حسین گرامی (۱۳۶۶)
با یاد پیر خردمند وادی درد
حسین گرامی
تاریخ: خرداد ۱۳۶۶
آفتابی که مستقیم می تابد
دل دانا و بردبار توست
قامتت
به امتداد راه می ماند
و خضوع نگاهت
نزول بارانی است
که باغی از آن، قد راست می کند
و سخن که می گویی
جان را دگرگون میکنی
همنشین تو، خانه های امید
و هم آواز با تو، کوچه های پیچاپیچ
دلت
ودیعه دریاست
نهنگ سینه است
از زخم درد می غرد
و کرکسان رابطه
بر بامت
آشفته بال می گذرند
بیا ببار
بر آستانه دل ما
که تنگ حوصله ایم