Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages

از خرداد سال ۱۳۶۰ به بعد به دنبال بسته شدن فضای سیاسی و اوج‌گیری جنگ هیچ مراسمی به شکل رسمی و علنی برای شریعتی مجوز نمی‌گیرد. این روند تا سال ۶۶ ادامه دارد. با پایان جنگ است که بار دیگر مراسم بزرگداشت به فضاهای دانشگاه‌ها بر می‌گردد.
بی تردید طی این سال ها نشست های خصوصی متعددی در اماكن غیر رسمی برگزار می شده است و همزمان دوستداران و رهروان شریعتی به انتشار ویژه نامه هایی در باره اندیشه و راه او می پرداختند. مطبوعات رسمی نیز به شكل مختصر و پراكنده ویژه‌نامه‌هایی را به شریعتی و آراء او اختصاص می‌داده‌اند. اما نشست های رسمی پیرامون تفكر و مشی شریعتی پس از سال ها اندک اندک و از دهمین سالگرد شریعتی در دانشكده‌ها و از سوی انجمن های اسلامی آغاز می‌شود.

مراسم چهارمین سالگرد شهادت شریعتی (خانه شریعتی ـ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰)

مراسم چهارمین سالگرد شهادت شریعتی

بنابر سنتی كه پس از انقلاب گذاشته شد، سال ١٣۶٠ نیز مراسم سالگرد هجرت و شهادت شریعتی در دو نوبت، در ماه ٢۶ اردیبهشت  و ٢٩ خرداد ١٣۶٠ برگزار شد. اما تفاوت برگزاری این دو مراسم به شرایط سیاسی  آن سال برمی گشت. بعد از اسفند ۱۳۵۹ و تنش میان ریاست جمهوری و نهادهای دیگر سیاسی در قدرت و جنك ایران و عراق، فضای سیاسی كشور سمت و سویی ملتهب پیدا كرده و رو به انسداد می رفت. از همین رو وزارت كشور دولت وقت برای چهارمین  مراسم بزرگداشت شریعتی مجوز صادر نكرد. در اردیبهشت ١٣۶٠ مجوز برگزاری مراسم در استادیوم امجدیه (شیرودی امروز) در آخرین لحظه لغو شد.در این  مراسم قرار بود اقایان استاد محمد تقی شریعتی، احسان شریعتی، آیت الله حسن لاهوتی و طاهر احمدزاده سخنرانی كنند.

(بیشتر…)

مراسم بزرگداشت چهارمین سالگرد هجرت شریعتی (گرمسار ـ اردیبهشت ۱۳۶۰)

در بزرگداشت هجرت شریعتی در گرمسار

مبلغی اسلامی: شریعتی عاشق دانشگاه بود و در تزکیه آن کوشید

منبع: روزنامه انقلاب اسلامی

تاریخ: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

گروه خبر انقلاب اسلامی: پریروز محمد مبلغی اسلامی که به دعوت اهالی گرمسار جهت ایراد سخنرانی در مراسم بزرگداشت هجرت معلم شهید دکتر علی شریعتی به این شهر دعوت شده بود، وارد شد و در اجتماع باشکوهی که به‌همین منظور با شرکت جوانان و اقشار مختلف مردم گرمسار تشکیل شده بود به ایراد سخنرانی پرداخت.

مبلغی اسلامی ابتدا از نمایشگاه کتاب بمناسبت هجرت شریعتی دیدن کرد سپس طی سخنانی ضمن تشریح ابعاد متعدد شخصیت استاد شهید دکتر شریعتی یادآور شد:

تلاش بی‌دریغ شریعتی در عمر کوتاهش که البته در محتوا و کیفیت بسیار بزرگ و پربار، براین بود که نسل جوان را از خطرات و دسایسی که استعمار برایش تدارک دیده بود و درصدد امتداد مسخ فرهنگ و مذهب و بطلان نیروی فکری و جسمی جوانان ایران اسلامی بود نجات بدهد. تلاش شریعتی این بود که جوانان برومند ایران را به مسئولیت‌هائی که اسلام بر دوش آنها نهاده است، آگاه سازد و آنها را برای مسئولیت‌هائی که در آینده در انتظارشان است آماده سازد.

