«نوشریعتی» | نشستی در گفتوگو با احسان شریعتی (ماهنامه ایران فردا ـ آذر ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2019/01/photo_2019-01-23_11-16-47.jpg)
«نوشریعتی»
نشستی در گفتوگو با احسان شریعتی
منبع: ایران فردا (شماه ۴۴)
تاریخ: آذر ۱۳۹۷
سرویس اندیشه ماهنامه «ایران فردا» در شماره ۴۴ خود به تاریخ آذر ۱۳۹۷ نشستی را با حضور آقایان احسان شریعتی، حامد سحابی، سعید مدنی، محمود عمرانی، محمد رضایی، ابوطالب آدینه وند، سعید درودی و خانم مریم نیک ورز و با عنوان «نوشریعتی» برگزار کرده است. در این نشست احسان شریعتی در گفتگو با جمع به تشریح و توضیح خطوط اصلی گفتمان «نو شریعتی» در حوزه تفکر، اجتماع و سیاست و چشم انداز آن پرداخته و نسبتش را با زمانه کنونی ـ چهل سال پس از شریعتی ـ ترسیم کرده است.
در این شماره، یادداشتی نیز از محمود عمرانی از شاگردان و دوستان نزیک شریعتی در هه 50 تحت عنوان «شریعتی از نزدیک» نیز به چاپ رسیده است که اختصاص به خاطرات ایشان از شریعتی در ایام حسینیه ارشاد دارد.
شریعتی خواستار دموکراسی رادیکال بود | احسان شریعتی (ماهنامه نسیم بیداری ـ بهمن ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2019/01/photo_2019-01-21_13-46-42.jpg)
شریعتی خواستار دموکراسی رادیکال بود
احسان شریعتی
منبع: نسیم بیدای (شماره ۸۸)
تاریخ: بهمن ۱۳۹۷
ماهنامه نسیم بیداری در شماره بهمن خود گفتگویی دارد با احسان شریعتی پیرامون دیدگاه علی شریعتی در باره دموکراسی و سوسیالیسم.
آنچه در ذیل می آید متن کامل این گفتگو است.
شريعتی، امتداد پروژه بازرگان | علیرضا رجایی (اندیشه پویا ـ بهمن ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2019/01/alireza-rajaei-765x510.jpg)
شريعتی، امتداد پروژه بازرگان
عليرضا رجايی
منبع: انديشه پويا (شماره ۵۶)
تاريخ: بهمن ١٣٩٧
رادیکالیسم ضد استیلا و استبداد ستیز بازرگان،نقطه کانونی فکر مذهبی او بود و هیچچیز بیش از این شریعتی را به بازرگان نزدیک نمیکند و از همین نقطه بود که هر دو،با دستگاه مَدرَسی و اسکولاستیکی و نظاممندِ موجود،مواجههی انتقادی پیدا کردند.”تقدیس”و”تبعیت مطلق”بارها در آثار بازرگان در معرض نقد افشاگرانه قرار گرفتهاست و از آنجا که موضع فکری_سیاسیِ او بیش از هرچیز منشاءِ ایمانی داشت،از اینگونه مواجهات هراسی به دل راه نمیداد.براحتی میتوان تشابهات فراوان فکر بازرگان و شریعتی را تا آنجا که به درک ضد استیلای آنها از فکر دینی باز میگردد،در آثارشان یافت و بدون هیچ تردیدی اذعان کرد شریعتی امتداد پروژه فکری_سیاسیِ بازرگان است.
