پاسخ علامه محمدتقی شوشتری به پرسش شریعتی (بهمن ۱۳۵۱)
پاسخ معقول و منطقی به یک سؤال
دکتر علی شریعتی در کتاب «انتظار، مذهب اعتراض» سؤالی را در مورد سند دعای ندبه مطرح میکنند به این امید که در جواب سئوال خود، پاسخی معقول و منطقی بشنوند.
در تاریخ ۱۳۵۱/۱۱/۸، علامه محمدتقی شوشتری، در پاسخ به ایشان، نامهای را مرقوم داشتهاند که گذشته از بار علمی آن، نوع برخورد صحیح عالمان راستین را با هر متفکری به همگان میآموزد. قسمتهای این نامه در کیهان فرهنگی (سال دوم/ شماره اول) و مجلهٔ نور علم (شماره پنجم) آمده است و همگی یکجا در کتاب «شخصیت و اندیشهٔ دکتر علی شریعتی» بکوشش آقای جعفر سعیدی پژوم گردآوری شده است (سعیشان مشکور و اجرشان با خدای متعال).
این قسمت، «برداشت آزاد»ی از صفحات ۵۹ تا ۶۹ این کتاب است.
سؤال مرحوم زنده یاد دکتر علی شریعتی
(صفحه ۱۱ کتاب «انتظار، مذهب اعتراض»)
در دعای ندبه این مسأله اشاره شده است که میپرسد:
«نمیدانم کدام سرزمین تو را در بر گرفته است؟ قرارگاهت کجاست، در کوه رضوی یا ذیطوی۱ …؟
و من نمیدانم این دعا که امروز آن را در بسیاری محافل مذهبی خطاب به امام زمان ما میخوانند و در سال اخیر سخت رواج یافته و گروههای خاصی برای این کار تشکیل شده است، چرا سراغ حضرت مهدی را در ذیطوی و کوه رضوی میگیرند که جایگاه محمد حنیفه، امام زمان فرقه کیسانیه است که معتقدند در این کوه از انظار مخفی شده و از آنجا ظهور خواهد نمود۲ و پیروانش با ندبه و زاری در پای این کوه و یا از دور، رو به این کوه، دعا میکردند که خارج شود و قیام نماید۳ .
گذشته از این که سرگذشت حضرت مهدی، نه در زندگی و نه در غیبت صغری و نه در غیبت کبری و نه پس از ظهور، هیچ رابطهای با این کوه ندارد. اساساً، غیبت او به این صورت نیست که در جای مخصوصی پناه گرفته باشد بلکه همه جا حاضر و ناظر است و این ما هستیم که او را تشخیص نمیدهیم و بنابراین سؤال از این که: «تو در کدام جایگاه مخفی به سر میبری» ظاهراً با نوع غیبت حضرت مهدی موعود شیعه امامی سازگار نیست. مطالعه دقیق دعای ندبه که از ائمه ما به تصریح و ترتیب نام نمیبرد و پس از حضرت امیر ـ که به تفصیل از مناقب و فضایل وی سخن میگوید ناگهان و بیواسطه، به امام غایب خطاب میکند باز این سؤال را بیشتر در ذهن طرح میکند.
به هر حال، من این مطلب را فقط به عنوان یک سؤال علمی مطرح میکنم نه یک قضاوت قطعی، به این امید که به جای دشنام و اتهام، پاسخ معقول و منطقی بشنوم و این ابهام در ذهنم رفع شود و اگر کسی که در این مورد مطالعه دارد این مسأله را روشن کند منتی بر من نهاده است.»۴
پاورقیها:
۱ـ لیت شعری این استقرت بک النوی بل ای ارض تقلک او ثری ابرضوی ام غیرها ام ذیطوی (دعای ندبه)
۲ـ کیسانیه گروهی از شیعه بودند که پس از امام حسین علیهالسلام فرزند دیگر امیرالمؤمنین علیهالسلام محمدبن الحنفیه را امام میدانستند و معتقد بودند که او مهدی موعود و زنده است و در کوه رضوی غایب شده است. (مقیاسالهدایه ممقانی ص۱۴۰)
۳ـ محدث قمی میفرماید: الحمدلله اهل این مذهب منقرض شدند. (منتهیالامال ۱/۱۳۶)
۴ـ انتظار، مذهب اعتراض/ صفحهٔ ۱۱
پاسخ علامه حاج شیخ محمدتقی شوشتری
بسماللهالرحمنالرحیم
دانشمند محترم حضرت مستطاب آقای دکتر علی شریعتی
پس از درخواست موفقیت از درگاه حضرت احدیت برای آن جناب، عرض مینماید: در پاورقی صفحهٔ ۱۱ در مجله انتظار مرقوم داشتهاید (در دعای ندبه به این مسأله اشاره شده است … الخ) عرض میکند که آری در نصوص معتبره که از طرف ائمه اطهار علیهمالسلام واصل شده آمده است که جایگاه حضرت مهدی هم در دوران غیبت صغری و هم در دوران غیبت کبری کوه رضوی است.
