مزینان، زادگاه خاندان شریعتی (۱۳۱۲ تا ۱۳۵۶)
مزینان، زادگاه خاندان شریعتی
نشانی: مزینان حاشیه کویر نمک مزینان، سی کیلومتری سبزوار
شریعتی از بدو تولد تا پایان عمر (یک ماه قبل از هجرت) رفت و آمد و سکونت در این روستا را رها نکرد. شیخ قربانعلی (عموی شریعتی) به تعبیر او سنت نشکست و روحانی این روستا باقی ماند و پس از فوتش در سال ۱۳۵۴، فرزندش شیخ محمود شریعتی به سنت پدر وفادار ماند و روحانی این روستا شد.
شریعتی خود در باره روستای مزینان می گوید:
«…روستای محبوب من! مزینان! ای گرسنهی ژندهپوش مغموم که بر حاشیهی خشک و تشنهی کویر افتادهای! ای نجیبزادهی بزرگواری که قربانی ستم ایامی و رنجور فقر و محکوم ویرانی و فراموشی و شرف تبار و شکوه تاریخت مستمندی را بر تو روا نمیدارد. ای کوه و کویر و ارگ و بازار و مدرسه و رباط و سرچشمه و قبرستانی که همه از اجداد من سخن میگویید و یادگار عصمت اعصارید؛ اعصار سرشار از ایمان و لبریز از آرامش و یقین و طهارتی که در زیر منجلاب این تمدن کثیفی که در آن، تنها وقاحت و حقارت و نیرنگ و قساوت خوب میپرورند، برای همیشه مدفون شدند و عصری آمد که خورشیدش از مغرب میتابد و اشعهی سیاهش همچون چنگال هولآور دیو بر سرزمین اهورایی ما سایه افکنده است و قندیلهایی را که در آن عصیر زیتون شرقی میسوخت و از آن خدا تابان بود خاموش کرد.
ای در و دیوارهای شکسته، خانههای گلین، مزرعههای غبارگرفته و کوچهباغهای اندوهبار همیشه پاییزی و شما مردم نیرومند و هوشیار و مغروری که اینک گرسنگی آوارهتان کرده است و به بردگی شهرهای روسپیخسب تهران و گرگان و… تان برده است! و تو ای مسینان! ای نام اهورایی که از بزرگی عصر مزداپرستی حکایت میکنی و اکنون، پیران شکسته و زنان چشمبهراه و کودکان بیپناهی را در خود داری که پدران، شوهران و پسرانشان به جستوجوی نان تو را که تهیدست ماندهای ترک کردهاند. چقدر شما را دوست میداشتم و شما میدانید که علیرغم زندگی، چه تعصبی داشتم که یک روستایی راستین بمانم و به شما وفادار باشم.» ( آثار گوناگون م.آ ۳۵)
دستنوشتهی نامهای در دوران کودکی
شریعتی این نامه را در سنین هشت یا نه سالگی به عموی خود در مزینان نوشته است.