دکتر شریعتی چرا و چگونه از زندان آزاد شد؟ | جعفری، معادیخواه، منصوریان (سایت تاریخ ایرانی ـ اسفند ۱۳۹۰)
دکتر شریعتی چرا و چگونه از زندان آزاد شد؟
میزگرد «تاریخ ایرانی» با حضور محمدمهدی جعفری، عبدالمجید معادیخواه و خسرو منصوریان
منبع: سایت تاریخ ایرانی
تاریخ: ۲۸ اسفند ۱۳۹۰
تاریخ ایرانی: گفت «میخواهم فریاد کنم؛ اگر نتوانستم، سکوت میکنم؛ خاموش مردن بهتر از نالیدن است» و خاموش ماند و مُرد با حرفهایی برای گفتن که نگفته ماند که گفته بود: «همیشه حرفهایی است برای گفتن و حرفهایی است برای نگفتن و ارزش هر انسان به حرفهایی است که برای نگفتن دارد، حرفهایی اهورایی و برآمده از دل.» از خدا خواسته بود، «چگونه زیستن» را به او بیاموزد، «چگونه مردن» را خود خواهد دانست و پسرش احسان نقل کرده، پدر وقتی مقالاتی با امضای خود در روزنامه کیهان را دید، برآشفت و گفت: «اگر بیشرمی کیهانها نبود، من خود را آتش میزدم.» حرفهای نگفته دکتر علی شریعتی از آزادیاش از زندان انفرادی 18 ماهه در 29 اسفند 1353 با حرفهای گفته بسیاری چه در زمان خود و چه طی این 40 سال تفسیر شد؛ مقالاتی که به نام او در سال 1354 تحت عنوان «مارکسیسم، ضد اسلام» در مجموعه «اسلام، انسان و مکتبهای مغرب زمین» در روزنامه کیهان منتشر شد، در همان زمان به شائبه همکاری وی با ساواک به عنوان جواز آزادیاش دامن زد که تا امروز که 37 سال از آن میگذرد، همچنان یکی از نقاط کانونی نقد و نظر موافقان و منتقدان این روشنفکر مذهبی است و در سالی که گذشت هم نظرات مختلفی پیرامون آن مطرح شد.
آتشی از سوسن و یاس | محسن زال (سایت ملی مذهبی ـ ۱۳۹۰)
آتشی از سوسن و یاس
محسن زال
منبع: سایت ملی مذهبی
تاریخ: ۱۳۹۰
انسانشناسی کوتاهنوشتههای درباره شریعتی
دیباچه
جوکها و نوشتههای کوتاهی که به صورت پیام کوتاه رد و بدل میشوند، معمولا به کار خندهای یا تفکری کوتاه میآیند و در زندگی روزمره به ظاهر کاری جز این نمیکنند. اما با اندکی تامل میتوان دید که این لطیفهها دارای معنایی هستند که چه بسا استفادهکنندگان از آن بدان نمیاندیشند، آنها فقط با مسخره کردن شخصی یا قومیتی لحظهای میخندند و میگذرند و یا تاملی در معنایی مینمایند و فراموش میکنند، اما این کوتاه نوشتهها را میتوان از منظری دیگر نیز نگریست این که چه نیازی را از مخاطب بر آورده میکنند که تولید میگردند، رمز تولد و مرگ آنها چیست و همین طور طلسم ماندگاریشان، به یک معنی آنها از منطقی اقتصادی پیروی میکنند (به تعبیر بوردیو اقتصاد به معنایی کلان تر از رد و بدل پول بلکه رد و بدل هر ارزشی) بنا بر این اگر بتوان