شیخالطایفه شیخ طوسی در کتاب غیبت بعد از نقل یک سلسله اخبار؛ اولاً از عامه و ثانیاً از خاصه بر آنکه ائمه دوازدهاند و نیز آنکه مراد از آن دوازده همان ائمه امامیه هستند و همچنین نقل اخباری بر امامت؛ خصوص امام دوازدهم؛ به فرمایشات ائمه دیگر پیش از تولدش به آنکه او غیبت میکند، در صفحه دوازده مینویسد:
و اخبرتا ابن ابی جیدالقمی عن محمد بنالحسن بنالولید عن محمد بنالحسن الصفّار عنالعباس بن معروف عن عبدالله بن حمدویه بنالبراء عن ثابت عن اسماعیل عن عبدالاعلی مولی آل سام قال: خرجت مع ابی عبدالله علیهالسلام فلما نزلنا الروحاء نظر الی جبلها مطلا علیها فقال لی تری هذا الجبل؟ هذا جبل یدعی «رضوی» من جبال فارس احبنا فنقله الینا اما ان فیه کل شجره مطعم و نعم امان للخائف مرتین، اما ان لصاحب هذا الامر فیه غیبتین واحده قصیره و الاخری طویله.
و حموی در معجمالبلدان در عنوان رضوی گوید:
قال ابوزید: و قرب ینبع جبل رضوی و هو جبل منیف ذو شعاب و اودیه و رایته من ینبع اخضر و اخبر نی من طاف فی شعابه ان به مباها کثیره و اشجارا۱
و اما راجع به این که کیسانیه کوه رضوی را مقر محمد حنفیه میدانند این موضوع به هیچ وجه نمیتواند مبعدی برای بودن کوه رضوی، مقر حضرت مهدی(ع) باشد. به علاوه شاهد و مؤیدی بزرگ است چه فرقه کیسانیه مانند فرقههای ناووسیه و واقفیه و اسماعیلیه۲ در ادعای خود به ترتیب در مورد محمد حنفیه و حضرت صادق(ع) و حضرت کاظم(ع) و اسمعیل بن جعفر استناد کردهاند که آنها مهدی موعود بوده و در حیات و غائباند. استناد به اخباری که از پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) به تواتر رسیده که مهدی بیت غیبتی دارد، استناد کردهاند و آنگاه مهدی بودن را بیجا بر اشخاص فوق تطبیق کردهاند و چه بسا کسانی که در اخبار مهدی دیدهاند که در غیبتش محل او کوه رضوی است و آن را برای صاحب خود محمد حنفیه اضافه کردهاند. منشاء هر شبهه، مطلب حقی است که بیجا به کار میبرند حتی عمربن خطاب به هنگام وفات پیغمبر(ص) به علت این که ابوبکر در موقع تسلیم آن حضرت در یکی از محلات بالای مدینه بود، میترسید تا آن موقع که ابوبکر بیاید، مردم به طرف امیرالمؤمنین(ع) بروند و در نتیجه آن دو به مقصد نرسند، شبههای زیر پای مردم انداخت که پیغمبر نمرده بلکه غائب شده و برمیگردد و هر کس که گفت آن حضرت مرده او را مجازات خواهد کرد. سرچشمهٔ عمر همان خبرهای پیغمبر(ص) به غیبت مهدی موعود(ع) بوده و شهرستانی در کتاب «ملل و نحل» با وجودی که از اهل سنت است، این شبههٔ عمر را از اول شبهههای اسلامی شمرده است و اما در مورد ذیطوی، ابوعبدالله نعمانی، که از اجلهٔ علما و از شاگردان نامی محمد بن یعقوب کلینی است؛ کتابی در مورد حضرت مهدی تصنیف کرده، شیخ مفید در کتاب ارشاد از آن یاد کرده و میگوید:
«نصوص بر امام دوازدهم بسیار است و از آن جمله کسانی که آن نصوص را به تفصیل تدوین کردهاند، یکی ابوعبدالله نعمانی است».
