم و بزرگی چون آیتالله طالقانی و پدر بزرگوارم استاد محمدتقی شریعتی و دوستان عزیز آقای دکتر سامی و آقای احمدزاده و برادر مجاهدمان سخن گفتن من ضرورتی ندارد بخصوص که همه دوستان خسته هم هستند فقط بعنوان تشکر از این همه احساسات پاکی که در عرض این دو مساعی که از شهادت همسرم علی میگذرد نسبت باو ابراز نمودهاید، باینجا آمدم.
سخنم را با گفتهای از خود علی آغاز میکنم.
خدایا: عقیدهام را از دست عقدهام مصون بدار.
خدایا: به من قدرت تحمل عقیده مخالف ارزانی کن.
خدایا: رشد عقلی و علمی مرا از فضیلت احساس و تاثر و اشراق محروم نساز.
خدایا: این کلام مقدس را که به رشد الهام کردهای هرگز از یاد من مبرکه: «من دشمن تو و عقاید تو هستم اما حاضرم جانم را برای تو و عقاید تو فدا کنم».
خدایا: به روشنفکرانی که اقتصاد را اصل میدانند بیاموز که اقتصاد، هدف نیست و به مذهبیها که کمال را هدف میدانند بیاموز که اقتصاد هم اصل است.
خدایا: چگونه زیستن را تو به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم دانست.
خدایا: مرا از این فاجعه پلید مصلحت پرستی که چون همه کس گیر شده است و وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده است که از فرط عمومیتش هر که از آن سالم مانده باشد بیمار مینماید، مصون بدار تا به رعایت مصلحت حقیقت را ذبح شرعی نکنم.
علی شوهر من انسانی متعهد و مسئول بود او دوست داشت معلم باشد و هستیاش را وقف شاگردانش مینمود و از سنین جوانی به معلمی پرداخت و کارهای اجتماعی و علمی او از این کلاسها شروع شد. علی اسلام را چنان شناخته بود که باید باشد و سعی و تلاش همیشگی او این بود که این رسالت را علیوار باتمام رساند او میدانست که اسلام در گذشته از زمانهای مختلف با فرهنگهای گوناگون پیوند خورده است و میباید جدا از این فرهنگها و بصورتی خالص چون اسلام نخستین زمان پیغمبر و حضرت علی به نسل جوان شناسانده شود. بنابراین در کلاسهایش این مسائل را با تمامی وجودش بیان مینمود. دردها را نشان میداد و درمانها را پیشنهاد میکرد.
او در زمان و عصری که اختناق همه جا را پر کرده بود در زنده کردن اسلام در راه جهاد و تحقیق عدالت قدم برداشت شاگردانش میگفتند: «در کلاس دانشکده ما گفتههای دکتر شریعتی را با اشکهایمان مینیوشیدیم. زیرا که مسأله از حد گوش دادن و شنیدن فراتر رفته بود و دکتر حقایقی را که از حقیقت وجودیش یافته بود برایمان بازگو میکرد مسأله ساعت برایمان مطرح نبود و هرگز گذشت زمان را احساس نمیکردیم چون با حقایقی آشنا میشدیم که ذاتاً و فطرتاً طالب شنیدن آنها بودیم و راز درمان دردهای انسانی را در گفتار شیرین او مییافتیم».
علی ابعاد روحی فراوان و گستردهای داشت ولی آنچه از همه مهمتر و یادآوری آن لازم است بعد آزاداندیشی اوست. علی آنقدر آزادمرد بود که ساعتها با مخالفانش در یک اطاق صحبت مینمود بحث میکرد و خم بابرو نمیآورد قضاوتش در مورد انسانها برطبق اعمالشان بود نه گفتههایشان و بنظر من این یکی از بزرگترین علل موفقیتش بود.در کتاب با مخاطبهای آشنا در مقالهای که بر یکی از دوستانش مینویسد تذکر میدهد که از تمام خوانندگان کتابهایم خواهش میکنم و میخواهم که کتابهایی را که در جهت مخالفت با من و کوبیدن من نوشته شده بخوانید».