منطق این اقتصاد را فهمید چرایی رونق گرفتن این نوشتهها یا به محاق رفتن آنها را میتوان بازبینی کرد، بنا بر این میتوان گفت این کوتاه نوشتهها محصول یک شرایط و فرهنگاند و از این رو بستری دارند و فایدهای. اخیرا نیز کوتاه نوشتههایی خاص در مورد شریعتی کم و بیش به چشم میخورد که قابل تامل و بررسی است ،خوانش هایی که جامعه از شریعتی میکند مثل هر واقعه یا شخصیتی به فراخور زمان متفاوت بوده است، به تعبیر خانم سوسن شریعتی، این تاویل را در پوسترهای شریعتی نیز به خوبی میتوان دید عکسهای اول انقلاب که دکتررا با سلاحی در کنار و چهرهای جدی و با صلابت به نمایش میگذارد، تا تصاویر متاخر از مردی سیگار به دست و کراواتی وبا شاخه گلی سرخ در کنار و جملاتی عاشقانه که فقط به کار عشاق بیقراری میآید که به دنبال چیز با ارزشی میگردند تا به غمزه محبوب بفروشند و لحظهای خوش باشند… شریعتی نیز مرتب خوانش شده است خوانش هایی گاه بدون وفا داری به متن،گاه دموکرات است گاه غیر دموکرات گاه موسس نظام اسلامی است گاه نافی آن گاه غرب زده است و گاه غرب ستیز، تا این “نوزاد” اخیر که خوانشی است متفاوت با این فرق که این آخری تایید کننده نیست، ویران گر است تقدیس کننده نیست، لجن پراکن است و هسته سختش”مسخرگی و لوث کردن ” است.
چرا شریعتی پیامکی شد؟ | پژمان موسوی (دنیای اقتصاد ـ ۱۳۹۰)
چرا شریعتی پیامکی شد؟
پژمان موسوی
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ: ۱۳۹۰
«هیچ وقت نه کسی رو ببخش نه بدیهایش رو فراموش کن. بذار سر فرصت دهنشو سرویس کن»! (دکتر علی شریعتی با اعصاب داغون)…حتما شما هم مثل من در طول ماههای گذشته، پیامکهایی را به نقل از دکتر علی شریعتی دریافت کردهاید که همگی در یک ویژگی مشترک هستند:
شریعتی ابزار لجبازی با گذشته | صادق زیبا کلام (دنیای اقتصاد ـ ۱۳۹۰)
شریعتی ابزار لجبازی با گذشته
صادق زیباکلام
منبع: روزنامه اقتصاد
تاریخ: ۱۳۹۰
تحلیل جریان هزل و هجوگویی در قالب «جوکهای شریعتی» و اینکه آیا جریان یا تفکری بعد از گذشت بیش از 30 سال از مرگ شریعتی با هدف خاصی به دنبال تخریب چهره شریعتی هستند، به نظر پیچیده میآید. این مساله را میتوان از چند منظر مورد بررسی قرار داد.
همیشه نمیتوان توقع بهبه و چهچه داشت | فریدون مجلسی (دنیای اقتصاد ـ ۱۳۹۰)
همیشه نمیتوان توقع بهبه و چهچه داشت
فریدون مجلسی
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ: ۱۳۹۰
پرسش این است که چرا شوخیهایی با نسبت دادن مطالبی اغلب طنز آلود به نامدارانی مانند دکتر شریعتی به صورت اساماس یا پیامهای ایمیل مبادله میشود.