نعمانی در کتاب «غیبت» در باب «ما روی فی غیبهالامام(ع) در صفحهٔ ۲۹» میگوید:
«حدثنا احمد بن محمد بن سعید قال: حدثنی محمد بن علیالسلمی عن محمد بن اسماعیل بن بزیع و حدثنی غیر واحد عن منصور بن یونس بن بزرج عن اسماعیل بن جابر عن محمد بن علی ابی جعفر علیهالسلام انه قال: یکون لصاحب هذا الامر غیبه فی بعض هذا الشعاب ـ و او ما بیده الی ناحیه ذی طوی حتی اذا کان قبل خروجه اتی المولی الذی کان معه حتی یلقی بعض اصحابه فیقول کم انتم هاهنا فیقولون: نحو من اربعین رجلا فیقول کیف انتم لو رایتم صاحبکم؟ فیقولون و الله لویاء وی بنا الجبال لاویناها معه …»۳
و نیز در باب «ماجاء فی ذکر جیش الغضب در صفحهٔ ۱۷۱» روایت کرده: «عن علی بن حمزه عن ابی بصیر عن ابی جعفر الباقر علیهالسلام قال: ان القائم علیهالسلام یهبط من ثنیه ذی طوی فی عده اهل بدر ـ ثلائماته ثلائه عشر رجلا ـ حتی بسنده ظهره الی الحجر الاسود و یهزالرایه الغالبة۴
قال علی بن ابی حمزه: قد ذکرت ذلک لابی الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام فقال:
«کتاب منشور».
و در معجمالبلدان است: «ذو طوی (بالضم) موضع عند مکه»
پس از این سه حدیث، فقرهٔ دعای ندبه «أبرضوی أو غیرها أم ذی طوی» کاملاً درست میشود و جمع بین دو میشود به آنکه مقرّ آن حضرت همه جا حاضر میشود مثل خبری که نعمانی در صفحهٔ ۸۴ کتاب خود از صیرفی نقل میکند که حضرت صادق(ع) فرمود:
ان فی صاحب هذا الامر لسنه من یوسف ـ الی عن قال ـ فما تنکر هذه الامه ان یکون الله یعقل بحجته ما فعل بیوسف و ان یکون صاحبکم المظلوم المجحود حقه صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم ولا یعرفونه حتی باذن الله ان یعرفهم نفسه کما اذن لیوسف(ع) حین قال له إخوته: «انک لانت یوسف قال انا یوسف»۵. به [هیچ] وجه منافاتی با آن اخبار که گفته شد، ندارد؛ چه، حضرت مهدی(ع) چون انسان است هم مستقری دارد و هم سیری و هر کدام در احدیت جل و علی است، البته دعای ندبه غیر از رضوی و ذی طوی اضافه کرده که ممکن است، حضرت مهدی در جاهای دیگر هم مستقر داشته باشد.
شیخ طوسی در کتاب «غیبت» در صفحه ۲۹۵ در فصل (ذکر طرف من صفاته و منازله و سیرته) نیز خبری از حضرت باقر(ع) نقل نموده که فرمود:
«لصاحب هذالامر بیت، یقال له بیت الحمد فیه سراج یزهر فیه منذ یوم ولد الی ان یقوم بالسیف»
و اما در مورد این مطلب (دعای ندبه که از ائمه ما به تصریح نام نمیبرد و پس از حضرت امیر بیواسطه به امام غائب خطاب میکند) نام نبردن از ده امام دیگر به ترتیب؛ به علت این است که دعا در تمام، بیان عدد و تعریف آنها نبوده است. در نزد شیعیان عدد آنها واضح است و در مورد اسماءشان چون اسم پیغمبر(ص) معلوم است کافی است که اسامی امامان اول و آخر ذکر شود و بودهاند فرقههائی که بعضی از ائمه را امام دانسته و بقیه را امام ندانستهاند؛ حتی تا امام یازدهم؛ اما فرقهای نبوده که امام دوازدهم را قائل بوده و یازده امام دیگر را قائل نباشد و گذشته از این، در این مقام مهم آن دو بودهاند امام اول که امامت از او شروع میشود و آخری که امامت به او ختم میشود و باید اصلاحات به دست او عمل شود؛ وانگهی چگونه دعا به طور ناگهانی از حضرت امیر(ع) به امام غائب منتقل شده و حال آنکه دو دعاست:
«و لما قضی نحبه و قتله اشقی الاخرین یتبع اشقی الاولین لم یمتثل امر رسولالله(ص) فی الهادین بعدالهادین».