او همه هم و غم و زندگی خویش را مصروف بیداری نسل جوان کرد و از نامردمی‌ها، بدگوئی‌ها، بدرفتاری‌های گروهی که با همه کوشش درصدد تضعیف و حذف وی بودند لحظه‌ای یاس به دل راه نداد و لحظه‌ای در اعتلای حق درنگ نکرد و محکم و پایمردانه بر ایمان و اعتقادش ایستاد و جانش را هم در این راه گذاشت. تا امروز شما، نسل جوان با آگاهی کامل و شناخت کافی از اسلام، پاسدار استقلال و آزادی در چهارچوب نظام جمهوری باشید. مبلغی اسلامی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت شریعتی خوب می‌دانست که مبارزه برای کسب استقلال علیه استعمارگران و مستبدین، علیه ظلم و ستم و زورگوئی، علیه حاکمیت اقلیتی بر مردم علیه کسانی که خود را محور و مطلق کرده و به کیش فرعون گرائیده بودند و در هر عصری در جوامع بشری از این گونه فرعون کیشان فراوانند اینان در جامعه اسلامی می‌گویند هر چه ما و گروه ما و حزب ما می‌گوید درست است و صحیح و هر چه که دیگران می‌گویند هر چند که به‌حق باشد، خلاف است، موج مخالفت‌ها و آماج تهمت و افترا واقع شدن را درپی دارد.

مبلغی اسلامی هم‌چنین با اشاره به علاقه شریعتی نسبت به دانشگاه و دانشجویان و مراکز فرهنگی و کوشش در جهت تزکیه آنها، بستن دانشگاه‌ها بشکل کنونی تحت نام انقلاب فرهنگی را مورد انتقاد قرار داد و افزود:

شکی ندارم که نظام حاکم بر دانشگاه‌های ما در بیشتر موارد ملهم از فرهنگ استعماری بوده است و نیروی جوان را برای تخریب جامعه خویش تربیت می‌کرده است اما این‌که تحت انقلاب فرهنگی و به بهانه فساد در دانشگاه‌ها، مراکز دانشگاهی را تعطیل کرده و درها را ببندند و جوان‌ها و استعداد و نیروهای فعال جامعه را سرگردان و راهی خیابان‌ها نمایند هرگز این انقلاب فرهنگی نیست بلکه این کار حذف نیروها و استعدادها و حاکمیت فرهنگ شرک و  حاکمیت اقلیتی متشکل در حزب است که بنام انقلاب فرهنگی قالب می‌شود. در حالی‌که انقلاب فرهنگی واقعی یعنی شرکت دادن عموم استعدادها، نیروها و خلاقیت‌ها در جهت تولید و ساختن و اداره کشور است.

مبلغی اسلامی در آخرین قسمت از سخنان خود با اشاره به نحوه حکومت در کشورهای کمونیستی و تک حزبی گفت:

در ایران برنامه‌های شبیه حزب استالینی پیاده شدنی نیست که اگر عضو حزب باشی نخست‌وزیر شوی، استاندار، فرماندار و فرمانده سپاه شوی و بتوانی حکومت کنی و در قلب مردم جای گیری و بر قلب‌ها حکومت کنی، بالاخره برای دست یافتن به پست و مسئولیتی نماینده حزب باشی. وی تأکید کرد: بهوش باشید که این قبیل روش‌ها و برنامه‌ها در خود شوروی هم طرفی نبسته است و آنها هم درماندند. انقلاب فرهنگی واقعی در کشور ما یعنی شکستن همین روابط شرک‌آلود و بها دادن به مردم و اهمیت دادن به افکار عمومی جامعه.