در برابر چنین مسائلی، همیشه برایم در درجه نخست این نکته مهم است، که آیا موضوع مورد بحث اصولاً مطرح است و حقیقت دارد یا نه. در این باب شخصا گواهی میدهم که موضوع مطرح است. اهل اساماس نیستم، اما روزانه در حدود صد پیام ایمیل دریافت میکنم، که بسیاری از آنها را هم میخوانم. در سالهای اخیر به طوری فزاینده با انتقالهای ثانویه این گونه پیامها، یعنی فوروارد کردن مکرر آن مواجه شدهام. فقط هم مربوط به دکتر شریعتی نیست، دکتر حسابی هم هست و غیره. مضمون برخی فقط جنبه شوخی دارد. یعنی کاریکاتوریزه کردن برخی تکیه کلامها، رفتارها، عادات، نوع استدلال در باره عقاید و طرز بیان. اینها مطالبی است که اگر در مقابل خود شخص مورد نظر نیز گفته شود فقط میتواند موجب انبساط شود، مگر اینکه به دلائلی از قبیل بسیار مهم پنداشتن خود، یا نداشتن ظرفیت لازم آن را اصولاً اهانت آمیز تلقی کند. در همه جای دنیا هم از این گونه شوخیها میشود. و ای بسا در لابهلای آن انتقادها و خواستههایی نیز مطرح میشود، و گاهی نتیجه هم گرفته میشود. کسی که در جایگاهی رفیع قرار میگیرد باید خودش را برای انواع برخوردهای کسانی که به نوع دیگری میاندیشند نیز آماده کند. همیشه هم نمیشود توقع داشت که همه مردم برایتان به به و چه چه بگویند! بالاخره شهرت، عوارضی هم دارد!
چرخه اسطورهسازی و اسطورهزدایی | گفتوگو با حسن نراقی (دنیای اقتصاد ـ ۱۳۹۰)
چرخه اسطورهسازی و اسطورهزدایی
تحلیل چرایی رواج شوخی با دکترعلی شریعتی
گفتوگو با حسن نراقی
منبع: دنیای اقتصاد
تاریخ: ۱۳۹۰
پژمان موسوی | حسن نراقی جامعهشناسی است که دوست ندارد «جامعهشناس» خوانده شود؛ او که شناخت عمیقش از جامعه ایرانی را تاکنون در چندین کتاب خود از جمله جامعه شناسی خودمانی نشان داده است، همواره تاکید میکند که جامعه شناس به معنای آکادمیک آن نیست و آنچه میگوید و مینویسد شناختی است که او پس از مطالعات و تجربیات فراوان،از جامعه ایرانی به دست آورده است.
حسن نراقی سالها پیش در یکی از اظهارنظرهای تامل برانگیزش از پایان زودهنگام قهرمان پروری و اسطورهسازی خبر داده بود و پیشبینی کرده بود که در آینده نه چندان دور، دیگر مردم ایران و به ویژه نسل جوانش میانهای با بتسازی و قهرمانپروری نخواهند داشت. بررسی چرایی جوکسازیها و شوخیهای کلامی و نوشتاری با دکتر علی شریعتی بهانهای شد تا در گپ و گفتی با او، از مواضعش در این خصوص بپرسیم و اینکه او صحنه را چگونه میبیند. او از یک سو رواج این پدیده را نمایانگر بیمسئولیتی افرادی میداند که نقش خودشان را فقط در نقل تکراری جوکهای محافل شبانه خانوادگی و در مورد همین مشاهیر خود ساخته زنده و مرده میبینند و از سوی دیگر هم تاکید میکند که جامعه خودش و به هنگام سر رسیدش، برخی اسطورهها را کنار میگذارد. متن کامل گفتوگو با حسن نراقی را در ادامه میخوانید.
