آنچه که در این صفحه ملاحظه میکنید، مقالاتی است که به مناسبتهای مختلف بر روی صفحه اصلی سایت گذاشته شدهاست.
نوشریعتی و پروژهی «ابداع خویشتن» | حسین مصباحیان (دانشگاه اصفهان ـ ۲۱ آذر ۱۳۹۷)

نوشریعتی و پروژهی «ابداع خویشتن»*
حسین مصباحیان
مکان: دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان
زمان: ۲۱ آذر ۱۳۹۷
با سلام خدمت دوستان عزیز و با تشکر از مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و معاونت فرهنگی – اجتماعی دانشگاه اصفهان که امکان برگزاری این سمپوزیوم را فراهم آوردند، عنوان این سمپوزیوم ، نوشریعتی و مسائل امروز جامعه ما است و من اجازه میخواهم که قدری راجع به همین عنوان صحبت کنم، صحبتی که در حقیقت حاصل کنفرانس های پژوهشگران در سمپوزیوم گذشته است، سمپوزیومی که سال گذشته با عنوان اکنون، ما و شریعتی: شرایط امکان یک پارادایم بدیل در دانشگاه تربیت مدرس تهران برگزار شد. بنابر این متنی که در اینجا ارائه میشود در حقیقت حاصل کار دسته جمعی گروهی از پژوهشگران است که احتمالا با تغییر و تفصیل هایی به عنوان مقدمه کتاب سمپوزیوم سال گذشته منتشر خواهد شد . نقش من از اینرو به عنوان دبیر علمی این سمپوزیوم، منحصرا ارائه آن است نه تصنیف و تالیف آن. گو اینکه خود را به تمام خطوط اصلی آن متعهد می دانم.
«محمد میمیرد»؛ دکتر علی شریعتی ( اسلام شناسی مشهد- ۱۳۴۷)
محمد میمیرد
علی شریعتی
منبع: اسلام شناسی (م.آ ۳۰)
انسان همواره در زندگی، خود را میپوشاند، همواره در زیر نمودی که به چشم دیگران میآید پنهان است؛ تنها دو جا است که غالباً نقابی را که در سراسر عمر بر چهرۀ دارد پس میزند: سلول زندان و بستر مرگ. در این دو جا است که فرصت عزیزی بدست میآید تا چهره حقیقی هر کسی را خوب ببینیم، بویژه مرگ. آدمی بوی مرگ را که میشنود صمیمی میشود. بر بستر احتضار، هر کسی «خودش» است. وحشت مرگ او را چنان سراسیمه میسازد که مجال تظاهر نمیماند، حادثه چنان بزرگ است که بزرگان همه کوچک میشوند. روح، وحشتزده از نهانگاهی که یک عمر به مصلحتی در آن از انظار پنهان شده بود، برهنه بیرون میآید. مرگ در این نهانخانه را زده است.
«امکانها و محدودیتهای ملیگرایی در اندیشه شریعتی»؛ محمد جواد غلامرضا کاشی ( پویه ـ ۱۳۹۷)

امکانها و محدودیتهای ملیگرایی در اندیشه شریعتی
محمد جواد غلامرضاکاشی
منبع: فصل نامه مطالعات ایرانی «پویه » (شماره سوم و چهارم)
تاریخ: بهار و تابستان ۱۳۹۷
فصل نامه مطالعات ایرانی شماره سوم و چهارم خود را به « ناسیونالیزم ایرانی، تبارگرا یا دموکراتیک» اختصاص داده است. در این شماره سیزده مقاله در نسبت ناسیونالیزم و دین،ناسیونالیزم و ایدئولوژی،ناسیونالیزم و غرب، مدرنیزاسیون و…نیز ارزیابی احساس ملی در ایران معاصر به درج سیده است. اقایان سعید مدنی، حسین آبادیان، کمال پولادی، مقصود فراستخواه،صدری نیا، صداقت کیش، مسهود پدرام آملیُ مینوی فر و..نیز خانم پاپلی یزدی از نویسندگان این مجموعه هستند. در این شماره دکتر محمد جواد کاشی مقاله ای تحت عنوان «ملی گرایی ایرانی در روایتی پسا استعماری، امکان ها ومحدودیت های ملی گرایی در اندیشه شریعتی»دارد که در اینجا درج می شود.