تا آنکه دارد: «أین الحسن أین الحسین أین أبناء الحسین صالح بعد صالح و صادق و بعد صادق أین السبیل بعد السبیل أین الخیره بعد الخیر أین الشموس الطالعه أین الااقمار المنیره أین الانجم الزاهره أین اعلام الدین و قواعد العلم».
آنگاه آمده است : «أین بقیة اله التی لاتخلو من العترة الهادیه» که ملاحظه میشود و امام از ده امام میانی را به اسم (حسن و حسین) و هشت امام را به وصف ذکر کرده است و اما در مورد سند دعای ندبه، کتاب بحار از کتاب مزار علی بن طاووس نقل میکند که:
«ذکر بعض اصحابنا قال محمد بن علی بن ابی قرة نقلت من کتاب محمد بن الحسین بن سفیانالبزوفری رضی الله عنه و ذکر انه الدعاء لصاحب الزمان علیهالسلام و یستحب ان یدعی به فی الاعیاد اربعه و هو الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد نبیه و آله و سلم تسلیما اللهم لک الحمد علی ماجری به قضاوٌک فی اولیائک …» و دعا را تا آخر نقل کرده است.۶
بعد (مؤلف) بحار میگوید:
«قال محمد بن المشهدی فی ألمزار الکبیر۷ قال محمد بن ابی قره نقلت من کتاب ابی جعفر محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری ـ الی آخرة مثل السید.»
و ظاهر لفظ خبر: «و ذکر انه الدعاء لصاحب الزمان علیهآلسلام» آن است که بزوفری آن را از امام زمان روایت کرده که انشاء خود آن حضرت باشد مانند دعای افتتاح و نیز احتمال میرود که دعای ندبه به انشای بزوفری باشد؛۸ زیرا ممکن است مفهوم فقره مذکور این باشد که دعای ندبه باید برای آن حضرت ، یعنی برای فرج و گشایش و ظهور وی خوانده شود؛ به هر حال اصل سند همین است که در بحار گفته شده است و اما این که در زادالمعاد گفته شده «دعای ندبه به سند معتبر از حضرت صادق(ع) منقول است که این دعا را در چهار عید بخوانند. (یعنی روز جمعه، عید فطر، عید قربان، عید غدیر)» ظاهراً مؤلف مراجعه به مدارک نکرده بلکه از خارج نقل کرده و اشتباه نموده است. چه اگر از حضرت صادق(ع) روایت شده بود در بحار که موضوعش ذکر اسانید و مستندات است نقل میشد.
و اما در مورد این که «دعا در سالهای اخیر سخت رواج یافته و گروهای خاصی برای آن تشکیل یافته، خواندن این دعا مثل خیلی امور دیگر که سالهای سال به اقتضای شرایط زمانه رواج بیشتری پیدا کردهاند از قبیل تعمیرات اساسی مساجد، رفتن اغلب مردم به زیارت حضرت رضا(ع) و نیز کثرت حجاج و نظیر این امور، نسبت به سالهای پیش بیشتر شده است؛ البته چه بهتر که کارهای خوب زیاد شوند و شاید مردم به امید گشایش و فرج به این دعا متوسل میشوند چه، خداوند فرموده: «ادعونی استجب لکم» و وارد شده که اگر حال دعا پیدا کردید، در وقت بلا آن بلا عمری ندارد و الا آن بلا طولانی خواهد بود.۹
تقدیر و تشکر مرحوم دکتر شریعتی پس از پاسخ محققانه استاد علامه محمدتقی شوشتری:
مرحوم دکتر شریعتی پس از دریافت پاسخ محققانه استاد در چند جا از آثار خویش معظمله را ستودند از جمله در صفحه ۱۸۰(انسان و اسلام) چنین آوردهاند.
… و در همین حال، کوهی از علم و تحقیق و در کنارش انبوهی از کار، در گوشهٔ دور افتاده شوشتر نشسته و نامش را هم کسی نشنیده است.
