امت و امامت و دعوت به اندیشیدن | سیدهادی عظیمی (کانال تلگرامی راهبرد ـ ۲۹ خرداد ۱۴۰۱)
امت و امامت و دعوت به اندیشیدن
سیدهادی عظیمی
منبع: کانال تلگرامی راهبرد
تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۴۰۱
چهلوپنج سال پس از درگذشت دکتر شریعتی، میراث مکتوب و اندیشه وی از جهات مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
شریعتی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ دیده در نقاب خاک کشید و میان ما و اون یک انقلاب و دهها رویداد و تحول مهم وجود دارد که او ندید و ما در آن زیستهایم. ازهمینرو، ما و او در دو دنیای متفاوت زندگی میکنیم.
یکی از مهمترین سخنرانیهای شریعتی که مورد بحث و نقد فراوانی قرار گرفته، “امت و امامت” است که آن را در فروردین۱۳۴۸ ایراد کرده است. پس از آن، شریعتی با توجه به تحولات و گذر زمان دیدگاههای دیگری نیز ارائه داده است.
در بررسی “امت و امامت”، دیدگاههای بنیادین شریعتی که در همان سخنرانی نیز مورد اشاره و تاکید هستند، اغلب مورد بیتوجهی منتقدان قرار میگیرد.
شریعتی در “امت و امامت” میکوشد بین نظام امامت و “دموکراسی متعهد” پل بزند و الگویی برای تبدیل “دموکراسی راسها” که در آن راسها و رهبران تصمیم میگیرند و “دموکراسی رایها” که انسانها تصمیمگیرنده هستند، ارائه دهد.
وی درداین مسیر درصدد است تا به قرآن و سرچشمه اصلی اسلام برگردد و نگاهی اصیل از امامت ارائه دهد و آن را با “دموکراسی متعهد” که در زمان شریعتی مورد توجه بود، تطبیق دهد.
او در این کتاب تاکید دارد: “درست است که مردم فرانسه همگی، فرد فرد، آزادند که ورکور را بشناسند و برگزینند یا غیر ورکور را، ولی از این آزادی کسانی استفاده میکنند و کسانی آزادی را به سود گرایش میدهند که قویترند حتی رای میسازند، رای آزاد میسازند”.
او در پایان استدلال خود را بر این بنیان قرار میدهد که اگر قبول کنیم “دموکراسی و آزادیهای بیقیدو شرط فردی، دشمن دموکراسی و آزادی واقعی انسان است، برعکس باید قبول بکنیم که برای رسیدن به جامعه به مرحله واقعی “دموکراسی رایها” گروهی که جامعه جدید را آغاز نمودهاند و نهضتی انقلابی و ایدئولوژیک را برپا کردهاند… باید تا آنگاه که جامعه در آن مرحله شایستگی حکومت حقیقی دموکراسی رایها را پیداکند و…، رهبری جامعه را بر شیوه اصیل رهبری انقلابی و نه حکومت دموکراتیک، ادامه دهند”.
بر این اساس، منتقدان معتقدند: “فرجام اندیشه شریعتی به نفی دموکراسی – دست.کم در یک مرحله تاریخی- و اثبات رهبری گروه انقلابی میانجامد”. (نواندیشان دینی، سیدعلی محمودی تهران، نشر نی، ۱۳۹۳، ص۳۸۸).
این نقد به شریعتی وارد است که چه کسی باید شایستگی مردم را تشخیص دهد و اعلام کند جامعه وارد دوره “دموکراسی رایها” شده است. و اگر همان حاکمان هیچگاه تن به پذیرش اینکه جامعه آمادگی برعهده گرفتن امور خود را دارد، نشدند؛ چه کسی باید این حق را از آنها سلب کند.
ولی علیرغم انتقادهای واردشده به شریعتی در مورد فوق، هسته مرکزی “طرح امت و امامت”، دموکراسی رایهاست و ازهمینرو، میکوشد راهی برای نیل جامعه به دموکراسی رایها برسازد. دموکراسی رایهایی که او خواهان است، بر مبنای انسان آزاد بنا شده است که قدرت تصمیمگیری دارد.
شریعتی در ابتدای سخنرانی خود یک روششناسی ارائه میدهد که براساس اسامی سورههای قرآن، رویکرد این کتاب را به دست آورد.
نتیجهگیری شریعتی این است که “گرایش عمومی قرآن نسبت به مسائل مختلف این است که اول انسانی متفکر و متعهد میخواهد بسازد. بلافاصله جامعه انسانی و زندگی است” (مجموعه آثار۲۶، دکتر علی شریعتی، نشر آمون، تهران، چاپ هفتم، ص۴۸۱).
وی سپس ادامه میدهد: “همین که کتاب را میگشاییم، با نگاهی ساده به ابتدا و انتهایش، متوجه این مسئله میشویم که اصلا اسلام تمام تکیهاش روی کلمه الله و کلمه الناس بدون هیچگونه توجهی به رنگ، نژاد و شکل و طبقه است. پس راه مشخص است، راهی که از انسان به خدا و از خدابه انسان میرود. راهی که مبداء و مقصدش کاملا روشن و معلوم است: خدا و انسان” (همان، ص۴۸۳).
سخنان فوق فقره و رویکرد اصلی کتاب امت و امامت است و کوشش شریعتی برای همسانی بین امامت و دموکراسی متعهد نیز برخاسته از همین نوع نگاه شریعتی است.
شریعتی هدف خود را تبدیل دموکراسی راسها به دموکراسی رایها که در آن انسانها آزادانه تصمیم بگیرند، میداند و از سوی دیگر، اعتقاد دارد که رویکرد قرآن انسان است و قرآن براساس رابطه انسان و خدا ساخته شده است.
امروز هم، اساس اندیشه شریعتی همچنان بهعنوان معضلی برای دموکراسیها باقی است. اینکه دموکراسی واقعی وجود داشته باشد، همچنان محل بحث و تردید و تلاش برای تبدیل دموکراسیهای موجود به دموکراسیهای واقعیتر حتی در دموکراتترین کشورهاست.
ازاینرو، “امت و امامت” شاید در توجیه میان امامت و دموکراسی متعهد ناموفق است؛ ولی زیربنای فکری آن یعنی نیاز به “دموکراسی رایها” همچنان بهعنوان یک دغدغه پابرجاست.
شریعتی بسیاری از مفاهیم را برساخت که بعد از او محل مناقشه شد. بیشتر قضاوتها در مورد او، براساس آن نادیده گرفتن کلیت اندیشه وی بوده است. این بهمعنای خالی از عیب دانستن شریعتی و بینیازی به نقد اندیشهاش نیست.
همانطور که شریعتی در مورد امت و امامت نیز هدفی دیگر را دنبال میکرد و در جهت ساختن دموکراسی واقعی برمبنای آزادی انسانها بود؛ ولی در این راه، توجیه ناموفقی را ارائه میدهد .
او در همان سخنرانی “امت و امامت” تاکید دارد که “آنچه من میگویم مسلما تازه نیست، اگرچه ممکن است درست هم باشد. بنابراین، هرچه میگویم، نظریه است و بهعنوان قطع و جزم نیست و فقط به اندیشیدن دعوت میکند و همین” (مجموعه آثار۲۶، ص۴۸۷).
وی در سخنرانی “امت و امامت”، از تلاقی بین خدا و انسان و امامت و دموکراسی متعهد راهی برای رهایی انسان از “دموکراسی راسمحور” به “دموکراسی رایمحور” میجوید؛ ولی خود نیز این را قطع و جزم نمیداند و دعوت به اندیشیدن میکند.