شریعتی متفکر توسعه است | فرشاد مومنی (روزنامه اعتماد ـ ۳۱ خرداد ۱۳۹۳)
شریعتی متفکر توسعه است
فرشاد مومنی
منبع: روزنامه اعتماد
تاریخ: ۳۱ خرداد ۱۳۹۳
در سی و هفتمین سالگرد شهادت شریعتی انجمن جامعه شناسی ایران طی نشستی با حضور جمعی از اساتید علوم انسانی و اجتماعی و دانشجویان نسبت شریعتی و تفکر آینده ایرانی را موضوع بحث قرار داد. به گزارش روزنامه اعتماد در این نشست «پر ازدحام و شلوغ» بحث و جدل فقط میان دو نسل جوان و پیر بر سر شریعتی در نگرفت بلکه بیشتر در میان اساتید بود که بر سر میراث شریعتی و نسبتش با آینده و توسعه، اجماعی نبود. در این نشست که با حضور چهره هایی چون آقایان حسن محدثی، محمد علی مرادی، جواد میری، عباس منوچهری، حسین راغفر و دکتر امین قانعی راد برگزارشده بود دکتر فرشاد مومنی درباره نسبت اندیشه های شریعتی و توسعه سخن گفت. دکتر فرشاد مومنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدای سخنان خود به تأثیرپذیری نسل خویش از شریعتی اشاره کرد و در ادامه به آغازگاههای پای نهادن مسأله توسعه در ایران اشاره کرد. متن این سخنرانی برگرفته از روزنامه اعتماد و به گزارش محسن آزموده است.
برخی جنگ چالدران و گروهی جنگهای ایران و روس و عبارتپردازی تکاندهنده عباس میرزا در گفتوگو با دیپلمات غربی را نخستین مواجهات جدی ایرانیان با تمدن جدید میدانند و طرح مسأله توسعه را به همان زمان مربوط میدانند. اما در زمان ما از دهه ۱۳۲۰ به این سو کسانی که دغدغه دین داشتند، جدای از این مواجهه با رقبای غربی، با رقبای بسیار مهمی به لحاظ فکری در داخل نیز مواجه شدند که نظام باورهای ایشان را به چالش میکشاندند و میکوشیدند به این چالشها پاسخ دهند. پرسش اصلی این منتقدان آن بود که چه نسبتی با نظام باورهای دینی با کارنامه عملی ایران هست؟ از همین زمان اسلامشناسان بزرگ روی مفهوم علل انحطاط مسلمین تأکید داشتند که ما آن را توسعهنیافتگی میخوانیم. بحثهای اصلی شهید مطهری بر همین نکته تأکید داشت. محور بحثهای شهید بهشتی نیز بحث توسعهنیافتگی است. ایشان با به کارگیری در یک متدولوژی و ترمیتولوژی … متفاوت از شهید مطهری بیان ایشان را درباره عدالت تکمیل میکند.
شریعتی در مقام مقایسه با این اندیشمندان دینی موفقتر است. وقتی جلد چهارم از مجموعه آثار دکتر شریعتی که بحث از بازگشت به خویشتن در آن مطرح میشود را میخوانیم و آن را با آثار کسانی چون امه سه زر، فرانتس فانون، … مقایسه میکنیم، درمییابیم که شریعتی از ایشان بحثهای عمیقتری را مطرح میکند. اگر از این زاویه به آثار شریعتی نگاه کنیم و وجوه آنتولوژیک و معرفتشناختی آنها را از بحثهای متدولوژیک جدا کنیم، بسیاری از سوءتفاهمهایی که درباره او مطرح شده، از بین میرود. البته شخصاً نقدهای متدولوژيک به شریعتی را میپذیرم اما معتقدم که در زمان او که مباحثش را مطرح میکرد، دو پارادایم نوسازی و وابستگی وجود داشت. شریعتی برخوردی انتقادی به پارادایم نوسازی با توجه به خصلتهای نژادپرستانه، فرافکنانه و مسوولیتگریزانه این پارادایم داشت و از این حیث به پارادایم وابستگی تعلقخاطر داشت اما تحت تأثیر آموزشهای دینی به تدریج در دوره میانی تلاشهای علمیاش، به این وقوف روششناختی رسیده بود که این هر دو پارادایم تحت تأثیر آموزه «نیوتنی» هستند. یعنی مسائل را این یا آن میبینند. شریعتی از نیمه دوم آثارش به آموزه «کوآنتومی» نزدیک میشود. آنچه تحت عنوان سه شعار محوری شریعتی یعنی «عرفان، برابری و آزادی» مطرح شده از دیدگاه نیوتنی فاصله میگیرد و به سمت نگاه کوانتومی حرکت میکند.
براساس آنچه گفتم و با توجه به آنچه امروز در جهان رخ داده معتقدم که میراث شریعتی میتواند برای همه روشنفکران دنیا و به ویژه مسلمانان دنیا منبع فکری بزرگ باشد. البته نباید از شریعتی به عنوان یک رساله عملیه بهره گرفت، بلکه اصول و منطق نظری اوست که اهمیت دارد.
این منطق که اگر هر تحولی بخواهد در دنیا درهر جامعهیی پدید بیاید، نقطه عزیمت آن تحول در نظم فکری انسانها و جوامع هست، امروز در جوامع فکری دنیا پشتیبانیهای بیشتری پیدا کرده است. این هم که شریعتی پالایش دینی و بستن راه فرصتطلبی از دین و جایگزین کردن راه مسؤلانه به جای آنها را در دستور کار خود قرار داده بود، در آینده اهمیت مرتبا بیشتری خواهد داشت.
مؤمنی در پایان به طرحی که از سوی «کلوپ رم»[ درباره تحولات آینده بشریت و جهان صورت گرفته اشاره کرد و گفت: «در جهان آینده مطابق این طرح کارهای فکری گسترش خواهد یافت و رابطه اوقات کار و اوقات فراغت به سمت اوقات فراغت تغییر خواهد کرد. انقلاب دانایی با انقلاب بهرهوری گره خورده و از یک سو رفاه و از سوی دیگر اوقات فراغت بشر بیشتر خواهد شد. در نتیجه قرن بیست و یک قرن مواجهه بیسابقه با دین و باورهای دینی است. البته این هم جنبه فرصت دارد و هم تهدید، اما سهگانه «عرفان، آزادی و برابری» شریعتی را هیچ کوشش معطوف به توسعهیی نمیتواند نادیده بگیرد یعنی به اعتبار همین تحولات انقلاب دانایی اتفاقاً پروبلماتیک علوم اجتماعی هم در حال تمرکز تمام عیار روی مسأله برابری است. به این ترتیب هر سه مسألهیی که شریعتی مطرح میکند همچنان مسألههای اصلی سرنوشتساز در زمینه توسعه هستند و بنابراین دکتر شریعتی همچنان برای آینده ایران میتواند منبع الهام باشد.
دانلود فایل پیدیاف این صفحه روزنامه اعتماد