کدام حسین؟ ( شهریور ۱۳۹۷)
کدام حسین ؟*
علی شریعتی
«… اکنون صفویه آمده است و خود بزرگترین مروج ذاکرین و تجلیلکنندة ذاکرین و برگزارکنندة اصلی ذکر است. صفویه برخلاف بنیامیه و بنیعباس نمیخواهد تا آنچه را که به وقوع پیوسته است، از خاطرهها بشوید بلکه میخواهد بیشتر از همیشه به یاد بیاورد. آنها – بنیامیه و بنیعباس- میخواستند تا مردم فراموش کنند و متوجه نباشند که چنین حادثهای در تاریخ به وجود آمده است و صفویه میخواهد که برعکس، مردم در تاریخ جز این حادثه چیزی به یاد نداشته باشند!
اما فرق کار این است که آنها میکوشیدند تا داستان را محو کنند و اینها میکوشند تا معنی آن را مسخ نمایند. اینها با ترویج و تجلیل و تعظیم عاشورا و کربلا میکوشند که این همه را از محتوا خالی کنند و فقط شکل و فرم را ارزش ببخشند و جلوه دهند.
دیروز که تمام دستگاههای حکومتی خلیفه میکوشیدند تا ولایت، عترت، شهادت، امامت، عدل، عاشورا و… از یادها فراموش شوند، روشنفکران ذاکرین بودند و به عنوان انجام مسئولیتشان با همهی آگاهی و شعورشان تلاش میکردند که عمق فاجعة تاریخ و شکوه و عظمت و عصاره و روح انقلاب اسلام در یادها بیدار شود و زنده ماند و فراموش نشود. اما امروز که صفویه تمام شعارهای شیعه را شعار خود کرده است و دیگر نه شعار زندانهای سندی بن شاهک و زندانهای خلیفة بغداد که شعار عالی قاپو است و در کار مسخ کردن ارزشهایی هستند که به قیمت آن همه خونهای عظیم به دست آوردهایم، رسالت روشنفکران شیعه چیست؟
رسالت ما دیگر یادآوری نیست، چون همه به یاد دارند، چون خلیفه شیعه شده است و بیش از مردم عدالتخواه و پیروان راستین علی و شیفتگان حسین به یاد میآورد و میگوید و میگریاند و خود را به گریه میزند و بر دشمنان علی لعن میفرستد و از آل علی مدح و منقبت میگوید. اکنون مردم آگاه شیعه در برابر نظام صفوی که بر تشیع تکیه میکند، همان وضعی را دارند که شیعه در نظام اموی و عباسی که بر اسلام تکیه میکردند، داشت. اشرافیت قریش نقاب اسلام زد و شعارش قرآن و سنت، تا حق علی پامال شود و یاد حسین فراموش، یعنی روح قرآن و مسیر سنت مسخ شود.
شیعه بر منقبت تکیه کرد و بر ذکر، و اکنون اشرافیت قومی صفوی نقاب تشیع زده است. شعارش منقبت و ذکر تا حقیقت علی پامال شود و فکر حسین فراموش!
این است که وقتی زور هم بر ذکر تکیه میکند، دیگر ذکر نقشی انقلابی ندارد و ذاکر نه یک روشنفکر مترقی که یک ابزار تبلیغاتی در نظام موجود میشود. این است که در عصر صفوی دیگر یاد رسالت نیست، رسالت شناخت است، طرح واقعه نیست تحلیل واقعه است، محبت نیست معرفت است، و بالاخره در نظام تشیع صفوی، نه بر تشیع مطلق که بر تشیع علوی تکیه کردن است. زیرا پیش از صفویه، شیعه وقتی نام محمد را میشنید حق داشت بپرسد: کدام محمد؟ و پس از صفویه، شیعه وقتی یاد حسین را میشنود، باید بپرسد کدام حسین؟ »
*( نقش انقلابی یاد و یادآوران ؛ م.آ ۷)