رفتار آزاداندیشانه علی میتواند برای همهی شما الگو باشد …
او ساعتها با افرادی با ایدئولوژیهای متفاوت بحث مینمود و موفق هم میشد. بسیاری از طرفداران علی از مارکسیستهای گذشته هستند و بسیاری از آنها امروز در معرفی اسلام حقیقی موفقند همچنین استعمار از دو طرف و دو جبهه علی را میکوبید از یکطرف حکومت جبار پهلوی و از طرفی مارقین از محبوبیت و نفوذ کلامش و خلوصش و ایثارش در راه ایمانی که پا بدعوتش در میدان پر از مخاطره نهاده بود به هراس افتاده بودند زیرا که دیگر مردم آگاه میشدند و آنچنان شیفته رسالت انسانی اسلام راستین شده بودند که هیچ چیز آنها را از رسیدن به هدف و مقصود نهائی منحرف نمیساخت و این مسأله زنگ خطری برای سیاستهای استعماری جهان بود زیرا که اسلام سدی در برابر منافعشان ایجاد میکرد و وحدت مسلمانان وحدت آزادگان ریشههای استعمار و استثمارشان را از بیخ و بن میسائید و خورد مینمود بنابراین طبیعی است که موضعگیریهای سخت در مقابل علی مینمودند ولی این موضعگیریها یک در صد هم بر کار علی تاثیر نمیگذاشت نظر او در این مورد در کتاب با مخاطبهای آشنا به روشنی بیان شده است علی در این کتاب میگوید: «اینهمه توفیقی که در اشاعه افکارم و جلب افکار مردم کسب کردهام ثلثش ثمرهی رنجی است که بردهام و کاریست که کردهام و ارزشی که داشتهام، دو ثلثش را مرهون زحمات این آقایان هستم.»
من از شما فرزندان و خواهران و برادران عزیزم میخواهم که بخاطر مسئولیتی که خون شهدای راه حق بر گردن ما گذاردهاند از مسائل جزئی و کوچک بگذرید و همهی «من» و «تو» ما شدیم در مقابل دشمن مشترکمان یعنی: «آنها، یعنی امپریالیسم، استعمارگر شناخته شده متاسفانه گاه دیده میشود که بر سر بحث مسائل ایده ئولوژی با هم درگیر شدهاید بطوریکه دوست را فراموش نموده و دشمن را ناخودآگاه پرورش میدهید.
و این بزرگترین غمی است که بر دل خواهران و مادران و پدران داغدیده گذاشته میشود. و من خود بعنوان خواهری داغدار که ۲۵ سال است به امید پیروزی هر شب سر بر بالین گذاشتهام و ۲ سال است که بخاطر شهادت همسر و معلمم علی شب و روز لحظه به لحظه آرزوی چنین روزی را داشتهام البته من نمونه یک فرد از یک خانواده شهید هستم و این پیروزی که بدست آمده برایمان مغتنمتر است بخاطر خون شهدا در راه حفظش با دیدهی و انگیزه احترامآمیز به عقاید مخالف یکدیگر بنگرید و ما با یک فرهنگ استعماری و سلطه و زور تربیت شدهایم و پرورش یافتهایم به ما یاد ندادهاند که در مقابل عقاید مخالف با احترام بنشینیم و گوش کنیم و بحث نمائیم و ضمن اینکه بگفتهی حضرت محمد (ص) که فرمودهاند اختلاف ۲ و علماء امتی رحمة این اختلاف بنابر قولی اختلاف سلیقه بین علماء که میگویند اختلاف سران یک قوم رحمت است میباشد. این افکار مختلف باید باشد تا با تبادل آن بهترین راه حلها پیدا شود. باید دانست بحث نمودن سازندهترین کار فکری است، اما نه بقیمت تفرقه و جدائی بین ما و از بین رفتن هدف و غافلگیر شدن از طرف دشمن مشترک بطوریکه تاریخ نشان میدهد هر وقت اسلام شکست خورده از منافقین بوده نه از دشمنان کما اینکه خود حضرت علی در جنگ صفین بدست منافقان شکست خورد.
باید هوشیارتر از آن باشید که فرصت بدشمن دهید. و هر لحظه بر روی انرژی هر انسان حساب کنید که هدر نرود و این انرژیها باید صرف سازندگی مملکت شود.
امروز نباید بههیچ ماجرائی جز عبور قطعی از این نقطه ناامن تاریخی موجود توجه داشت و از همین موضع مردم را به تجسم اراده قاطعشان فراخواند و به آنها فرصت داد تا علیرغم آنهمه سال نیرنگ تقلب و اختناق هرآنچه میخواهند بر زبان و بر کاغذ آورند.