نوشريعتیها در شريعتی چه میجويند؟ | محسن آزموده (روزنامه اعتماد ـ ۱۹ دی ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2019/01/روزنامه_اعتماد_۱۹_دی_۱۳۹۷_نوشریعتی-2.jpg)
نوشريعتیها در شريعتی چه میجويند؟
محسن آزموده
منبع: روزنامه اعتماد
تاریخ: ۱۹ دی ۱۳۹۷
جريانهاي فكري بازتابي از شرايط سياسي و اجتماعي جامعه و آينهاي براي رصد تحولات آنها هستند، همچنان كه به نوبه خود تلاشهايي براي توضيح اين دگرگونيها و احيانا تاثيرگذاري بر روند آنها محسوب ميشوند. بازخواني و بازانديشي در ميراث فكري يك انديشمند اجتماعي در دورههاي گوناگون را نيز از اين منظر ميتوان توضيح داد. علي شريعتي، بدون ترديد، مهمترين و تاثيرگذارترين روشنفكر ايراني دهه 1350 خورشيدي بود كه با وجود مرگ زودهنگامش در سال 1356، كار و آثارش همچنان مورد مطالعه و نقد و ارزيابي قرار ميگيرد و موافقان و مخالفاني را برميانگيزد. نكته مهم آن است كه اين همراهان يا منتقدان نيز خود در طول زمان تغيير ميكنند و در دورههاي زماني مختلف، از يك سر طيف به طرف ديگر آن حركت ميكنند و بالعكس. با مقدمهاي كه ذكر شد، روشن ميشود كه جهت اين همراهيها يا نقدها را ميتوان برمبناي شرايط زمانه و دگرگونيهايي كه از سر گذرانده، مورد مطالعه قرار داد، ضمن آنكه وجه يا وجوهي از شريعتي كه در اين خوانشهاي مكرر برجسته ميشود، در ربط مستقيم با وضعيت كنوني شكل ميگيرد.
در سالهاي اخير، شاهد ظهور جريان يا حلقه يا گروهي فكري در پهنه فرهنگي ايران هستيم كه خودشان يا ديگران (اعم از منتقدان يا همدلان يا توصيفگران) ايشان را «نوشريعتي» ميخوانند. ذيل اين عنوان كلي نيز معمولا شماري از پژوهشگران، محققان، اساتيد و صاحبنظران نامآشناي ايراني در حوزه علوم انساني در رشتههاي جامعهشناسي، فلسفه، تاريخ، علوم سياسي و اقتصاد قرار ميگيرند. در ميان اين چهرهها معمولا سه فرزند دكتر شريعتي، يعني احسان (پژوهشگر فلسفه)، سوسن (پژوهشگر تاريخ) و سارا (پژوهشگر انسانشناسي) حضور دارند و در كنار آنها، معمولا چهرههايي چون عباس منوچهري (پژوهشگر علوم سياسي)، حسين مصباحيان (پژوهشگر فلسفه)، هاشم آقاجري (پژوهشگر تاريخ)، امين قانعي راد (پژوهشگر جامعهشناسي)، كمال اطهاري (پژوهشگر اقتصاد)، بيژن عبدالكريمي (پژوهشگر فلسفه) و… و شمار زيادي از شاگردان آنها نيز قرار ميگيرند.
علی شریعتی: جنگ در سه جبهه | مهدی بازرگان (دکتر علی شریعتی از دیدگاه شخصیتها ـ ۱۳۶۵)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2018/12/2172851.jpg)
علی شریعتی: جنگ در سه جبهه
مهندس مهدی بازرگان
منبع: مقدمهی کتاب «دکتر علی شریعتی از دیدگاه شخصیتها»
تاریخ: تیرماه ۱۳۶۵*
بسماللهالرحمنالرحیم
ثم جعلناکم من بعدهم خلفاء لتنضرکیف تعلمون
آقای جعفر سعیدی طلبهی روشنفکر حوزه علمیه و دانشجوی پرشور که قبلاً کتاب «دکتر شریعتی از دیدگاه شخصیتها» را، با استقبال خوانندگان، منتشر ساخته بودنداز بنده خواستهاند با بضاعت مختصرم که در مسابقه با کمی فرصتم میباشد، مقدمهای برای دفتر دوم آن کتاب، تحت عنوان «شخصیت و اندیشه دکتر علی شریعتی» تحریر و تقدیم نمایم.
