«رفتن» همیشگی شریعتی | آرمان ذاکری (هفتهنامه دانشجویی سحر ـ ۱۳۹۰)
«رفتن» همیشگی شریعتی
آرمان ذاکری
منبع: هفته نامه دانشجوی سحر
تاریخ: ۱۳۹۰
به گواه پروندههای متعدد فکری که شریعتی امروزه جزء جداییناپذیر همه آنها است و به گواه خوانشهای متعددی که از آرای او ارائه میشود، باید گفت امروزه شریعتی از خلال مخاطبان آثارش هنوز «در حال شدن» است و دقیقا به همین معنا است که “منتقدان شریعتی” بیش از طرفدارانش درون پروژه شریعتی قرار میگیرند و به «شدن» او حتی پس از «رفتن»اش یاری میرسانند.
«انسان در طبیعت، نه “بودن” است و نه “نمودن”، “شدن” است.»
شریعتی، مجموعه آثار ۲۴ (انسان)
فرا رسیدن 26 اردیبهشت سالروز “هجرت” بیبازگشت شریعتی از ایران، همواره بهانهای برای پرداختن به شریعتی است. شریعتی که “هجرت دائمی” و “شدن” محور اصلی انسان شناسی او را شکل میداد و تا لحظه آخر نشان داد که میان نظر و عملش پیوندی سخت ناگسستنی بر قرار است.
سالها پیش شهید بهشتی عنوان کتاب خود درباره شریعتی را “شریعتی متفکری در جست و جوی شدن” نامیده بود. فارغ از دلالتها و برداشتهای شهید بهشتی، به نظر میرسد عنوان کتاب با توجه به متن آثار و زندگی شریعتی بسیار دقیق انتخاب شده است. شریعتی که “شدن” و “تغییر” جزء جدا ناشدنی اندیشه و زندگی او بود. تصویری که در آثار شریعتی از انسان برساخته میشود، انسانی است همواره در حال “رفتن”، چه حرکت “متناهی” به سمت “نامتناهی” هرگز پایانی نخواهد داشت و لذا تغییر دائمی سرنوشت ابدی انسان خواهد بود.
“منِ انسان در برابر واقعیت ثابت، واقعیتی متغیرم و ثابت در تنِ متغیر، هر لحظه رنگ و معنایی مییابد که جلوهای دیگرش میدهد.” (شریعتی، مجموعه آثار 15 (تاریخ و شناخت ادیان(2): 220)
بر چنین مبنایی شریعتی هرگونه وضع موجود را در جهت حرکت به سوی وضع بهتر نفی میکرد. هر آرمان (ایده آل- اتوپیا) در اندیشه شریعتی به محض تحقق نفی میشود تا ایدهآلی بهتر تحقق یابد. به این معنا اتوپیای شریعتی خارج از تاریخ قرار میگیرد؛ در “آخر الزمان”.
بر این اساس است که ارائه تعریفی ثابت از انسان تا زمانِ وجود “تغییر” و “حرکت”، یعنی “شدن”،در حقیقت تا زمانِ وجودِ زمان، به تأخیر میافتد و “تنها در آخرالزمان میتوان تعریفی از انسان نمود که در این موقع دیگر انسان از بین رفته است.” (شریعتی، مجموعه آثار 11(تاریخ تمدن(1) : 93)
به این معنا اندیشه شریعتی تماما آنارشیستی (ضد سلطه) است. چه این اندیشه هرگونه وضع مسلط را نفی میکند و از این جا معلوم میشود چرا در اندیشه شریعتی “در یک کلمه، روشنفکر کسی است که دارای بینش انتقادی باشد” (شریعتی، مجموعه آثار 4 (بازگشت) : 83) چه تنها بینش انتقادی است که میتواند هرگونه وضع موجود را به طور دائم در جهت دستیابی به وضعی بهتر مورد نقادی و بازاندیشی قرار دهد. درست به همین دلیل است که بیزاری شریعتی از “نظام” و “حکومت” بارها در آثار او مورد تاکید جدی قرار میگیرد و هرگونه نظام و حکومتی، وضع موجودی تلقی میشود که رسالت روشنفکر انتقاد از آن و نفی آن در جهت دستیابی به ایدهآلی بهتر خواهد بود. ایدهآلی که خود به محض تحقق نفی میشود و این سرنوشت ابدی بشر تا “آخرالزمان” است.
“هجرت” شریعتی شاید اینگونه خوانده شود که بالاخره “شدن” او نیز در نقطهای به پایان رسید، اما به گواه پروندههای متعدد فکری که شریعتی امروزه جزء جداییناپذیر همه آنها است و به گواه خوانشهای متعددی که از آرای او ارائه میشود، باید گفت امروزه شریعتی از خلال مخاطبان آثارش هنوز “در حال شدن ” است و دقیقا به همین معنا است که “منتقدان شریعتی” بیش از طرفدارانش درون پروژه شریعتی قرار میگیرند و به “شدن” او حتی پس از “رفتن”اش یاری میرسانند.
* این متن ابتدا در هفتهنامه دانشجویی سحر، ارگان رسمی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران منتشر شده است.