[]
5


آموزش میراث فرهنگی دکتر شریعتی | حسن یوسفی اشکوری (نقدی بر کتاب: «شهید مطهری افشاگر توطئه … » ـ ۱۳۶۳)

نقدی بر کتاب: «شهید مطهری افشاگر توطئه … »

حسن یوسفی اشکوری

منبع: مقدمه‌ی کتاب نقدی بر کتاب: «شهید مطهری افشاگر توطئه…»

تاریخ: آذر ۱۳۶۳

 

پیش‌گفتار

در بهار سال ۱۳۶۲، کتابی تحت عنوان «شهید مطهری افشاگر توطئه تاویل «ظاهر دیانت» به «باطن» الحاد و مادّیت» بقلم «علی ابوالحسن (منذر)»، بوسیله «دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)»، منتشر گردید.در پشت جلد نیز مراکز پخش کتاب را «مراکز سپاه پاسداران در سراسر کشور» و «دفاتر سازمان تبلیغات در سراسر کشور» معرفی کرده بود.

هنگامی که کتاب به دستم رسید، براساس عنوان و نام کتاب، ابتدا فکر کردم که نویسنده دراین کتاب به معرفی ابعاد گوناگون شخصیت فکری و علمی و فرهنگی و سیاسی استاد شهید مرحوم مطهری پرداخته است، و لذا با ولع و اشتیاق فراوان، به امید شنیدن و خواندن سخنی تازه و مطلبی نو پیرامون شخصیت شهید مطهری، مطالعه کتاب قطور ۴۳۴ صفحه‌ای را آغاز کردم. امّا هرچه که در مطالعه جلو می‌رفتم می‌دیدم که مطلبی که کم‌تر به آن توجه شده، معرفی حقیقی و جدی آثار و افکار مطهری است و  در مقابل، بیشترین مطالب و موضوعات کتاب، پرداختن به دیگران و طرح مسائل متعددی است که بسیاری از آنها ارتباطی با موضوع کتاب و ادعاهای نویسنده مبنی بر معرفی چهره‌ی مطهری ندارد. دیدم این بی‌ارتباطی و بی‌تناسبی به حدی است که خواننده واقعاً درمی‌ماند که نویسنده می‌خواهد مطهری را معرفی کند و یا ده‌ها موضوع تاریخی، سیاسی، فکری، علمی، فقهی و اجتماعی دیگر را مطرح و نقد نماید؟ مثلاً از مجموع کتاب ـ که حدود ۴۴۰ صفحه در قطع بزرگ است ـ یک بخش با عنوان «مطهری، چگونه مطهری شد»، در حدود ۵۰ صفحه، تقریباً بطور مستقیم و در موضوع، به زندگی و افکار و آثار مطهری پرداخته شده، و در اواخر کتاب نیز، بصورت ضمیمه، ۲۰ صفحه، دست‌نوشته آن مرحوم در نقد دو درس از سلسله درس‌های اسلام‌شناسی مرحوم «دکتر شریعتی» آورده شده است. بقیه کتاب، به ده‌ها موضوع مختلف دیگر و شخصیت‌های سیاسی و تاریخی و علمی متعدد پرداخته و مسائل عمده‌ای که هر کدام در جای خود بحث و بررسی و تحقیق مفصلی را طلب می‌کند مطرح ساخته و متأسفانه از کنار تمامی آنها با سادگی و درعین‌حال با تعصب کور و جزمیت عامیانه‌ای گذشته و در هر موردی فتوای خاصّی داده و نتیجه‌ی دلخواه و از پیش تعیین شده‌اش را گرفته و گذاشته است. گویا نویسنده شخصیت مرحوم مطهری را بهانه قرار داده تا حرف‌های خاص و موردنظرش را مطرح ساخته و نتایج ویژه‌ای از آنها بگیرد.

(بیشتر…)


شریعتی، مصلح بزرگ معاصر | حسن یوسفی اشکوری (روزنامه کیهان ـ ۲۹ خرداد ۱۳۶۳)

شریعتی، مصلح بزرگ معاصر

حجت‌السلام حسن یوسفی اشکوری
منبع: روزنامه کیهان (شماره ۱۲۱۸۵، ویژه‌نامه)
تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۳۶۳

 

  «نهضت احیای تفکر اسلامی» تاریخی به قدمت و موازی تاریخ انحراف و تحریف مبانی اسلام دارد که در این روند هر از گاهی ستاره‌هایی فروزان درخشیدند و مشعلی، فرا راه پیروان این مکتب برای تشخیص «اصل» از «بدل» نهادند، و شریعتی چهره برجسته و ممتازی در این روند است، مقاله ذیل که نوشتاری است از حجت‌السلام حسن یوسفی اشکوری به بیان تاریخی و گذشته این حرکت و جایگاه معلم شهید شریعتی در این روند می‌پردازند که ذیلاً از نظرتان می‌گذرد.

(بیشتر…)


سقراط خراسان | حسن یوسفی اشکوری (کیهان فرهنگی ـ اردیبهشت ۱۳۶۶)

در سوگ استاد محمدتقی شریعتی

سقراط خراسان

حسن یوسفی اشکوری
منبع: کیهان فرهنگی
تاریخ: اردیبهشت ۱۳۶۶

 

استاد محمدتقی شریعتی مزینانی، که به گفته‌ی استاد حکیمی  «سقراط خراسان» بود۱ درگذشت و جمله‌ی آگاهان، دانشمندان، نویسندگان، مبارزان قدیم و جدید مسلمان و به ویژه تمام شاگردانی که مستقیماً از بیان و قلم و شخصیت معنوی، اخلاقی و علمی استاد بهره گرفته و خود را فرزند روحانی و وامدار او می‌دانند، اندوهگینانه به سوگ نشستند.

بی‌گمان استاد شریعتی ـ که برآمده از فرهنگ اسلامی کهن دینی سرزمین ما و نیز آشنا با علوم و فرهنگ اجتماعی و سیاسی جدید بود ـ دارای چنان جامعیتی بود که به حق، می‌توان وی را از شمار مردان خودساخته و صاحب دو فرهنگ و «واسطة‌العقد» نسل قدیم و جدید مسلمان عصر ما دانست، از این رو استاد در عرصه‌های متنوع پیکارهای فکری ـ اجتماعی زمانه حضور فعال داشته و در حد خود بالاترین تأثیر را در اندیشه و تربیت نسل معاصر خویش و سیر نوگرایی اسلامی ایران بر جای نهاده است. بدیهی است که اگر استاد شریعتی دارای چنین کمال و جامعیتی نبود، هرگز قادر نبود اصالت فرهنگ دیرین و جوهر پالایش یافته آن را به نسل امروز، که در جستجوی قطره آبی زلال و جوشیده از چشمه‌های ایمان الهی و توحیدی و خودی له‌له می‌زند، بنمایاند و حق‌جویان را سیراب و کامیاب سازد.

این است که، به گمان من، در شناخت و تحلیل کسانی چون استاد، پیش از آنکه به زندگی شخص و حتی به جزئیات آثار علمی و آرای تخصصی‌اش توجه شود، باید به نقش تاریخی و جایگاه تاریخی‌اش توجه کرد، تا جامعیت و اهمیت رسالت تاریخی او و چگونگی انجام این رسالت کاملاً آشکار گردد.

(بیشتر…)