پیرامون پروندهسازی مجله پانزده خرداد؛ محمد حکیمپور (ویژهنامهی فرهنگی جهان اسلام ـ ۱۳۷۲)
پیرامون پروندهسازی مجله پانزده خرداد
محمد حکیمپور
منبع: ویژهنامه فرهنگی شماره ششم جهان اسلام
تاریخ: خرداد و تیر ۱۳۷۲
توضیح پیرامون پرونده مربوط به شریعتی و ساواک:
چاپ «نامه منتشر نشده دکتر علی شریعتی» در مجله ۱۵ خرداد در ۱۳۷۲ ـ که گویا حاوی پاره ای از نامه ها و بازجویی های شریعتی در زندان شاه توسط اداره ساواک بود ـ و به دنبال آن انتشار جلد سوم کتاب نهضت امام خمینی، عکس العملها و اعتراضهای متعددی را از سوی شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در محدوده زمانی فروردین تا بهمن ۱۳۷۲ به دنبال داشته است. آنچه در پی میآید واکنش محمد حکیمپور به این پروندهی مجله ۱۵ خرداد است.
۱ ـ ریشه این جوسازیها و سمپاشیها به زمان حیات شهید شریعتی برمیگردد، زمانی که قرار شد حسینیه ارشاد بهعنوان پایگاه اهل سنت کوبیده شود و معلم شهید بهعنوان فردی سنی و حتی وهابی و ضد ولایت و ضد روحانیت به مردم معرفی شود.
۲ ـ پس از پیروزی انقلاب عدهای از بدخواهان ـ مرتجع ـ مرحوم شریعتی، ترجیح دادند آثار او مسکوت بماند. آنها با درک این معنا که با تفکر و جذابیت شریعتی، محبوبیت کذایی خویش را در میان مردم از دست میدهند، ذهنیت جامعه را نسبت به دکتر تغییر دادند و آثار او را از دسترس مردم دور ساختند … بار دیگر با تاکتیک دیگری در کلیت آثار او ایجاد شک و توهم ایجاد کردند (مثلاً اشتباهات علمی و اسلامی آثار او). و برای بار سوم دستپاچه و مذبوحانه در غیاب او زندگی سیاسی او را زیر سوال بردند و زمینه را برای تکفیر وی در جامعه آماده کردند.
۳ ـ نامهی ادعایی مذکور کاملاً جعلی و ساختگی است و از کنار هم چیده شدن بریدههای برخی از کلمات و گاهی هم جملات مونتاژ شده است.
۴ ـ اگر نامه نوشته شده، توسط یک جامعهشناس انقلابی که نفوذ کلامش در میان اقشار و نسل جوان که رژیم را بهستوه آورده است واقعی بود، چرا ساواک برای مشروعیت اصلاحات بیشمار اعلیحضرت و اینکه رژیم ایران یک رژیم مردمی و متکی به توده محروم جامعه است استفاده نکرد.
۵ ـ هیچیک از آثار و مقالات و نامههای مختلف مرحوم شریعتی (در طول حیات) با مضمون این نامه سازگاری ندارد بلکه بالعکس آن است.
۶ ـ اگر نامه جعلی نیست، پس چرا کتب او ممنوع اعلام شد و حسینیه ارشاد بسته شد و دکتر به مدت هیجده ماه به زندان افتاد و با وساطت رئیسجمهور الجزایر و مجامع جهانی حتی پس از آزاد شدن از زندان او از همه حقوق انسانی و سیاسی خود محروم شد و به یک زندگی مخفیانه و کاملاً تحت تعقیب ساواک مشهد و تهران قرار داشت. بگونهای که اکثر کتابهایش با نامهای مستعار علی امیدوار، علی طوسیزاده، احسان خراسانی، علی سبزواری … چاپ و منتشر میشد؟
۷ ـ زمان نوشته شدن نامه ـ ۱۳۴۸ ـ ساختگی است. چه دکتر در آن زمان زندان نبوده است.
