نامهی علیاصغر حاجسیدجوادی (۳۰ خرداد ۱۳۵۶)
نامهی علیاصغر حاجسیدجوادی
به مناسبت شهادت علی شریعتی
۳۰ خردادماه ۱۳۵۶
اطلاعیه علی اصغر حاج سید جوادی، روزنامه نگار و نویسنده چپ ایرانی و نویسنده نامه معروف به شاه در سال ۱۳۵۴، در فردای شهادت دکتر شریعتی از اولین واکنشها نسبت به این واقعه بود.
ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
برادر گرامی من دکتر علی شریعتی به شهادت رسید. او به پیروی از شریعت حقه اسلامی در سال های شکوفائی عمر کوتاه خود و در همه دقایق و لحظاتی که نبض زندگی او در دوران حیات پر برکتش میزد شهید زمان خود بود شهادت به تعبیر اسلام و در ادراک بی کرانه و فیاض علی شریعتی نه در ایثار جان و مرگ در میدان نبرد بلکه در حضور در زندگی زمانه و رنج و محنتی است که از رهگذر استبداد و ستم ظالمان و سالوس ریاکاران و غارت زراندوزان بر مردم بینوا میرسد. او در زندگی امت خود شهید و شاهدی در حد اعلای صداقت بود و این شهادت را با قلم و زبان در ترسیم چهره واقعی انقلاب اسلامی و حکومت اصحاب زر و زور دجالانی که در تاریخ جامعه بشری دین را وسیله نظام دنیوی و سالوس و ریای خود کرده اند شجاعانه و عالمانه و عاشقانه بیان کرد.
آنچه او در چهره گشائی از حقیقت اسلام انجام داد و در پناه آن واقعیت تعهد و مسئولیت انسانی را بر نسل های جوان جامعه ما عرضه کرد کاری بس عظیم و سترگ بود که از قرنها پیش از او کسی کمر به همت این مهم نبسته بود و اثر آن تا روزگار دراز در حیات فرهنگی و معنوی ملت ما باقی خواهد ماند . او در زمینه این جهاد انسانی تبلور زنده یک امت بود ، زبان و قلم او در چرخش بر دادگری و ظلم و ستم نظام استبداد …. بران و الماس درخشان و حجتی قاطع بود. منطق او ادامه حقیقت انقلابی اسلام و ماهیت اجتماعی و انسانی قیام محمد آنچنان نهضتی در تفکر و اندیشه نسلهای جوان وطن ما بوجود آورد که رژیم استبداد هراسان و وحشت زده کانون فعال و مرکز نشر عقاید و افکار او یعنی حسینیه ارشاد را برخلاف قانون تعطیل کرد و مدتها شریعتی و پدر بزرگوار و فاضل او را به زندان انداخت و سپس زبان و قلم او را به بند کشید و او را بصورت آتشفشانی خاموش درآورد . انسانیکه با فضل و دانش وسیع خود چراغ درخشان تفکر و اندیشه نسلهای جوان بود محکوم بسکوت و عزلت گردید. کتابهای او که چیزی جز بیان حقیقت و وسیله روشنی افکار و هدایت اندیشه هایخ سرکوفته نسل جوان نبود از کتابخانه ها جمع آوری شد و چه بسیار جوانهائیکه به خاطر خواندن کتابهای شریعتی و یا وجود کتابهای شریعتی در خانه شان بزندان افتادند و بزیر شکنجه رفتند.
او حجت و دلیل زنده ماندن خود و جامعه خود و شهید زنده فاجعه ای بود که قدرت استبدادی از ظلم و فساد و غارتگری بر ملت ایران تحمیل کرده است . او به مصداق « هل یستوی الذین یعلمون واللذین لایعلمون » تجسم زنده معرفت و آگاهی و وجدان بیدار زمان خود بود . او برکه صاف و زلالی از شهادت لود که چهره پلید کفرها و پلیدیها و ستمگریهای استبداد را مجسم می کرد . راه تحمیق و ریاکاری سالوسان زمان را برهنه و آشکار مینمود و تفاوت بین حق و باطل را در چهره مجاهدان واقعی اسلام و ریاکاران روحانی نمای اسلامی نشان میداد . او هیچگاه به شهادت علی و حسین دو مظهر جاویدان جوانمردی و شجاعت و فضیلت اشک ترحم نریخت و خود به پیروی فتحان بزرگ اسلام به شهادت بیداد و ستمگری زمان خود شجاعانه پایمردی کرد و در همین راه به شهادت رسید . راه او راه جاویدان حق و حقیقت و جهاد برعلیه ظلم و ستمگری بود . او به اجر معنوی خود رسید و همه انسانهای با فضیلت و با شهامت باید به راه او ادامه دهند . خاطره عظیم و میراث پربرکت او را با شجاعت و فضیلت زنده نگهدارند. با اهریمن ظلم و استبداد به مبارزه بر می خیزند . و به ندای هل من ناصر ینصرنی مردانه پاسخ دهند که بقول دکتر شریعتی این خطاب حسین در کربلا نه به یاران حاضر بود که آنان همه جان خود را در راه جهاد با ظلم و فساد بنی امیه ایثار کرده بودند بلکه خطاب حسین به همه نسلها و به همه انسانها و به همه مبارزانی بود که سرنوشت آنها را در همه اعصار و قرون به قیام برعلیه بیدادگری دعوت میکند . شریعتی به دعوت حسین لبیک گفت و عاشقانه جان داد . او راه شهادت را آگاهانه انتخاب کرده بود و برای او نظیر همه مردان با فضیلت تاریخ راه خدا راه جهاد بر ضد بیدادگری و راه معرفت و راه امر به معروف و نهی از منکر بود خوشا بحال کسانیکه بر بیداد زمانه خود از راه قلم و قدم بشهادت بر می خیزند و بشهادت به خاک هلاکت می افتند.
من به خانواده او تسلیت نمیگویم بلکه برای فرزندان او و همه فرزندان با فضیلت وطن خود آرزو میکنم که همچون دکتر شریعتی پیوسته شاهد زنده و شهید جاوید زمان خود باشند.
علی اصغر حاج سیدجوادی ۱۳۵۶/۳/۳۰