چرا هنوز هم باید شریعتی را بازخواند؟ | هادی خانیکی (روزنامه شرق ـ ۲۹ خرداد ۱۴۰۱)
چرا هنوز هم باید شریعتی را بازخواند؟
هادی خانیکی
منبع: روزنامه شرق
تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۴۰۱
1- نتوانستم درخواست دوست دیرین و مهربانم مهرداد احمدیشیخانی و همکاران روزنامه «شرق» را برای نوشتن مطلبی درباره سالگشت درگذشت دکتر شریعتی بیپاسخ بگذارم. بهویژه آنکه از نخستین روزهای آشنایی با او در سال 1348 تاکنون یک خط بیپایان وامداری اخلاقی و تعلق خاطر به او در وجودم مانده است. به گفته نیما:
نام بعضی نفرات رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرئتم میبخشد
روشنم میدارد
چرا شریعتی؟ | مهرداد احمدی شیخانی (روزنامه شرق ـ ۲۹ خرداد ۱۴۰۱)
چرا شریعتی؟
مهرداد احمدیشیخانی
منبع: روزنامه شرق
تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۴۰۱
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، سه گروه دکتر شریعتی را که در ایام اعتراضات به معلم انقلاب و عرضهکننده اصلی تئوری تغییر در جامعه ایران شناخته میشد، مورد هجوم قرار دادند، گروه اول که صدایی پُربسامد داشت و اعضای آن در میان حاکمان جدید، جایی استوار اختیار کرده بودند، در مخالفت با نقش دکتر شریعتی در برانگیختن جامعه به سوی انقلاب یا همان «معلم انقلاب» بودن او موضع میگرفتند و از بُن، نقش شریعتی را در انقلاب نفی میکردند و تمام سعیشان این بود که اثبات کنند شریعتی هیچ نقشی در انقلاب ۵۷ نداشته است. بیشترین سخنان و نوشتهها در رد دکتر شریعتی، در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب، از سوی همین گروه منتشر میشد و بر بسیاری از منابر و تریبونها در نفی دکتر میکوشیدند.
دسته دوم که در ابتدای انقلاب بسیار محدود بودند و از تغییر حکومت ناخرسند، و به عبارتی از مخالفان انقلاب و تغییر حاکمیت گذشته، بر اساس همان باور عمومی که شریعتی را معلم و تئوریسین انقلاب ۵۷ میدانست، او را به عنوان مسبب اصلی انقلاب مورد هجوم قرار میدادند و بر این عقیده بودند که اگر شریعتی نبود، انقلابی هم رخ نمیداد. این دسته به مرور و طی این 43 سال هر روز گستردهتر و صدایشان بلندتر شد و امروز تقریبا به تنها صدای منتقد و مخالف شریعتی بدل شدهاند.
شریعتی و مذهبِ رهاییبخشِ انتظار | فهیمه بهرامی (خرداد ۱۴۰۱)
شریعتی و مذهبِ رهاییبخشِ انتظار
فهیمه بهرامی
منبع: سایت اینترنتی بنیاد فرهنگی شریعتی
تاریخ: خرداد ۱۴۰۱
بحران امروز جامعۀ ما، مسئلۀ فقر و نابرابری است که مانند یک سونامی، کل جامعه ـ حتی اقشار برخوردار ـ را نیز در بر گرفته است. فقر، مسئلهای دیرینه در تاریخ بشر است و از دیرباز، متفکران، فیلسوفان اجتماعی، نویسندگان، نهاد دین و صاحبنظران درباره آن سخن گفتهاند. اما به جرئت میتوان گفت از قرن نوزدهم میلادی بود که این پدیده، تبدیل به یک مسئلۀ گسترده و در سطح کلان شد. با ظهور لیبرالیسم اقتصادی و تفکر بازار آزاد خودتنظیمگر، افزایش فقر در جریان رشد و توسعه طبیعی قلمداد میشد. هواداران این تفکر معتقد بودند با گذشت زمان، وقتی ثروت در بازار به قدر کافی تولید شود، فقرا نیز از آن منتفع خواهند شد، اما آنچه در عمل رخ داد، خلاف این را ثابت کرد. برای فقرا، فقر یک امر طبیعی نیست. فقر، چیزی از جنس زخم است. نه فقط برای افراد فقیر، بلکه برای کل جامعه. جامعۀ فقیر، یک جامعۀ زخمی است و هر لحظه در درد و رنج به سر میبرد و اگر هر چه زودتر برای ترمیم و بهبود آن چارهای اندیشیده نشود، این زخم هر روز بزرگتر و عمیقتر خواهد شد. آن زمان است که فریادها برای عدالت بلند خواهد شد. تنها در صورتی که این فریاد از گلوی نیروهای عدالتخواه از اقشار و اصناف و نیروهای فکری و سیاسی و فرهنگی به گوش رسد میتوان به تغییر امیدوار بود. در غیر این صورت، ناامیدی از تغییر، نتیجهای جز خشم و خشونت و ویرانگری و خودکشی نخواهد داشت. یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین این نیروها، نیروی دین است.