۸ ـ ایشان در تشیع میعادگاه روح سامی و روح آریایی (۱۳۴۸) میگوید: آخوندها و متولیان اسلام از طرفی، دولت از طرف دیگر … چنان به من فشار میآورند که دارد نفسم بند میآید. در نامه خصوصی به احسان (۱۳۵۴) ضمن توصیف وضعیت سخت زندگی خود میگوید: «بهرحال، فعلاً گفتن و نوشتن و کارکردن و مسؤلیت و تحقیق و رهبری و فکر و علم و اصلاح و ارشاد که اساساً برایم مطرح نیست، زندگی کردن هم برایم محال است. مشکلم اکنون بودن است که در آن سخت درماندهام و چنانم که دمزدن نیز برایم دشوار شده است و هر روز برایم دردی است که تنها به گذراندن آن میاندیشم و همین … من دردها و حرفهای بسیاری داشته و دارم که زمانه مجال به درانداختنش را نداد.۱
همچنین او در وصیتنامه آخرینش از هیات حاکمه ایران بهعنوان اولیاء طاغوت یاد کرده است …
۹ ـ در نامه جعلی آمده است مرحوم شریعتی در دانشکده ادبیات از آزادی مطلقی برخوردار بود، در حالی که او در نامه به رئیس دانشکده مینویسد: من همواره در دانشکده خودم که رسماً عضو آن هستم بهعنوان یک عنصر ناقص و بد و حتی مضری تلقی میشوم و حتی فاقد همه فضایل و صاحب همه معایب. او به آقای میلانی مینویسد: پریروز مرا در دانشکده خواستهاند که تو عنصر نامطلوب شناختهشدهای و دیروز حکمی به دستم میدهند که صلاحیت تدریس نداری …
۱۰ ـ در نامه مذکور امده است، مرحوم شریعتی گفته است: هیأت حاکمه ایران برخلاف رژیمهای دیگر طبقه اجتماعی مشخص ندارد و شخص اعلیحضرت، یک شخصیت فوق طبقاتی دارند و چون وابسته به یک طبقه مشخص نیستند لذا خود را ناگزیر به حفظ منافع و اتکاء بدان نمییابند و در تغییرات و اصلاحات اجتماعی این قضیه به ثبوت رسیده و دیدیم فئودالیسم درهم کوبیده شد و شکل اجتماعی و طبقاتی ایران تغییر اساسی کرد … در حالی که دکتر در مقالهای با عنوان ای آزادی خجسته (که در یادنامه شهید جاوید علی شریعتی به چاپ رسیده است) ضمن نامشروع خواندن و به باد انتقاد گرفتن رژیم و شاهنشاه ایران میگوید: عدالت اجتماعی در ایران عبارتست از ریختن نیمه شبها به خانههای مردم، ربودن افراد از منازل و از محلهای کار، هجوم چاقوکشان به دانشگاه و جرح و ضرب استاد و دانشجو و ویران ساختن دانشگاه با چترباز و ژاندارم، زندانی ساختن دستهجمعی آزادیخواهان، استادان و دانشجویان، فرمایشات ملوکانه را جانشین قانون اساسی کردن، بدون مجلس، بدون حرف و بدون کمترین اجازه فعالیت تبلیغاتی به مخالف، دست به رفراندوم شش مادهای زدن و آنرا بهانه پرکردن زندانها ساختن و … از [بودجه] فرهنگ و بهداشت کاستن و به بودجه ارتش افزودن، میلیونها تن نفت ملت محروم و گرسنهای را به دشمن تسلیم کردن و درعوض دست گدایی پیش هر دولتی دراز کردن و برای چند میلیون دلار قرض، عاجزانه در برابر هر شرطی تسلیم شدن، در حالیکه مردم در فقر و گرسنگی و بیماری میمیرند سهم سهم بزرگ مخارج پیمان بغداد را پرداختن، چند کارخانه ملی که تنها سرمایه ملت فقیری است به یک مشت فئودال دهقانکش و جنایتگری که نسلها بر روی زمین ما خون مردم را میمکیدهاند تسلیم کردن و اراضی غصبی را به دهقان فروختن و نامش را تقسیم اراضی گذاردن و بعد همین بازی را بهانه ساختن و مترقیترین روشنفکران کشوری را وحشیانه مورد حمله قرار دادن و به زندان افکندن و به بهانه اعطای حق رای به زنان و دفاع از کارگر و دهقان نقشه برچیدن همیشگی دانشگاههای ایران را کشیدن و هزاران خیانت و تجاوز به حقوق و اسقلال یک ملت کردن و … »
۱۱ ـ مرحوم شریعتی در رضائیه بازداشت نشده بودند، بازداشت ایشان در خوی صورت گرفته بود و ایشان از ناحیه پیشانی هم مورد ضرب مأموران ساواک قرار گرفته بود.
۱۲ ـ علت عدم پذیرش دکتر از سوی دانشکده مشهد در نامه نداشتن عامل آشنایی ذکر شده است در صورتیکه دکتر بخاطر مخالفت با رژیم از دانشگاه محروم شده بود.
۱۳ ـ سال نوشته شدن نامه ـ ۱۳۴۸ ـ درست نمیباشد.
۱۴ ـ در نامه مذکور از قول دکتر آمده است که در شرایط فعلی هر نوع فعالیت سیاسی بیثمر است و هدر رفتن نیروی انسانی، در صورتیکه دکتر مبارز سیاسی را وجه بارز خصوصیت انسانی میداند و ایشان انسان را حیوان سیاسی تعریف میکند و نه حیوان اجتماعی.
۱۵ ـ در نامه آمده است که مرحوم شریعتی گفته است: من مطیع دستگاه هستم و آمادگی خدمتگزاری دارم و استفاده یا عدم استفاده از من بسته به نظر مقامات عالیه دارد … » اگر این سخن واقعیت داشته باشد چرا ساواک از ادامه تدریس و سخنرانی او جلوگیری کرد و او را به تهران و سپس به یکی از دهات آن تبعید کرد و پس از جلوگیری از سخنرانی و تدریس او را به زندان کمیته مشترک فرستاد.
۱۶ ـ اگر دکتر با رژیم همکاری داشت، چرا به تمام مراکز پلیس و ادارات گذرنامه دستور داده بودند از خروج او جلوگیری شود.
۱۷ ـ دکتر در تأئید حرکت امام در پانزده خرداد ۴۲، از ایشان با تعبیر ابوذروار بر سر قدرت فریاد میزند و اسرافیلوار در صور قرآن میدمد و کورها را بر میشوراند و محشر قیامی برپا میکند، یاد کرده است. (رساله بررسی تاریخ)
٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬
۱ ـ م. آ. یک.