در کویر انسان با خدا سخن می گوید | سارا شریعتی (هفتهنامه کرگدن ـ آذر ۱۳۹۹)
در کویر انسان با خدا سخن می گوید
سارا شریعتی
منبع: هفتهنامه کرگدن
تاریخ: آذر ۱۳۹۹
اینک او را مجذوب و به کویر هدایت خواهم کرد. در آنجا با قلب وی سخن خواهم گفت.
به او تاکستانهایش را خواهم سپرد و دشت عخور باز به یک باب امید بدل خواهد شد.
در آنجا او همچون ایام جوانی اش و همچون روزی که مصر را ترک می کرد، آواز خواهد خواند.
کتاب هوشع نبی. باب دوم. ۱۴. ۱۵
برای من مزینانی، ” کویر”، کویر خراسان است، کویر مزینان تاریخی و روستاهایش در حاشیه آن. اما داستان کویر قدیمی تر و شناخته شده تر از تاریخ ماست. کویر سرزمین “غیب” است، “قلمرو قدسی”، آنجا که “خدا با انسان سخن می گوید”. داستان های کویری در کتب مقدس، بسیارند.
از قدیمی ترین این داستانها در عهد قدیم، داستان ابراهیم است و راندن هاجر به کویر. ابراهیم به هاجر نان و مشک آبی داد. اسماعیل را بر دوشش گذاشت و او را روانه کرد. هاجر در کویر آواره شد تا آبش به پایان رسید. اسماعیل را زیر بوته ها گذاشت و به مسافت زیاد از او، در مقابلش بنشست تا مرگ او را نبیند. اسماعیل تشنه می گریست. خدا صدای او را شنید ، چشمان هاجر را باز کرد تا چاه آبی را ببیند و اسماعیل راسیراب کند. خدا همراه اسماعیل ماند و اسماعیل در کویر فاران سکونت گزید. (سفر پیدایش. باب بیست و یکم.14-22). این داستان دو چهره ی کویر است: اتوپی و دیستوپی. خرابات و آبادی، تشنگی و سرچشمه. آوارگی و سکونت گاه. بازتابی از دو چهره ی یهوه: جلال و جمال.و دو چهره ی امر قدسی: ممنوع و مجاز.
و از شناخته ترین شان، داستان موسی پیامبر قوم یهود که می خواست مردمانش را از بندگی مصر رها سازد و بنی اسرائیل را به سرزمین مقدس هدایت کند. سه ماه بعد از ترک مصر، بنی اسرائیل به کویر سینای می رسند. موسی قومش را به برادرش می سپارد و خود به قله کوه سینای می رود تا ده فرمان بر او نازل می شود که مبنای عهد میان یهوه با مردم خویش است: عهد قدیم. ( سفر خروج. باب نوزده) این داستان گذار چهل ساله ( سفر اعداد.باب چهلردهم. 33) از کویر است با همه سختی ها: در این داستان، کویر محل ابتلاست و محل ملاقات انسان و خدا. در کویر است که خدا با انسان سخن می گوید.
و در عهد جدید، داستان گذار عیسی مسیح از کویر تا در طی چهل روز ابلیس او را بیازماید (انجیل متی. باب چهارم. 1.) و داستان یحیی نبی که فریاد زد: “من صدای آن کسی هستم که در کویر فریاد می زند”. (انجیل یوحنا. باب اول. 23.) و محمد، پیامبر اسلام که در کویر مبعوث شد و دینی که خاستگاهش کویرعربستان بود.
و اما از جدیدترین این داستانها که در کتب مقدس نیست اما در تاریخ ادیان شهرت بسیار دارد، داستان پروتستانتیزم و کویر است. در این داستان، کویر یک جغرافیا نیست، یک تاریخ است. تاریخ ممنوعیت، جنگ های دینی و سرکوب پروتستانها به مدت نزدیک به یک قرن. زندگی مخفیانه و ممنوع پروتستانتیزم در این دوره، برای در امان ماندن از سرکوب، با نماد کویر معرفی می شود و از “مذهب کویر”، “کیش کویر”، “مجالس کویر” و ” الهیات کویر” نام می برند که به تجمعات مخفی پروتستانها در جنگل و غار و کوه اشاره دارد تا از تعقیب و سرکوب نهادهای رسمی دین در امان باشند.
