وداع با پوران شریعترضوی
وداع با پوران شریعترضوی
پشت درهای بستهی حسینیهی ارشاد، بر دوش مردم
شرح آنچه گذشت…
دوستان عزیز
همانطور که اطلاع دارید، برغم تلاشها و نیایشهای ما، حضرت حق مادرمان پوران را به پیش خود طلبید، و او نزدیک به ساعت یک بعدازظهر روز جمعه از میان ما رفت (و نه دو ساعت پیشتر که خبرش اعلام شد).
پیشتر خانواده تصمیم گرفته بود که پیکر مادر در کنار مزار مادرش و برادرش مهدی (آذر) و شهدای روز دانشجو در امامزاده عبدالله شهر ری، به خاک سپرده شود. و برای برگزاری مراسم نماز و تشییع جنازه، نقطهٔ عزیمت حسینیهٔ ارشاد درنظر گرفته شده بود، از اینرو ساعتی پس از اعلام مرگ، جهت انجام روندهای اداری برگزاری مراسم در حسینیه ارشاد، طی نامهای از فرمانداری صدور مجوز رسمی را تقاضا کردیم. و از صبح روز شنبه با مدیریت حسینیه ارشاد تماس گرفتم تا دربارهٔ نحوهٔ اجرای مراسم مشورت کنم. گفتند منتظر دریافت مجوز از فرمانداری خواهند ماند و خواستار ارسال سریع مجوز از سوی مقامات شدند. پس از مراجعهٔ مجدد نمایندهٔ ما به فرمانداری و پیگیریهای لازم و توافق پلیس امنیت و..، مدیریت حسینیه ارشاد حدود ساعت دو نیم وصول مجوز و توافق شفاهی و اصولی با برگزاری مراسم در محوطهٔ مسجد را (البته مشروط به توافق نهایی مقامات امنیتی)، به ما اعلام نمود.
در اواخر وقت اداری روز شنبه، اما، ناگهان اعلام کردند که هنوز در استعلام مکتوب اداری میان ارشاد و چند مرکز دیگر، مجوز نهایی به دستشان نرسیده است.
صبح روز یکشنبه ما با درهای بسته حسینیه روبرو شدیم و در پاسخ به پرسش ما دربارهٔ این تصمیم نهایی فرمودند که از اساس با برگزاری مراسم در ارشاد مخالفت شده است، و آنچه مرا برآشفت این که «به آنسوی خیابان شریعتی برویم تا برای این مؤسسه مشکلی پیش نیآید!»
اینچنین بود که مجبور شدیم مراسم اقامه نماز را در مقابل ورودی تالار ارشاد، محل حضور تاریخی دکترعلی شریعتی، با شکوه و جلال بیشتر برگزار کنیم؛ همازاینرو، بدینوسیله از مقامات مربوطه (و مدیریت حسینیهٔ ارشاد) تشکر میکنیم که با اقدام بخردانهٔ خود بار دیگر به ما و مردم یادآوری نمودند که:
«ارشاد نه یک ساختمان، که یک جنبش است»!
تهران، ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، از سوی خانواده،
احسان شریعتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرح آنچه گذشت (۲)
پوران شریعترضوی نیکبخت زیست و نیکبخت مُرد. مشارکت گسترده در مراسمهای تشییع و بزرگداشت و خیل پیامهای همدردی دوستان و سروران، برغم سانحهٔ بستن درب حسینیهٔ ارشاد، نشان از قدرشناسی عمومی نسبت به زندگی سراسر تلاش همسر همراه معلمِ مردم داشت.
سانحهٔ ارشاد البته نشانگر تصرف این مؤسسه توسط یک نیروی نامرئی است که میبایست با پیگیری مسئولیتهای حادثه، ابعاد آن برای عموم علنی و آشکار شود. هنگامیکه نهاد رسمی مجوز برگزاری مراسم را صادر میکند، کدام دولت موازی تصمیم خلاف آنرا بهشکل شفاهی ابلاغ کرده است؟ معنای این کار آیا بسر بردن در حاکمیتی دوگانه است؟ از نظر ما، خیر؛ کدام دوگانگی؟ یک دولت بیشتر وجود ندارد؛ و آن همانی است که تصمیماتش در عمل اجرا شود! معنای دولت در عصر جدید جز این نیست و مابقی «تعارفات» وطنی است!
ارجشناسی مقام بانو و مادر اما نیازی به حکومت ندارد و از سوی مردم انجام میشود. زندهیاد پوران زنی مستقل، مدیر و مدبر بود و حتی برای روز واقعه حسابی پسانداز کرده بود؛ به گونهای که اصل کلیهٔ مخارج بیمارستان و تشییع و تدفین و ترحیم و..، از حساب خود او پرداخته شد. و البته دوستان و دوستداران راه او و همسرش، در تمامی این مراحل با خانواده مساعدت و همراهی کردهاند تا بدرقهٔ این شیرزن در عین سادگی با شکوه و آبرومندانه برگزار شود.
حضور اقشار گوناگون مردم، بویژه جوانان و سروران (همچون استادان حکیمی و شفیعیکدکنی و..)، در مراسم تشییع و ترحیم مادر برای ما بسیار ارجمند و امیدبخش بود؛ زیرا نشان میداد که جامعهٔ مدنی ایران همچنان زنده است و سرنوشت خود را در آینده برغم همهٔ توطئههای قدرتها، تنها به دست خویش رقم خواهد زد.
در این راستا، ضمن ابراز تشکر و سپاس دوباره نسبت به این حضور و همراهی صمیمانه، فرزندان معنوی آن مادر و پدر نیز خود را موظف میبینند که راه آن پیشگامان را تا رسیدن به چشماندازهای نو و نیل به نتیجهٔ مطلوب ادامه دهند.