شریعتی و مردم | شیما کاشی (خرداد ۱۴۰۱)
شریعتی و مردم
شیما کاشی
منبع: سایت اینترنتی بنیاد فرهنگی شریعتی
تاریخ: خرداد ۱۴۰۱
اینکه روشنفکر با چه کسی میخواهد سخن بگوید و با چه کسی در واقعیت سخن میگوید، یکی از مهمترین محورهای ارزیابی پروژه اجتماعی اوست. این نکته، از یک سو به زبانی که به خدمت میگیرد بستگی دارد و از سوی دیگر، به میدان و زمینی که سخن در آن محقق میشود. علی شریعتی به گواه بسیاری، یکی از مردمیترین روشنفکران تاریخ معاصر ایران بوده است که کلامش نفوذ قابل توجهی در مخاطب یافت. ارزیابی پروژه او در نسبت با مردم، نکات قابل توجهی برای امروز ما دارد.
شریعتی آگاهانه سخن گفتن با متن مردم را هدف قرار داده بود. برنامه او خزیدن در محافل خصوصی و نخبگانی نبود. برنامه او حتی محدود کردن مخاطب به جوانان و تحصیلکردهها نیز نبود. ایدهآل او این بود که بتواند با «همه» سخن بگوید. نکته مهم این است که به خلاف برخی مشهورات درباره معنای مردم در آثار و کلام شریعتی، تصور او از مردم یک توده یکدست و بیشکل نیز نبود. بلکه مجموعهای از دوگانهها و چندگانهها در خصوص این مفهوم میتوان در آثار و گفتار شریعتی پیدا کرد.
ساختن همبستگی: در ستایش رؤیای مشترک | آرمان ذاکری (خرداد ۱۴۰۱)
ساختن همبستگی: در ستایش رؤیای مشترک
آرمان ذاکری
منبع: سایت اینترنتی بنیاد فرهنگی شریعتی
تاریخ: خرداد ۱۴۰۱
۱_ تغییر، نیازمند همبستگی است و رؤیای مشترک لازمۀ همبستگی. افرادِ پراکنده و جدا از هم و فاقد وجدان جمعی به تعبیر دورکیم، قدرتِ تغییر وضع موجود را نخواهند داشت. رؤیای مشترک، خیال آنچه که نیست و ارزش آن را دارد که برای تولدش بجنگیم و تلاش کنیم، یکی از ضرورتهای مبارزهای پیگیر -هر چند نه یگانه ضرورت- برای تغییر وضع موجود است. بدون داشتنِ تصویری از آیندهای متفاوت از اکنون، نمیتوان، «ما» شد و از وضع موجود فرا رفت و سرنوشتی متفاوت را طلب کرد. «ما» شدن اما نیازمند امید هم هست. امید و خیال دو همبستۀ دیالکتیکیاند. امید، خیال را بارور میکند و باروریِ خیال، انسان را امیدوار میسازد. در فقدانِ امید و خیال، فقط میتوان به گذشته بازگشت و نوستالژی ساخت و حسرت خورد و از فاجعهای به فاجعهای دیگر پناه برد.