خود این مطلب که بعد از گذشت نه سال از فوت دکتر شریعتی جوانهایی که او را ندیده و پای صحبت و درسش ننشستهاند از تکرار و تردید نمیترسند و دست به نوشتن شخصیتنامه و اندیشهنامه برای دکتر میزنند، مسئلهای است امیدوارکننده و آموزنده و نشانهای از رشد و دقت که افرادی چون بنده را وادار به اجابت دعوتشان مینماید.
گمان ندارم هیچیک از هموطنان ما در چنان مدت کوتاه که قسمتی از آخرین سالهای حیات و بعد از مماتش را میگیرد باندازه دکتر شریعتی، با نامش و با اندیشه و آثارش، در زبانها و قلمهای دوست و دشمن آمده و نوشتههایش میلیونها خواننده و خریدار پیدا کرده باشد. باز هم خود این مطلب، صرفنظر از درستی و نادرستی یا مقصد و محتوای گفتهها و نوشتهها، از نظر شناخت نیاز و نسل معاصر ایران و تحول افکار جهان، درخور تجلیل و تحلیل میباشد. بنابراین باید سپاسگزار مؤلف این کتاب و مؤلفین کتابهای گذشته و آینده باشیم که یاس و ترس از اختناق و استبدادرا کنار گذارده بجای سکوت و انتظار یا هماهنگی با جوسازی و شعار، به تحقیق و تعلیل رومیآورند و از راه طرح و کشف حقایق به هموطنان انقلاب کرده و انقلابزدهی خود خدمت میکنند.
با شرمندگی باید عرض کنم که متن کتاب و مقالات گلچینشدهی آنرا بتمامه با و دقتی که در شأن نویسندگان آنها و شریعتی است، نخواندهام تا مقدمهام نقد و معرفی باشد ولی امیدوارم نویسندگان محترم کتاب و قلمبدستگیرندگان آینده، از خود بخواهند و توفیق نصیبشان شود که بررسی و نظر نگاریشان تنها پیرامون کتابها و شخصیت دکتر شریعتی گردش نکند. هم علل و عوامل یا شرایطی را برسند که شریعتی را شریعتی کرد و این کلام و کتابت را در زبان و قلم او گذاشت. هم در زمینه اثر و نقشی که شریعتی در انقلاب اسلامی ایران ایفا نمود مطالعه مستند و انتقاد منصفانه نمایند و هم پاسخ به این سؤال دهند که چرا و چگونه دکتر شریعتی با چنین وسعت و شدت در جامعه ایران در دو قطب ارادت و خصومت قرار گرفت. خصوصاً ریشهیابی پدیده دوم را بنماید باشد که بخواست خدا کاشفی از گذشته شود و آیینهای برای آینده بسازند.
نو شریعتی و چند پرسش؛ گذر از دکتر؟ | رحیم محمدی (روزنامه اعتماد ـ ۱۹ دی ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2019/01/روزنامه_اعتماد_۱۹_دی_۱۳۹۷_نوشریع1.jpg)
نو شريعتي و چند پرسش
گذر از دكتر؟
رحيم محمدی*
منبع: روزنامه اعتماد
تاریخ: ۱۹ دی ۱۳۹۷
اخيرا در شبكههاي اجتماعي پوستري با تصوير علي شريعتي منتشر شده كه عنوان اصلي آن «نوشريعتي» است. وقتي اين پوستر را ديدم، اولين پرسشي كه در ذهنم ايجاد شد، اين بود؛ نو شريعتي چيست؟ اين واژه «نو» چرا با اسم شريعتي همراه شده است؟ مگر شريعتي هم كهنه و نو دارد؟ اگر دارد، شريعتي كهنه چه مشكلي داشت كه شريعتي نو ميخواهد آن را بگشايد؟ يا برطرف كند؟