“کویر” شریعتی با این داستان های قدسی چه نسبتی دارد؟ در کویر شریعتی آیا ارجاعی به این داستانها هست؟ “کویر” در کار شریعتی آِیا صرفا سویه ای زندگینامه ای دارد؟ نسبت کویر با کویریات چیست؟
پاسخ به این پرسش ها را همچون اغلب پرسش ها از شریعتی، نه در آدرس های سر راست و مستقیم مربوط به یک کتاب، بلکه می بایست در مجموعه آثار وی جستجو کرد. نتایج این جست و جو مفصل است اما می توان بخشی از رئوس این نتایج را چنین بر شمرد. با کتاب کویر آغاز کنیم:
– جایگاه کتاب “کویر” در میان کل آثارشریعتی متمایز است. این تمایز را می توان در ضمایم کتاب ” گفتگوهای تنهایی”که در سبک پرسش و پاسخی نمادین ارائه شده است، دریافت. شریعتی از میان کل آثارش برای خود، “کویر” را انتخاب می کند. از قول دیگری می گوید، در کویر ، آدم دیگری است و گویی همه کویر یکجا بر قلبش ریخته است”. مردم را از خود، تفکیک می کند: “مردم همه ناچار نيستند «آبادي» را ترک کنند” و در پاسخ به این سوال که “کویر” اثر “شهادت” را از بین ميبرد، پاسخ می دهد: ” براي آنها که کوير را بد ميفهمند، آري! ” و بر پیوستگی این دو متن تاکید می کند. ( گفت و گو ها. جلد دوم.ص735 )
– ظهور کویر به عنوان یک مفهوم در آثار شریعتی مربوط به نیمه دوم دهه چهل، در دستنوشته های وی است که بعدها در مجموعه “گفت و گوهای تنهایی” به چاپ می رسند و اغلب به این دوره از زندگی شریعتی مربوطند. از این رو پر تکرارترین کاربرد اصطلاح کویر را نه در کتاب “کویر” که در دو جلد “گفتگوهای تنهایی” می توان سراغ گرفت. از این دوره به بعد، کویر مفهومی مرکزی در آثار اوست اما در دوره ی پس از زندان، محوریت ندارد.
– شریعتی کتاب “هبوط، رنج بودن” را کتابی می داند که ” از کویر، کویری تر است”. از این روکویریات وی را می توان مجموعه ای از کتاب “کویر”، “هبوط “و “گفتگوهای تنهایی” دانست. اما اگر شاخص کویریات را چنانچه خود اعلام می کند: -“اين سخنان «گفتن» نيست، «حرف زدن» است و با خويش و از خويش”( گفتگوهای تنهایی. ص 601)- “خویش گفته ها” ی شریعتی بدانیم، آثاری که جز خود، مخاطب دیگری ندارند، می توان برخی از دستنوشته ها و یادداشت های وی را نیز که از جمله در دو جلد کتاب “آثار گوناگون” به چاپ رسیده اند، در مجموعه ی کویریات قرار داد.
– در آثار شریعتی، کویر صرفا سویه ای زندگینامه ای ندارد و مفهومی چند معنایی است: “کوير گاه طبيعت است و گاه تاريخ و گاه ميهن و گاه دل” (گفتگوها. ص600). کویر، یک جغرافیاست: شریعتی از” کویردهنا در مرکز شبه الجزیره عربستان”، “کویر سوخته و فاقه زده ایران”، “باشتنن، کویر بهمن آبادی”… سخن می گوید. کویر یک طبیعت است: “تجسم سرنوشت آدمی در طبیعت” (گفت و گوها. ص 764) و از علائم طبیعی کویر نام می برد: ” خورشید جهنمی”، “صحراهایی افق در افق ریگزار یکنواخت، دست خوش تغییرات ناگهانی و پیاپی”. کویر یک تاریخ است، ” تاریخی که در صورت جغرافیا نمایان شده است” (گفت و گوها ص 602)، و کویر یک نماد است، نمادی از “خویشتن خویش، از زیستنی بایر” (گفتگوها. ص 600)
– در میان ادیان، شریعتی بر نسبت میان اسلام و کویر تاکید بیشتری دارد. او زندگی پیامبر اسلام را “داستان یتیم آواره و فقیر ابوطالب”، میداند که “تاریخ می خواهد از قلب کویر تشنه و سوزان به امپراطوری های جهانگیرو ملل متمدن چیره اش سازد” (روش شناخت اسلام. عرب پیش از اسلام. 1343-48).
– در آثار شریعتی ارجاعات فراوانی به داستانهای کویری عهد قدیم و جدید نیز هست. کتاب “کویر” با جمله ای از تورات آغاز می شود: “تو قلب بیگانه را می شناسی، زیرا در سرزمین مصر بیگانه بوده ای”. یکی از مقالات “کویر”، مقاله ای به نام “سرود آفرینش” است که به گفته ی وی ترجمه آزادی از ” سفر تکوین” است که به شاندل منسوب می کند. به تفصیل، از داستان هاجر “مهاجر صبور صحرای توکل” نام می برد، به داستان موسی “آنكه چوپاني را بر شهزادگي برگزيد و آوارگي و گرسنگي صحرا را بر آرامش و پرورش دربار… و قوم اسير را به سوي آزادي كوچ داد”(حسین وارث آدم. ص 53)، و داستان عمال قیصر و عشق عیسی مسیح و مریم… و در ذکر همه این داستان ها، کویر همواره حضور دارد. در کویریات شریعتی می توان تاثیر وی از کتب مقدس را از خلال نمادشناسی دینی، کاربرد اعداد و استفاده از طلسم ها نیز ردیابی کرد. برخی از شارحان با دور شدن از متن و افزودن به تفسیرخود، تاثیرپذیری و وام گیری از مسیحیت را گسترده دانسته اند ( یان ریشارد) و برخی دیگر، مرجع این تاثیرات را نه در ادیان الهی بلکه در عرفان شرقی جستجو کرده اند (احسان شریعتی).
