خاطرات تراب حق شناس
شریعتی در میان زلزلهزدگان
تراب حقشناس
مبارز سیاسی، مترجم و نویسنده
منبع: کتاب «مسلمانی در جستجوی ناکجا آباد»
تاریخ: ۱۳۸۵
شریعتی در میان زلزله زدگان گناباد. ۱۳۴۷
*برگرفته شده از کتاب «مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد».به قلم علی رهنما. ترجمه کیومرث قرقلو. انتشارات گام نو، چاپ پنجم: ۱۳۸۵
در ۱۰ شهریور ۱۳۴۷، زلزله شدیدی جنوب و شرق خراسان را تکان داد و ضمن نابودی پانصد روستا، در شهرهای گناباد و قاین و بیرجند صدها کشته بر جای گذاشت. از طرف دانشکدهی ادبیات، گروهی به سرپرستی سهامی، نیکگهر و زمردیان جهت تهیه گزارشی از وضعیت زلزله زدگان، عازم منطقه شدند. شریعتی هم که از سوی دانشجویان برای شرکت در عملیات امداد رسانی دعوت شده بود، با کمال میل پذیرفت؛ و همراه گروه مزبور به مناطق زلزله زده رفت. هدف از این سفر برآورد میزان ویرانی، نیازهای قربانیان، کمیت و کیفیت عملیات امداد رسانی و بالاخره، تهیه گزارشی در مورد فاجعه و اقدامات لازم بود. به گفتهی شریعتی، تنها امکانات گروه خودکار و کاغذ بود. شریعتی در نوشتههای خود، از ناتوانی و درماندگی گروه در مقابل وسعت و عظمت فاجعه تصویری زنده و ملموس ترسیم کرده است. نبود تجهیزات امدادی و فریاد و شیون مردم، آنان را مجبور کرده بود دوشادوش روستاییان تکههای سنگ و آجر را کنار بزنند و مجروحان و کشته شدگان را با دست خالی از زیر آوار بیرون بکشند. …
…پس از بازگشت به مشهد، شریعتی و سهامی تصمیم گرفتند برنامه امداد رسانی به قربانیان زلزله را سازماندهی کنند. آن دو از طریق دکتر رجایی بخارایی، رییس وقت دانشکده ادبیات، موفق شدند از کمکهای دانشگاه بهرهمند شوند. قرار شد سهامی از پایگاه امداد رسانی گریمنج، در منطقهی زلزله زده، کمکهای ارسالی را میان قربانیان زلزله توزیع کند و شریعتی کمکهای جمع آوری شده را از مشهد به آنجا بفرستد. چون هنوز سال تحصیلی ۱۳۴۷ آغاز نشده بود، از ساختمانهای دانشکدهی ادبیات به عنوان پایگاه جمعآوری کمکهای مردمی استفاده میشد. دانشجویان به صورت داوطلب در این طرح شرکت داشتند و حضور شریعتی هم که فرد شناخته شده و معتبری بود، باعث میشد بازاریان از هیچ کمکی دریغ نکنند. شریعتی در سخنرانی های خود در جمع مردم، با اشاره به مشاهدات خود در مناطق زلزله زده، تاثر و احساسات حضار را بر میانگیخت و همین امر موجب میشد آنها سیل کمکهای خود را به پایگاه امداد رسانی دانشکدهی ادبیات سرازیر کنند.
به غیر از نهادهای دولتی و جمعی از روحانیان مشهد که پایگاه امداد رسانی منطقهی فردوس را اداره میکردند، این تنها تشکیلات امداد رسانی فعال در مناطق زلزله زده بود. اردوگاههای امدادی در چند روستای اصلی مستقر شده بود و دانشجویان از همان جا، مواد و کمک های لازم را در روستاهای کوچک توزیع می کردند. مواد غذایی، پتو، لباس، کفش و مصالح ساختمانی یا از طریق بازاریان، یا از طریق مردم و یا توسط پایگاههای جمعآوری کمکهای نقدی افتتاح شده بود. شریعتی با این که حتا در امور منزل خود از درگیر شدن در مسائل مالی و پولی اجتناب میکرد، در آن ایام با جان و دل خود را وقف جمعآوری هزینههای عملیات امدادرسانی کرده بود. شایع شده بود که پایگاههای امداد رسانی هزینههای زیادی را صرف مسائل حاشیهای می کنند؛ اما شریعتی مطمئن بود که شهرت و اعتبار وی هزینههای انبوهی را به سوی پایگاههای جمع آوری کمکهای مردمی سرازیر خواهد کرد.
تراب حق شناس که از سوی عدهای از بازاریان نیکوکار تهرانی برای برآورد میزان تخریب زلزله در روستاها، به جنوب خراسان رفته بود، به یاد می آورد که پس از رسیدن به منطقه، اطلاع یافت که دو پایگاه امداد رسانی، بصورت جداگانه، در حال فعالیت هستند؛ یک پایگاه تحت نظر شریعتی اداره میشد و دیگری توسط آیت الله میلانی. به حق شناس و همراهانش توصیه شده بود با پایگاه امدادرسانی شریعتی همکاری کنند. شریعتی خسته و کوفته دوشادوش سایرین کار میکرد و برای روحیه دادن به همکاران خود، شعرهای شاعر محبوب خود، اخوان ثالث را با صدای بلند میخواند. در واقع، پایگاه امداد رسانی شریعتی-سهامی نیروی پویا و موثری بود که در امدادرسانی به زلزله زدگان نقش تعیینکنندهای ایفا کرد. موفقیت این پایگاه به حدی بود که «پیک ایران» رادیوی حزب توده، پس از نکوهش فساد و بی کفایتی دولت و هلال احمر ایران در کمکرسانی به قربانیان زلزله، از لیاقت و اقدامات دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به نیکی یاد کرده بود.»
مطالب مرتبط:
زندهشان به حساب نمیآید از مردهشان میپرسی؟؟