سخنرانی سوسن شریعتی در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی «چشم دگر بده که تماشا کنم تو را »؛ ( اصفهان – شهریور ۱۳۹۷)
امام حسین:
یاد یک قهرمان یا سوگواری برای یک قربانی؟
سوسن شریعتی
مکان: سخنرانی در مجتمع فرهنگی آموزشی امام صادق، اصفهان
زمان: ۲۸ شهریور ۱۳۹۷ ( شام تاسوعا)
مجتمع فرهنگی آمورش امام صادق در اصفهان به مناسبت ایام سوگواری حسین(ع) مراسمی به نام « چشمی دگر بده تا تماشا کنم تو را » طی دو شب برگزار کرد. در این دو شب سوسن شریعتی و حجت الاسلام محمد علی مهدوی راد با عنوان «رو به کدام قبله» و «نقش زن در عاشورا با نگاهی به خطبه حضرت زینب» سخن گفتند. آقایان سعید بیابانکی و نادر بختیاری نیز شعر خوانی کردند. آنچه در ذیل میآید متن تنقیح شده این سخنرانی است.
مقدمهی دکتر شریعتی بر کتاب حجربن عدی؛ اثر حسن اکبری مرزناک (۱۳۴۸)

مقدمهی دکتر شریعتی بر کتاب حجربن عدی
کتاب «حجربن عدی» اثر حسن اکبری مرزناک
تاریخ: ۱۳۴۹
متن ذیل مقدمه ای است بر کتاب «حجربن عدی» نوشته حسن اکبری مرزناک، از شاگردان دکتر شریعتی در دانشگاه مشهد، که در سال ۱۳۴۹ برای اولین بار توسط «شرکت سهامی انتشار» به چاپ رسیده است.
کدام حسین؟ ( شهریور ۱۳۹۷)
کدام حسین ؟*
علی شریعتی
«… اکنون صفویه آمده است و خود بزرگترین مروج ذاکرین و تجلیلکنندة ذاکرین و برگزارکنندة اصلی ذکر است. صفویه برخلاف بنیامیه و بنیعباس نمیخواهد تا آنچه را که به وقوع پیوسته است، از خاطرهها بشوید بلکه میخواهد بیشتر از همیشه به یاد بیاورد. آنها – بنیامیه و بنیعباس- میخواستند تا مردم فراموش کنند و متوجه نباشند که چنین حادثهای در تاریخ به وجود آمده است و صفویه میخواهد که برعکس، مردم در تاریخ جز این حادثه چیزی به یاد نداشته باشند!
اما فرق کار این است که آنها میکوشیدند تا داستان را محو کنند و اینها میکوشند تا معنی آن را مسخ نمایند. اینها با ترویج و تجلیل و تعظیم عاشورا و کربلا میکوشند که این همه را از محتوا خالی کنند و فقط شکل و فرم را ارزش ببخشند و جلوه دهند.
دیروز که تمام دستگاههای حکومتی خلیفه میکوشیدند تا ولایت، عترت، شهادت، امامت، عدل، عاشورا و… از یادها فراموش شوند، روشنفکران ذاکرین بودند و به عنوان انجام مسئولیتشان با همهی آگاهی و شعورشان تلاش میکردند که عمق فاجعة تاریخ و شکوه و عظمت و عصاره و روح انقلاب اسلام در یادها بیدار شود و زنده ماند و فراموش نشود. اما امروز که صفویه تمام شعارهای شیعه را شعار خود کرده است و دیگر نه شعار زندانهای سندی بن شاهک و زندانهای خلیفة بغداد که شعار عالی قاپو است و در کار مسخ کردن ارزشهایی هستند که به قیمت آن همه خونهای عظیم به دست آوردهایم، رسالت روشنفکران شیعه چیست؟
رسالت ما دیگر یادآوری نیست، چون همه به یاد دارند، چون خلیفه شیعه شده است و بیش از مردم عدالتخواه و پیروان راستین علی و شیفتگان حسین به یاد میآورد و میگوید و میگریاند و خود را به گریه میزند و بر دشمنان علی لعن میفرستد و از آل علی مدح و منقبت میگوید. اکنون مردم آگاه شیعه در برابر نظام صفوی که بر تشیع تکیه میکند، همان وضعی را دارند که شیعه در نظام اموی و عباسی که بر اسلام تکیه میکردند، داشت. اشرافیت قریش نقاب اسلام زد و شعارش قرآن و سنت، تا حق علی پامال شود و یاد حسین فراموش، یعنی روح قرآن و مسیر سنت مسخ شود.