من شاهد رنجهای مداوم علی شریعتی بودم که به علت اختناق حاکم و سلب آزادیهایش چهها کشید و چه تحملی نمود او نمیتوانست آزادانه حرفش را بزند صاحب اندیشهای که آنهمه تراوشات علمی و اجتماعی داشت باید کنج خانه و در کنار همسری کمتر از خودش زندگی نماید وقتی دانشجویان حق نداشتند با وی ملاقات نمایند چون خانه یکسره تحت کنترل بود و باید شب از خانه خارج میشد. و باید شبها از خانه خارج میشد تا کسی او را نبیند بهرحال رنج مداوم علی او را وادار به هجرت نمود مهاجرت علی که خودش آنرا بعنوان یک اصل کلی از قرآن شناخته بود و مطرحش کرد صورت حقیقی یک انسان مهاجر متعهد را ترسیم نمود خودش گفته انسان یک مهاجر ابدی در خویش است و باین مسئله صورت حقیقت داد و مهاجرتش را با شهادتش در تنهائی و غربت باتمام رساند و راه تکامل هر انسان آزاده از اسارت استثمار و استحمار شرق و غرب عالم و متعادلی است بطوریکه قبلاً اشاره شد نباید خستهکننده ـ یافتن آزادی مطلق و وطن اصلی نشان داد روشنفکران آگاه هم انصافاً هر کدام شریعتیوار مسئولیت شیعه بودن را احساس کرده و براه او ادامه دا ده و امیدوارم که این راه را در آینده هم ادامه دهند. او میخواست به اروپا برود تا همهی جوانها را که با ایدئولوژیهای مختلف با درگیریهای متفاوت که دارند در برابر دشمن مشترک متحد نماید تا در کنار هم دست بدست هم داده و موفق و پیروز گردند و تاسف من از اینست که امروز جای علی از اینجهت بسیار بسیار خالیست و از طرف دیگر باز خوشحال هستم که میبینم هر کدام از شماها علی شریعتی دیگری هستید بگفتهی خودش که به من میگفت: این دانشجویان و این جوانان امروز از من پیشتازتر شدهاند و من از خودم شرم دارم که به پای اینها نمیرسم». من این را بعد از شهادت هر کدام از فرزندان و خواهران و برادران خود در علی احساس میکردم علی فوقالعاده از بودن خود متاثر میشد و این تاثرش را شما در نوار حسن و محبوبه احساس میکنید.
در پایان از ابراز احساسات و نهایت حقشناسی که در این دو سال نسبت به خدمات همسرم علی شریعتی ابراز نموده و مینمائید تشکر میکنم و بحق میگویم که خانواده ما را از این احساسات پاک شرمنده نمود و روح علی را شاد کردهاند. اگر واقعاً به علی شریعتی و مکتبش علاقهمندید بخاطر علی که اکنون بین شماست و من هرگز از او بعنوان یک فرد از دست رفته حرف نمیزنم که شهید یعنی شاهد و او اکنون از هر شاهدی شاهدتر بر احساسات پاک و بیشائبه شماست. او میخواست که ملت ایران از قید اسارت آزاد شده و دشمن خونخوار را شکست دهد و پیروز گردد که با آگاهی و وحدت پیروز هم شد. مجدداً از شما میخواهم که این پیروزی را بخاطر خون شهدا حفظ نمائید. و فراموش نکنید که بزرگترین بخش این مسئولیت حفظ نمودن وحدت ضد استعماری و عدالت خواهانه میباشد و بدین وسیله میتوانید به هدفهای بزرگتری که در پیش دارید برسید و بدانید که
قطره دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا دریاست
والسلام پوران شریعت رضوی ۱۳۵۸/۲/۲۶
**************************************
۱ـ شریعت رضوی (برادر شهید خانم شریعت رضوی) و قندچی و بزرگنیا سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران بودند که در ۱۶ آذر یعنی چهار ماه پس از کودتای امپریالیستی ۲۸ مرداد بدنبال یک تظاهرات باشکوه دانشجوئی که بخاطر اعتراض به سفر توطئهآمیز نیکسون معاون رئیسجمهور وقت آمریکا به ایران برپا گشته بود بدست مزدوران رژیم سابق بشهادت رسیدند.
۲ـ اختلاف به معنی رفت و آمد هم میباشد.
متن سخنرانی پوران شریعت رضوی در مراسم دومین سالگرد هجرت شریعتی.pdf
مطالب مرتبط:
مراسم دومین سالگرد هجرت شریعتی (دانشگاه تهران ـ ۲۶ اردیبهشت ۵۸)