این ها رئوس مهمترین یافته ها از جستجوی این مفهوم در آثار شریعتی ست. اما اگر با رویکرد تطبیقی، بخواهیم ادبیات کویری شریعتی را با الگوی این مفهوم در دیگر ادیان و مذاهب مقایسه کنیم، به نظر می رسد کویر مفهومی بیشتر از طبیعت، بیشتر از جغرافیا و بیشتر از تاریخ است و بر خلاف تفاسیر معمول، نمی توان آن را به یک مفهوم ادبی نیز فروکاست. کویر یک نشانه است، نشانه ای از یک دوره ی زندگی، از یک نوع زیست- بیرون از قالب ها- و یک سبک گفت و گو با خویش- گفت و گوهای تنهایی- و می توان میان کاربست آن در نزد شریعتی با کاربستش در دوره ی پروتستانتیزم ممنوع، شباهت های بسیاری یافت، بی آنکه بخواهیم از این شباهت ها، وام گیری و تاثیر پذیری مستقیم را نتیجه بگیریم.
در پروتستانتیزم این دوره، (از الغای فرمان نانت 1685 تا فرمان تساهل ورسای 1787 ) که در طی آن پروتستانها ناگزیر از مهاجرت و ترک کشور یا زندگی مخفی شدند، کلمه ی کویر به عنوان یک نشانه با الهام از گذار سخت و طولانی از کویر در داستان موسی و عیسی مسیح به کار می رفت. گذاری که تداعی کننده ی ابتلا بود و در عین حال، امید رسیدن به ارض موعود. این نشانه، در واقع اسم رمز یک مذهب ممنوع بود. نشانه ای از زیست مخفیانه، اجتماعات ممنوع و مکتوباتی پر راز و رمز پروتستانها که به قصد سخت کردن فهم آن و پرهیز از تعقیب و سرکوب بکار گرفته میشد.
کویر در کار شریعتی نیز اسم رمز دنیای درونی، باطنی و مخفی اوست. دنیایی که در آن، “خود “در برابر کل “مردم” قرار می گیرد. در عین حال، این مفهوم زمانی که در حوزه ی دین به کار گرفته می شود، به دنیای ممنوع و جریان اصلاح دینی اشاره دارد که همواره در معرض تعقیب و تکفیر است. شواهد این ادعا بسیارست. اشاره ی شریعتی به ریشه های پروتستانی شاندل: ” پدرش از خانواده علماي روحاني فرقه پروتستان بود”(گفت و گوها ص 27)، تقابلی که در کویریات وی میان نوع آرمانی پیامبری در تقابل با نوع نهادینه و دین رسمی قائل است: “در پاسخ به این سوال که “تازگي عليه کوير هياهو بپا کردهاند که شما در اين کتاب ادعاي پيغمبري کردهايد!”، پاسخ می دهد: فعلاً که از اين کار منصرف شدهام، چون تاريخ نشان داده است که پيغمبر بودن و امام بودن صرف ندارد، يک عمر رنج و زحمت است و آخرش هم شهادت! خليفه پيغمبر و نايب امام شدن شغل بيدردسر و آبرومند و آب و نان داري است که هم دنيا دارد و هم گويا آخرت!” (گفت و گوها. ص 769)، و همچنین داستان کاریز و مومن آباد که “رمز مزرعه ایمان است” (نامه ها. ص 11)، کاریزش خشکیده و چشمه های جوشانش را لایه های رسوب قرون کور کرده است و آبش آلوده و بیماری زاست، و دعوت به اینکه باید “نقبهاي خشکيده کاريز را پيدا کنيم و “جاي پاي آب”را تعقيب کنيم و خود را برسانيم به آبگون قنات، به عمق پاک خاکي که از آن چشمههاي زلال جوش ميکند” (گفت و گو ها. ص ۷۵۱)، …از جمله نمونه هایی در کویریات است که در آن شریعتی به جریان اصلاح دینی اشاره دارد و کویر در این مجموعه نیز همچون نمونه پروتستانی، اسم رمز مذهبی ممنوع است.
پیامبران درکویر مبعوث می شوند اما پایان کویر باز شهادت است. کویر با بانگ خروس بی محل در شب کویر و ذبح او به پایان می رسد. در روایت این داستان نیز ارجاعات دینی صریح و روشن است: سربریدن خروس توسط “شاغلام که دوره ی شش پارشاه را در کویر دیده است و همچون یک سنت دینی، خروس بی محل را چون اسماعیل اما به دست نمرود ذبح می کند، آن هم ذبح شرعی”! (نامه به پدر. با مخاطب های آشنا. ۱۳۵).