شیعه بر منقبت تکیه کرد و بر ذکر، و اکنون اشرافیت قومی صفوی نقاب تشیع زده است. شعارش منقبت و ذکر تا حقیقت علی پامال شود و فکر حسین فراموش!
این است که وقتی زور هم بر ذکر تکیه میکند، دیگر ذکر نقشی انقلابی ندارد و ذاکر نه یک روشنفکر مترقی که یک ابزار تبلیغاتی در نظام موجود میشود. این است که در عصر صفوی دیگر یاد رسالت نیست، رسالت شناخت است، طرح واقعه نیست تحلیل واقعه است، محبت نیست معرفت است، و بالاخره در نظام تشیع صفوی، نه بر تشیع مطلق که بر تشیع علوی تکیه کردن است. زیرا پیش از صفویه، شیعه وقتی نام محمد را میشنید حق داشت بپرسد: کدام محمد؟ و پس از صفویه، شیعه وقتی یاد حسین را میشنود، باید بپرسد کدام حسین؟ »
*( نقش انقلابی یاد و یادآوران ؛ م.آ ۷)
بازتابهای مطبوعاتی و نشستهای یادبود چهل و یکمین سالگرد شهادت ( خرداد ۱۳۹۷)
ما و بار دیگر شریعتی
یادمان چهل و یکمین سالگرد شهادت شریعتی، امسال نیز برگزار شد؛ سالگردهایی که هر بار متاثر از سیاست های روز و وضعیت های اجتماعی و سیاسی زمانه، شکل متفاوتی به خود می گیرند: از اماکن عمومی تا زیرزمین های خصوصی؛ با حضور جمعیت های گسترده و متنوع و یا با تعداد محدودی از دوستداران و اشنایان؛ بر سر در روزنامهها یا در لابهلای برنامه های تلویزیونی.
«روشنفکر، مدافع امر اجتماعی»؛ دکتر محمدامین قانعیراد( ۲۷ خرداد ۱۳۹۷)
به یاد دکتر امین قانعیراد
روشنفکر، مدافع امر اجتماعی
دکتر محمدامین قانعیراد
این سخنرانی به تاریخ خرداد ۱۳۹۲ به مناسبت سیو ششمین سالگرد شهادت علی شریعتی در نشستی تحت عنوان :« الگوی تعهد سیاسی روشنفکر نزد شریعتی» که از سوی بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار شده بود، ایراد شده است.
«…برداشت من این است که نوع الگوی شریعتی الگوی روشنفکر انداموار است (روشنفکر ارگانیک)، با ضریب بالای تعهد به مردم درمقابل تعهد به حقیقت. به همین دلیل است که وقتی به او میگویند شما نظریهپردازی میکنید میگوید که نظریهپردازی کار دانشگاهی است من که دانشگاهی نیستم. یا در واقع موقعی که از مردم دفاع میکند و از مردم سخن میگوید معتقد است که باید فکر و اندیشه را به نحوی سازمان داد که به درد مردم بخورد به کار مردم بیاید، موجب نجات مردم شود. بر همین اساس و متکی بر همین دو گانگی است که مثلاً شریعتی، بین ابوذر و ابوعلی، بین علامه قزوینی و ستارخان تقابل ایجاد میکند. شریعتی با این دو قطبی سازی، یک قطب را فیلسوفان میداند و قطب دیگر را پیامبران. فیلسوفان از حقیقت انتزاعی صحبت میکنند، در دنیای انتزاعی سیر میکنند و به مردم کاری ندارند ولی روشنفکری مبتنی بر الگوی پیامبری – مثلاً ابوذر که الگوی پیامبری را پیش گرفته- به مردم کار دارد، به سرنوشت مردم کار دارد. (مثلاً مسألهاش نابرابری اجتماعی) درحالی که فیلسوف که نمونهاش ابوعلی است در یک جریان انتزاعی زندگی میکند. در این دوگانگی، شریعتی با واژه منفی درباره فیلسوفان صحبت میکند و در شرایط خاص خودش، نوع ارزیابی منفی از آنها دارد اما روشنفکری را پبامبرگونه مینامد، روشنفکرانی که درواقع کار پیامبری میکنند. کار پیامبر، آگاهی و انتشار آن بین مردم است. الگوی شریعتی چه بود؟ میگویم شریعتی اگرچه در بین حقیقت و مردم رفت و آمد میکرد ولی زمانه نوعی ناموزونی را به او تحمیل کرد و آن ناموزونی حرکت و داشتن تمایل بیشتر به مردم تا به حقیقت بود؛ تمایلی که تغییر شرایط اجتماعی میتواند الگویش باشد.»
