مستقلِ سرسخت؛ راوی محذوف | آرمان ذاکری (روزنامه اعتماد ـ ۲۷ بهمن ۱۳۹۷)
مستقلِ سرسخت؛ راوی محذوف
(برای خاطره پوران شریعترضوی)
آرمان ذاکری
منبع: روزنامه اعتماد
تاریخ: ۲۷ بهمن ۱۳۹۷
«مستقلِ سرسخت» نامیدن کسی که مهربانیِ سرشار، اولین و پایدارترین احساسِ شخصی مواجهه با او بوده است، شاید برای کسانی که پوران شریعترضوی را میشناختند، کمی عجیب بیاید. همچنانکه پوران شریعترضوی را «مستقل» از علی شریعتی طرح کردن کاری دشوار است. احتمالا فمینیستها خواهند گفت تاریخ باید، نگاه مردانه خود را به زندگی زنانه و فداکاریها و تصمیمها و گذشتها و سازندگیهایش عوض کند تا بتواند جایگاه مستقل پوران شریعترضوی را همچون بسیاری زنان دیگر روایت کرده و ارزشگذاری کند. همه اینها احتمالا درست است. چنانکه روایت پوران شریعترضوی، به عنوان یک زن، همیشه تلاشی برای به میدان آوردن حاشیه به متن بود. اما پوران شریعترضوی را به گونهای دیگر نیز میتوان روایت کرد. تجربه زندگی پیش و پس از یک انقلاب بزرگ، تحصیل در دانشگاه فردوسی مشهد و پس از آن در پاریس. تجربه خواهر طوفان و آذر شریعترضوی بودن، همسر علی شریعتی بودن و قرار گرفتن در متن سیاست و مبارزه از آغاز جوانی، پوران را به متن یک زندگی پر تنش دور از یک زندگی شخصی معمولی وارد کرد. خانوادههای پوران همیشه علیه نظم مستقر بودهاند. در اوج دو دوره تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران، پیش و پس از انقلاب.
آنچه پوران شریعترضوی را از نظر اجتماعی-سیاسی واجد اهمیت میکند انتخاب آگاهانه «مستقلِ سرسخت» بودن پیش و پس از انقلاب است. یک قدم اشتباه از سوی پوران شریعترضوی، در همه این دورههای سخت، چه قبل و به خصوص پس از انقلاب کافی بود تا خط فکری-اجتماعی شریعتی، در کلیت یکی از این دو نظام ادغام شده و برای همیشه پروندهاش بسته شود. کافی بود کلامی در یک گفتوگو باج بدهد. کافی بود به چهره «همسر معلم انقلاب» حاضر در برنامههای تلویزیونی بدل شود، کافی بود در انتخاب مسیر انتشار آثار شریعتی، حتی در ترکیب همکاران نشر آثار، مرتکب اشتباه میشد، کافی بود با این جریان یا آن جریان حاضر در ساختار پیوند میخورد، کافی بود از ذرهای خشونت از هر سو حمایت میکرد تا چیزی از خط فکریِ شریعتیِ همیشه حاضر در موضع «نهضت» و در عین حال گریزان از خشونت باقی نماند. پوران شریعترضوی اما سرسختانه مقاومت کرد و مستقل ماند؛ از همه نظامها و نظامسازان. اگر خط فکری – اجتماعی شریعتی توانسته همچنان مستقل از همه جریانات ادغام شده در قدرت سیاسی، به حیات انتقادی-اجتماعی خود ادامه دهد و امروز در قالب جریان «نوشریعتی» همچنان در جامعه روشنفکری ایران فعال باشد، بیتردید انتخاب فکری و منش پوران شریعترضوی به عنوان یک «مستقلِ سرسخت» نقش مهمی در فراهم شدن امکانات این تداوم حیات داشته است. «منش» که امروز همهجا ارزش و اهمیت خود را از دست داده است و کسی به پیوندهای هر «منشی» با ساختارهای فکری معین نمیاندیشد. پوران شریعترضوی، همواره به مثابه یک «راوی محذوف» در برابر همه تاریخسازیهای رسمی از شریعتی مقاومت کرد. او خود، تاریخ دیگری بود که با روایتهای دست اول خود به خصوص از تاریخ پس از انقلاب، با درست زندگی کردن و حفظ موضع انتقادی، ثابت میکرد که چگونه خط فکری شریعتی، دستکم در روایتی که پوران شریعترضوی و احسان و مجید شریف و بعدها سایر همراهان این مسیر ارائه کردند، هیچ پیوندی با هیچ نظم مستقری قبل و بعد از انقلاب نمیتوانست داشته باشد. به همین اعتبار پوران شریعترضوی تا پایان عمر «مستقلِ سرسخت» ماند و یکی از سازندگان و نمایندگان جریانی شد که تا امروز فضیلت خود را ایستادنِ ابدی در موضع «نهضت» و نقد همیشگی ساختارهای سلطهیافته میداند.