چطور شریعتی شریعتی میشود؟
چطور شریعتی شریعتی میشود؟
میترا خدامراد
آنچه مینویسم از منظر یک اندیشمند و صاحب نظر نمیباشد، بلکه فقط از نگاه یک دوستدار دکتر علی شریعتی میباشد، دوستدار فکرش، قلمش، صراحت کلامش. و آنچه به نگارش در میآورم البته اگر عقل و احساسات به قلمم یاری دھند فقط از سر ارادت است و نه ھیچ چیز دیگر. در آغاز قصد دارم یکی از عادتھای رفتاری جامعه ایرانی را به نقد بگذارم و آن اینکه عادت داریم بعضی افراد را بیشتر از آنچه ھستند و حتی شاید ھم نیستند بزرگ جلوه دھیم، اما این بزرگنمایی که راجع به بعضی شخصیتھا رخ میدھد یک تاریخ اعتباری دارد و این اعتبار زمانی به سر میآید که دیگر شخص مورد نظر بر وفق مراد ما سخن نمیگوید یا عمل نمیکند یا قلم نمیزند، حال وقت آن میرسد که عزم را جزم نموده تا آن شخصیت را زیر پا لگدمال و از آن عزت به ذلت برسانیم و این روند از گذشته تا به امروز بوده و تا به فردا نیز ادامه خواھد داشت.
و حال دکتر علی شریعتی از جمله شخصیت ھایی است که این روند برای وی بطور عکس پیش رفته است. در طول حیات ایشان ھمیشه سعی بر سرکوب کردن و خاموش نگه داشتن وی شد و بعد از ھجرت او نیز ھیچگاه در جامعهای که شریعتی به آن تعلق داشت آن طور که شایسته وی بود به شخصیتش، به قلمش، به دردش و آنچه که سالیان سال جھد بر گفتن آن داشت پرداخته نشد. اما چطور میشود که شریعتی شریعتی میشود، چطور میشود که با آنکه به تاریخ پیوسته است اما در بین نسل ھای بعد از خود یکی از زندهترین چھره ھای تاریخی میباشد. نمیدانم باید گفت که اوست که ھمراه نسل ھای بعدی میشود و یا نسل ھا ھمراه با او میشوند.
اما چیزی که به صراحت میتوان اعتراف کرد که باعث جذب اذھان و افکار به او میشود سرّی است که در قلمش وجود دارد. بیشک یکی از عامل ھای ارتباطی ناگسستنی وی با ھم نسلان و نسل ھای بعدیاش آثار به جا مانده از اوست و باید به تفاوتی اذعان کرد که قلم وی با قلم خیل کثیری از شخصیت ھای تاریخ ساز دارد، حال منظور از این تفاوت چیست؟
شریعتی آنطور مینویسد که ھر آنکس که مخاطب اثرش قرار گیرد دیگر آسوده نخواھد ماند. ۲ آن مھم که وی در آثارش بدان دست یافته است آن است که تو را به تفکر وا میدارد. ھنری است که ھر کسی بدان دست «درست اندیشیدن» و یا بھتر بگویم «اندیشیدن» نیازد و در اینجا ھنرمندتر شریعتی است که تو را به حال خود رھا نمیکند و مجبور به تأمل و اندیشه میکند. در دین و شریعت اسلام نیز به پدیده فکر آنگونه بھا داده شده است که ساعتی اندیشیدن را برتر از سال ھا عبادت میداند. حال منظور از این اندیشیدن درست ھمان اندیشه ایست که انسان مادی در این دنیای سراسر مادی فرصتی نخواھد داشت تا ارزشی بر آن قائل شود. فکر میکنم شایسته است اگر که بگویم برای ما انسان ھای عصر حاضر غیر ارزش ھا مبدل شده است به ارزش ھا و شاید باید گفت که ارزش ھا را گم کردهایم. و شریعتی در تمام آثارش به ما گوشزد میکند که بر آنچه ارزش است بیندیش.
آثار مکتوب شریعتی در ابعاد گوناگون نوشته شده است و این چند وجھی آثار وی انسان را در رابطه با شخصیت او به فکر وا میدارد و میتوان صراحتآ به پیچیدگی شخصیت او اذعان کرد. در برخی آثار میتوان به انسانشناسی نویسنده پی برد. میتوان تعمق و تأمل نویسنده را در شناخت و شناساندن آنچه که برای انسان بودن ارزش است و آنچه که انسان را از انسانیت دور میسازد درک نمود. او بار دیگر به مخاطبش تعالی روح اشرف مخلوقات را گوشزد میکند و حلاوت عرفان را میچشاند و این چه حس زیبایی است که برای مخاطب وی رخ میدھد. قسمت دیگری از آثار با محوریت موضوع اسلام و اسلامشناسی میباشد. زیبایی و جذابیت این آثار از آن حیث است که بدور از ھر گونه خرافه و تحجر و عقب ماندگی فکری اسلام را مینگرد و به مخاطب نسبت به اسلام حس روشنگری و روشنفکری دست میدھد. مسلمان بودن را آنطور که شأن اسلام است به نگارش در میآورد و قصد ندارد آنطور که اقتضای زمانه است اسلام را تفسیر و تشریح کند و بعد به انتظار سوت و کف و احسنت ذینفعان بنشیند. این آثار کمک به پیرایش نگاه مخاطب به اسلام و شناخت آنچه اباطیل است مینماید. علی ایحال گفتن و نوشتن از ابعاد شخصیتی دکتر علی شریعتی به عنوان یک اندیشمند، عارف، فلسفهدان، فعال سیاسی، انسانشناس، اسلامشناس و… کار سادهای نمیباشد و بنظرم وظیفهای است بس خطیر و گرانقدر که بر عھده بزرگان، صاحب نظران و ۳ اندیشمندان این مرز و بوم میباشد.
اما آنچه که به عھده ھر ایرانی است ایستادگی در مقابل غفلتی است که سالیان سال است که به آن دچار شدهایم. غفلتی که باعث شد تمدن ۲۵۰۰ ساله ایرانی کم رنگ و کم رنگتر شود تا جایی که بایستی در جوامع بین الملل فریاد سر نھیم که ما ایرانی ھستیم با تمدنی ۲۵۰۰ ساله تا بلکه اصالتمان را بیاد آورند، غفلتی که باعث شد خلیج فارس با قدمتی چند ھزار ساله مدعی اجنبی پیدا کند و به راحتی خلیج عربی قلمداد شود و حال باید ھزار جھد بکار گیریم جھت اثبات آنچه حقیقت است، غفلتی که باعث شد مولانای پارسی گوی ھم مدعی اجنبی پیدا کند و حال جھت اثبات تعلقش به این خاک بایستی جدال کنیم و غفلتھای این چنینی که در طول تاریخ کم نداشتهایم. نگذاریم آنچه که تاریخ این مملکت است و آن کسان که تاریخ ساز ایران و ایرانی است مفت و ارزان از دست بروند و گران باز گردانده شود و بایستی سرمایه ھایی را که داریم آنچنان شایسته ارج نھیم که شاھد جلوهگری نام و آوازهشان در عرصه بین الملل باشیم. در پایان ھمی بس که گوییم مقیاس نام شریعتی فراتر از نام یک خیابان و فراتر از خاک این مرز و بوم میباشد.
والسلام