“شریعتی، سیاست و ایران امروز” (۵ خرداد ۱۳۹۷)
بنیاد شریعتی برگزار کرد:
“شریعتی، سیاست و ایران امروز”
روز شنبه مورخ پنجم خردادماه سال جاری (1397)، بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی میزبان میز گردی با عنوان «شریعتی، سیاست و ایران امروز» با حضور آقایان دکتر عباس منوچهری، دکتر حاتم قادری، دکتر مراد ثقفی و دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی بود. این نشست که قرار بود در دانشگاه تهران برگزار شود به دلیل مخالفت مسئولین با حضور آقایان ثقفی و قادری لغو شد و این بار در بنیاد شریعتی ممکن گردید. آنچه در ادامه میخوانید، گزارشی است از این میزگرد.
شریعتی و خیابانها (خرداد ۱۳۹۷)
شریعتی و خیابانها
شریعتی روشنفکری است در دسترس که به کوچه راه پیدا کرده است. برقراری نسبتی آزاد در غیبت یک متولی رسمی سرمنشأ ابتکارهای خلاقانه ای از سوی طیف های مختلف مردم، هنرمندان و شاعران گمنام طی این سال ها شده است. تصویر و جملات او را بر قالیچه ای می توان دید یا بر کوزه ای یا بر لوحی. نام او بر سر در حسینیهای، مدرسه ای یا بیمارستانی آمده است.عکس او بهانه ای شده است برای کشیدن طرح و کاریکاتوری از این سو یا ساختن پوستری از آن بر. تصویر شریعتی نیز مدت هاست حضور پر رنگی در خیابان های شهر دارد. در کافه ها، بر دیوارهای شهر، بر بساط کتاب دستفروشان، در حاشیه پیاده روها و گاه بیلبردهایی عظیم بر سر در اتوبان ها و پل های هوایی. همه چیز بستگی به این دارد که متولی چه کسی است؟ اکثر این ابتکارات خودجوش و مردمی است. گاه تصویر او در کنار تصویر هنرپیشه های سینما به فروش می رسد(جرج کلونی، آلپاچینو و..) گاه در کنار بزرگان ادب (نیما یوشیج، فروغ فرخزاد،احمد شاملو) گاه کنار چهره های علمی(دکتر هشترودی) و به تازگی بر دیوار خیابانی در اهواز در کنار سقراط. شهرداری شهر تهران نیز بی مناسبت یا با مناسبت هر از چندی و مبتنی بر سیاست گذاری های متعدد مدیریتی، تصویر شریعتی را بر سر راه می نشاند و سنت دیرینه نادیده گرفتن او را می شکند. امسال نمایشگاه بین المللی کتاب بهانه ای شده بود برای نصب تصویر او در اتوبان های تهران(بزرگراه فتح، جنوب فرودگاه مهرآباد) و در برخی محله ها(شهرک غرب) و البته با روتوش تصویر و حذف کراوات. در شهر مشهد نیز این روزها در کنار «ایستگاه مترو شریعتی» می توان بیلبوردی بزرگ از شریعتی و استاد محمد تقی شریعتی را مشاهده کرد.
تردیدی نیست که شریعتی با شهر نسبتی دیرینه دارد اگرچه پر قبض و بسط!