جرأت انتقاد از خود | ناصر فکوهی (دنیای اقتصاد ـ ۱۳۹۰)
جرأت انتقاد از خود
ناصر فکوهی
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ: ۱۳۹۰
کارناوالی از جوک و شوخیهای جهت دار با برخی شخصیتهای ملی و میهنی، چندی است که به تمامی در سطح شبکههای مجازی از یک طرف و پیامکها از طرف دیگر به راه افتاده است. رویدادی که شگفتی بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان را به دنبال داشته است و هر کدام از آنها میکوشند تا از منظر خود، به تحلیل این رویداد اجتماعی بپردازند. دکتر ناصر فکوهی جامعهشناس ایرانی از آن دست صاحبنظرانی است که تلاش دارد تا در نگاه و تحلیلش، همواره واقعیتها را ببیند و بر اساس آن هم به تحلیل اجتماعی دست بزند. در گفتوگوی زیر تلاش شده است تا رواج پدیده جوکسازی علیه شخصیتهای مطرح ایران همچون دکتر علی شریعتی، از منظری جامعهشناختی مورد بحث و واکاوی قرار گیرد…
شریعتی، اهل سنت و فهم دموکراتیک دین | حسین میرزانیا ( سایت بنیادفرهنگی شریعتی ـ ۱۳۹۰)
شریعتی، اهل سنت و فهم دموکراتیک دین
حسین میرزانیا
منبع: سایت بنیاد فرهنگی شریعتی
تاریخ: ۱۳۹۰
… یادم هست قبل از انقلاب به کردستان رفتم و یک شب مهمان آقای مفتیزاده بودم ایشان که یک کرد اهل سنت بود هم میگفت کتابهای دکتر (شریعتی) را در کردستان پخش و بسیاری را طرفدار دکتر کرده است. هم مارکسیستها به دکتر بد میگفتند مثل میرفطروس و هم راستها او را تخطئه میکردند مثل شیخ قاسم اسلامی هم سازمان مجاهدین او را تصفیه کرد و هم خود دولت با او بد بود حتی تیپهایی مثل مطهری هم با او خوب نبودند. اما با وجود تمام این مخالفتها باز هم به قدری کلامش نافذ بود که کتابهایش به همهی کتابخانهها راه پیدا کرد و در آخر به مساجد و محلات رفت. هنوز یکی از پرخوانندهترین کتابها کتابهای اوست. این خیلی عجیب است که دکتر نقدش نسبت به خلفا به خصوص عثمان بسیار تند است اما با این حال نمیدانم چرا سنیها با او بد نیستند؟!
–سعید حجاریان در مصاحبه با ماهنامه «نسیم بیداری» سال اول شمارهی ۷. خردادماه ۱۳۸۹
راز این دلبری و بیخبری در چیست که حجاریان با شگفتی از آن یاد میکند؟ این پرسشی است ذهنسوز ولی راهگشا. پرسشی که خود وی نیز هیچ گاه تلاشی برای یافتن پاسخی برای آن نکرد و همین پرسشهای بیپاسخ بود که ما را به ورطهی تکرار و تکرار تجربیات تلخی پرتاب کرد که هزینههای گزافی نیز بابت آن پرداختیم چرا که در همین مصاحبه هست که باز او سیاههی جدیدی از اتهامات برای شریعتی بر میشمرد بدون اینکه خویشتن را نیز به قضاوت بنشیند .
با این اوصاف ببینیم مناسبات شریعتی با اهل سنت چگونه سامان یافته بود که او را این چنین نه در میان هم وطنان اهل سنت ما که در میان تمامی کشورهای مسلمان که اکثریت آنها اهل تسنن میباشند محبوب و مقبول واقع شده بود؟
«رفتن» همیشگی شریعتی | آرمان ذاکری (هفتهنامه دانشجویی سحر ـ ۱۳۹۰)
«رفتن» همیشگی شریعتی
آرمان ذاکری
منبع: هفته نامه دانشجوی سحر
تاریخ: ۱۳۹۰
به گواه پروندههای متعدد فکری که شریعتی امروزه جزء جداییناپذیر همه آنها است و به گواه خوانشهای متعددی که از آرای او ارائه میشود، باید گفت امروزه شریعتی از خلال مخاطبان آثارش هنوز «در حال شدن» است و دقیقا به همین معنا است که “منتقدان شریعتی” بیش از طرفدارانش درون پروژه شریعتی قرار میگیرند و به «شدن» او حتی پس از «رفتن»اش یاری میرسانند.
روزگار شریعتی و روزگار ما | محمود صدری (دنیای اقتصاد ـ ۱۳۹۰)
روزگار شریعتی و روزگار ما
محمود صدری
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ: ۱۳۹۰
هدف این نوشتار کوتاه، ترسیم اجمالی روزگار شریعتی و روزگار ما و پاسخ دادن به این پرسش است که چگونه گفتمان ستایش شریعتی جای خود را به گفتمان ستیزه با شریعتی داد.