و در صفحه ۳۱ (مکتب تعلیم و تربیت اسلامی) آورده:
… و یکی از خصوصیات فرهنگی قدیم انتشار علمی در سطح جامعه بوده است چنان که بسیار بودهاند علمای برجستهای که در روستاها و یا شهرهای کوچک زندگی میکردهاند از قبیل حاج ملا هادی سبزواری (اسرار) بزرگترین فیلسوف متأخر که در سبزوار ساکن بود و در عصر ما، علامه سمنانی در سمنان و علامه شیخ محمدتقی شوشتری نویسنده «قاموس الرجال» در شوشتر …».
و گویا مواردی غیر از این دو مورد هم در آثارش باشد و ای کاش همه بزرگان به جای کوبیدن و دادن نسبتهای ناروا چنین برخورد عالمانه میکردند!
پاورقیها:
۱ـ عبدالله علی مولی آل سام گفت: با حضرت صادق(ع) بیرون رفتم به طرف ناحیه روحا و هنگامی که فرود آمدیم آن حضرت به کوهی که مشرف بر آن ناحیه است نگاه کرد و فرمود: این کوه را میبینی، کوهی است که آن را رضوی میگویند و از نوع کوههای فارس است. خداوند ما را دوست داشته که آن را به جانب ما نقل داده است در این کوه هر نوع درخت خوراکی وجود دارد و محل امان خوبی است برای آن شخص غائب برای دو بار، آگاه باش به درستی که در آن کوه برای صاحب این امر (حضرت حجت ع) دو غیبت وجود دارد یکی کوتاه و دیگری طولانی.
۲ـ ناووسیه گروهی از شیعه بودند که اعتقاد به امامت امیر مؤمنان تا امام ششم داشتند و میگفتند امام صادق علیهالسلام مهدی موعود و زنده است و واقفیه گروهی از شیعه بودند که امام هفت را نیز قبول داشتند و میگفتند او مهدی موعود و زنده است و اسماعیلیه گروهی از شیعه هستند که پس از امام صادق فرزند او اسماعیل را امام میدانند.
۳ـ اسمعیل بن جابر گفت: حضرت باقر(ع) فرمود که برای صاحب این امر (حضرت حجت(ع) در بعضی از این شعبها غیبتی است (اشاره به جانب ذیطوی فرمود) تا موقعی که زمان خروجش فرا رسد. شخصی از بستگان که در خدمت اوست میآید و بعضی از شیعیان مرا میبینید میگوید فسم به خدا اگر او خواسته باشد ما را در این کوهها ببرد و جا بدهد؛ البته که ما در خدمتش هستیم و اطاعت میکنیم.
۴ـ ابی بصیر گفت: حضرت باقر(ع) فرمود که حضرت قائم(ع) از گردنه کوه رضوی همراه با عدهای به تعداد افراد اهل بدر یعنی ۳۱۳ نفر فرود میآید و به حجرالاسود تکیه میزند و آن پرچمی را که بایستی بر تمام دنیا پیروز شود به اهتزاز در میآورد.
۵ ـ سدیر صیرفی گفت که حضرت صادق(ع) فرمود:
«نسبت من به صاحب این امر حضرت حجت(ع) سنتی است از حضرت یوسف در مدتی که ابتدا در مصر بود کسی او را نمیشناخت پس این امت چه انکاری دارند اگر پروردگار برای حجت خود پیش بیاورد آنچه را که برای یوسف پیش آورد و این که صاحب شما که حقش را از روی ظلم انکار کردند در بین ایشان رفت و آمد کند و در بازارهای ایشان گردش نماید و در فراشی قدم بزند در حالتی که او را نشناسند تا هنگامی که خداوند اجازه بدهد که خود را معرفی کند همچنان که اجازه داد که یوسف خود را معرفی نماید موقعی که برادرش از روی تعجب گفت آیا تو یوسفی؟ گفت: آری من یوسفم.»
۶ـ مقصود کتاب مصباحالزائر ابن طاووس است.
۷ـ مقصود مزار محمد بن المشهدی از علمای قرن ششم است.
۸ـ بزوفری از مشایخ مفید بوده است.
۹ـ در پایان پاسخنامه استاد علامهٔ شوشتری (رحمتالله علیه) مطلبی از باب تذکر و در خصوص کتاب «خلافت و ولایت» ظاهراً بوده که در دو مأخذ مورد دسترسی به صورت کامل نبوده و شاید صلاح در آن بوده که ناشرین از ذکرش خودداری نمایند.