مقداري كه در اين تركيبِ جديد و در اين پرسشها فكر كردم، چنين به ذهنم آمد؛ شايد اين عنوان گرتهبرداري از تركيباتي چون «نو ماركسي» يا «نو كانتي» باشد كه در دنياي امروز سنتي براي خود شده است. اما داستان به اين سادگيها نيست، اگر امروز سنتي به اسم نو ماركسي نامگذاري شده است اين «عملِ ناميدن» يك اتفاق «پسيني» است. به چه معنا؟ يعني كساني به آراء ماركس و خوانش ارتدوكسي او نقدهاي دروني و بيروني وارد كردند به طوري كه عملا سخنان و نظرات آنان در سنت مرسومِ ماركسي نميگنجيد، اينان به تدريج بحثها و نقدها و خوانشهاي خود را توسعه دادند و اشخاص بيشتري اين خوانش نو و رويكرد انتقادي را ادامه دادند و بدون آنكه از پيش با همديگر همدستي كرده باشند، سنتي جديد پديد آوردند كه بعدها ناظران بيروني مجموعه كوششهاي آنان را تحت عنوان «نو ماركسي» نامگذاري كردند. اما پرسشي كه در اينجا پديد ميآيد، اين است كه؛ آيا پيرامون مباحث و گفتارهاي شريعتي هم، چنين اتفاقي افتاده است؟ اگر بله، چه كساني و در كجا شريعتي نخستين را خوانش انتقادي كردند و در بيرون از سنت نخستين با يك دستگاه معرفتي- نظري بديل، نظرات و انتقادات جديدي آفريدند كه ما امروز مجموعه كوششهاي آنان را به عنوان نو شريعتي نامگذاري كنيم. اگر چنين كوششهايي بوده باشد، مسلما نامي هم براي ناميدن آن پيدا خواهد شد، اگر نو شريعتي هم نباشد، نام مناسب ديگري خواهد بود. در غير اين صورت تركيب نو شريعتي نوعي همدستي و تبليغات است.
نوشریعتی و پروژهی «ابداع خویشتن» | حسین مصباحیان (دانشگاه اصفهان ـ ۲۱ آذر ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2018/12/9c82401e479058da7a489.jpg)
نوشریعتی و پروژهی «ابداع خویشتن»*
حسین مصباحیان
مکان: دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان
زمان: ۲۱ آذر ۱۳۹۷
با سلام خدمت دوستان عزیز و با تشکر از مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و معاونت فرهنگی – اجتماعی دانشگاه اصفهان که امکان برگزاری این سمپوزیوم را فراهم آوردند، عنوان این سمپوزیوم ، نوشریعتی و مسائل امروز جامعه ما است و من اجازه میخواهم که قدری راجع به همین عنوان صحبت کنم، صحبتی که در حقیقت حاصل کنفرانس های پژوهشگران در سمپوزیوم گذشته است، سمپوزیومی که سال گذشته با عنوان اکنون، ما و شریعتی: شرایط امکان یک پارادایم بدیل در دانشگاه تربیت مدرس تهران برگزار شد. بنابر این متنی که در اینجا ارائه میشود در حقیقت حاصل کار دسته جمعی گروهی از پژوهشگران است که احتمالا با تغییر و تفصیل هایی به عنوان مقدمه کتاب سمپوزیوم سال گذشته منتشر خواهد شد . نقش من از اینرو به عنوان دبیر علمی این سمپوزیوم، منحصرا ارائه آن است نه تصنیف و تالیف آن. گو اینکه خود را به تمام خطوط اصلی آن متعهد می دانم.
بازگشت به ابراهیم: معبری برای گذر به دموکراسی معنوی؛ نرگس سوری (دانشگاه اصفهان ـ آذر ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2018/12/82fe050db697b2e64673f.jpg)
بازگشت به ابراهیم: معبری برای گذر به دموکراسی معنوی*
نرگس سوری
مکان: دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان
زمان: ۲۱ آذر ۱۳۹۷
شریعتی در تداوم سنت سیدجمال، عبده و اقبال و نیز در پیوند با جریان اصلاحدینی که در دورهی معاصر به عنوان آلترنتایوی در واکنش به “دیگریِ غرب” در جوامع اسلامی سربرآورد، از ضرورت تعقیب پروژهی رفرم دینی و تجدید حیات مذهب دفاع سخن به میان میآورد. از نظر او اصلاحدینی پروژهای فینفسه و نابگرا که صرفاً سودای احیای امر دینی ناب و خالص را داشته باشد نیست بلکه اصلاحدینی را میبایست در ربط با امر اجتماعی قرار داد به نحوی که بتوان نوعی رابطهی اینهمانی بین آن دو برقرار کرد. از این جهت اصلاحدینی در تلقی شریعتی به گفتمان الهیات رهاییبخش نزدیک میشود زیرا دین را با هدف رهایی “دیگریِ انسانی” در عرصهی حیات اجتماعی-سیاسی احضار میکند. اصلاحدینی در نزد او وجوه متفاوتی پیدا میکند به گونهای که میتوان نوعی الهیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اگزیستانسیالیستی را در آن یافت که هستهی اصلی آن را رهایی انسان در اشکال مختلف تشکیل میدهد. بنابراین شریعتی از لزوم اصلاحدینی با این تمهید دفاع میکند که زمینهساز تغییر اجتماعی و تاریخی شود. باید تجدید حیات دینی به تعبیر او تجدید حیات اجتماعی و احیای امر دینی، احیای انسان الینه شده را به دنبال داشته باشد. در این بحث سعی بر آن است به صورت مشخص پیوند اصلاحدینی شریعتی با پروژهی رهاییبخشی از مجرای تأکیدی که او بر کارکتر ابراهیم دارد، مورد تحلیل قرار داده شود.
«امکانها و محدودیتهای ملیگرایی در اندیشه شریعتی»؛ محمد جواد غلامرضا کاشی ( پویه ـ ۱۳۹۷)
![](http://drshariati.org/wp-content/uploads/2018/10/Cover3.jpg)
امکانها و محدودیتهای ملیگرایی در اندیشه شریعتی
محمد جواد غلامرضاکاشی
منبع: فصل نامه مطالعات ایرانی «پویه » (شماره سوم و چهارم)
تاریخ: بهار و تابستان ۱۳۹۷
فصل نامه مطالعات ایرانی شماره سوم و چهارم خود را به « ناسیونالیزم ایرانی، تبارگرا یا دموکراتیک» اختصاص داده است. در این شماره سیزده مقاله در نسبت ناسیونالیزم و دین،ناسیونالیزم و ایدئولوژی،ناسیونالیزم و غرب، مدرنیزاسیون و…نیز ارزیابی احساس ملی در ایران معاصر به درج سیده است. اقایان سعید مدنی، حسین آبادیان، کمال پولادی، مقصود فراستخواه،صدری نیا، صداقت کیش، مسهود پدرام آملیُ مینوی فر و..نیز خانم پاپلی یزدی از نویسندگان این مجموعه هستند. در این شماره دکتر محمد جواد کاشی مقاله ای تحت عنوان «ملی گرایی ایرانی در روایتی پسا استعماری، امکان ها ومحدودیت های ملی گرایی در اندیشه شریعتی»دارد که در اینجا درج می شود.
نقد و بررسی کتاب «نهضت امام حسین و قیام کربلا»؛ آرمان ذاکری ( کتابشناسی انتقادی جامعه شناسی تشیع – ۱۳۹۶)
نقد و بررسی کتاب «نهضت امام حسین و قیام کربلا»[1] اثر غلامحسین زرگرینژاد
آرمان ذاکری
منبع: کتاب شناسی انتقادی جامعه شناسی تشیع
«رسالت شهادت برای افشای بیداد و بیدادگری»(زرگرینژاد، 1391 : 186[2]) جانمایهی اصلی «نهضت امام حسین و قیام کربلا» از دیدگاه غلامحسین زرگری نژاد است. قیامی که شهادت امام حسین در آن «پایان یک تراژدی و آغاز خروش یک خشم بود، خشمی که با الهام از خون امام حسین(ع)، در بستر تاریخ تشیع قوت گرفت و همواره بر کنگرهی بیدادگران تاریخ فروبارید. امام در کربلا به معراج عشق رفت و در تاریخ تشیع خود الگوی عاشقانه راه وحدانیت و عدالت شد.»(همان : 1391)