آنچه که در این صفحه ملاحظه میکنید، مقالاتی است که به مناسبتهای مختلف بر روی صفحه اصلی سایت گذاشته شدهاست.
شریعتی و خیابانها (خرداد ۱۳۹۷)
شریعتی و خیابانها
شریعتی روشنفکری است در دسترس که به کوچه راه پیدا کرده است. برقراری نسبتی آزاد در غیبت یک متولی رسمی سرمنشأ ابتکارهای خلاقانه ای از سوی طیف های مختلف مردم، هنرمندان و شاعران گمنام طی این سال ها شده است. تصویر و جملات او را بر قالیچه ای می توان دید یا بر کوزه ای یا بر لوحی. نام او بر سر در حسینیهای، مدرسه ای یا بیمارستانی آمده است.عکس او بهانه ای شده است برای کشیدن طرح و کاریکاتوری از این سو یا ساختن پوستری از آن بر. تصویر شریعتی نیز مدت هاست حضور پر رنگی در خیابان های شهر دارد. در کافه ها، بر دیوارهای شهر، بر بساط کتاب دستفروشان، در حاشیه پیاده روها و گاه بیلبردهایی عظیم بر سر در اتوبان ها و پل های هوایی. همه چیز بستگی به این دارد که متولی چه کسی است؟ اکثر این ابتکارات خودجوش و مردمی است. گاه تصویر او در کنار تصویر هنرپیشه های سینما به فروش می رسد(جرج کلونی، آلپاچینو و..) گاه در کنار بزرگان ادب (نیما یوشیج، فروغ فرخزاد،احمد شاملو) گاه کنار چهره های علمی(دکتر هشترودی) و به تازگی بر دیوار خیابانی در اهواز در کنار سقراط. شهرداری شهر تهران نیز بی مناسبت یا با مناسبت هر از چندی و مبتنی بر سیاست گذاری های متعدد مدیریتی، تصویر شریعتی را بر سر راه می نشاند و سنت دیرینه نادیده گرفتن او را می شکند. امسال نمایشگاه بین المللی کتاب بهانه ای شده بود برای نصب تصویر او در اتوبان های تهران(بزرگراه فتح، جنوب فرودگاه مهرآباد) و در برخی محله ها(شهرک غرب) و البته با روتوش تصویر و حذف کراوات. در شهر مشهد نیز این روزها در کنار «ایستگاه مترو شریعتی» می توان بیلبوردی بزرگ از شریعتی و استاد محمد تقی شریعتی را مشاهده کرد.
تردیدی نیست که شریعتی با شهر نسبتی دیرینه دارد اگرچه پر قبض و بسط!
از زندان سکندر ، به مناسبت سالگرد هجرت علی شریعتی ( ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷)
از زندان سکندر
به مناسبت سالگرد هجرت علی شریعتی
بالاخره، صبح دوشنبه بر روی قالیچه سلیمانیه سابنا* از زندان سکندر پریدم. لحظههای پر از دلهره بیم و امید، اسارت و نجات و گذر از آن پل صراط، در آن دقیقه خطیر و خطرناک اما مجهولی که جز تقدیر از آن آگاه نیست.
———–
این یادداشت در فرودگاه آتن چند ساعت پس از خروج از ایران نوشته شده است. ( م.آ ۱)
*سابنا : نام شرکت هواپیمایی بلژیکی در سال ۱۳۵۶. شریعتی در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران را به قصد بلژیک ترک کرد.
نظری به کارنامه و آثار استاد شریعتی | غلامعباس توسلی (یادنامه استاد محمدتقی شریعتی مزینانی ـ ۱۳۷۰)
نظری به کارنامه و آثار استاد شریعتی
غلامعباس توسلی
منبع: یادنامه استاد محمدتقی شریعتی، به کوشش جعفر پژوم
تاریخ: ۱۳۷۰
بدون اینکه بخواهیم وارد زوایای مختلف زندگی پرثمر و حیاتبخش استاد شریعتی بشویم، به چند جنبهی اساسی کار و روش او که در حرکت نوین اسلامی عصر ما، اهمّیت وافری داشته است اشاره کنیم برای روح پرفتوحش آمرزش و تعالی طلب مینماییم.
مطالعهی آثار پرمایهی استاد شریعتی و نتایج عملی حرکت او نشان میدهد که:
بنیاد فرهنگی شریعتی در نمایشگاه کتاب (۱۳۹۷)
بنیاد فرهنگی شریعتی در نمایشگاه کتاب
«نویسنده را جز خوانندهاش هیچ قدرتی نمیتواند ساکت کند»*
اردیبهشت امسال بنیاد فرهنگی شریعتی بنابر سنتی بیست ساله در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران حضور دارد. آثار شریعتی اگر چه توسط ناشرین متعددی به چاپ میرسد و در این نمایشگاه عرضه میشود، اما مانع از استقبال همیشگی و شورمند مخاطب جوان شریعتی نشده است. غرفه بنیاد فرهنگی شریعتی نیز که آثار منشتر شده توسط ناشرین را در اختیار عموم قرار میدهد از این استقبال بیبهره نیست. هر سال نمایشگاه بین المللی کتاب وعده گاهی برای مواجهه خوانندگان جدید آثار شریعتی و دست اندر کاران نشر آثار او و نیز ارزیابی موقعیت شریعتی در حوزه فرهنگ است.
*.دکتر علی شریعتی
آرامگاه استاد شریعتی درصحن آزادی، زندانی غرفه امانات ! (فروردین ۱۳۹۷)
آرامگاه استاد شریعتی
درصحن آزادی، زندانی غرفه امانات !
استاد محمد تقی شریعتی، موسس کانون نشر حقایق اسلامی، مفسر قرآن و یکی از شخصیتهای برجسته سیاسی فرهنگی خراسان در ۳۱ فروردین سال ۱۳۶۶ در مشهد دار فانی را وداع گفت و از همان تاریخ و بنا بر تصمیم متولیان آستان قدس وقت و علیرغم مخالفت خانواده آن بزرگ در صحن آزادی حرم امام رضا به خاک سپرده شد. مخالفت خانواده شریعتی مبتنی بر اراده استاد در آرام گرفتن در «بهشت رضا» آرامگاه عمومی شهر مشهد بود؛ امری که متاسفانه با دخالت مستقیم مسئولین وقت آستان قدس انجام نشد و از اتفاق موجب تشنج و ناآرامی در مراسم تشییع جنازه آن بزرگ شد.
همجواری با امام رضا و حضور در صحن آزادی اگر چه آرزوی مردیاست که سالها برای تشیع راستین و نمادهای مظلوم آن مبارزه کرد اما متأسفانه او را همچون امامش زندانی غرفه ها کرد و او را از دسترس همگان خارج کرد. امروزه مزار استاد که در یکی از غرفههای صحن آزادی حرم امام رضا قرار دارد توسط متولیان حرم به غرفه «امانات اشیاء نقدی و ارزشمند» تبدیل شده است و در آن برروی همگان بسته است. از انبوه زائر و مجاور نادر کسی از ارامگاه سقراط خراسان اطلاع دارد.
علل استقبال از آثار شریعتی در ترکیه (۱۵ فروردین ۱۳۹۷)
در میزگردی عنوان شد:
علل استقبال از آثار شریعتی در ترکیه
ترجمه آثار شریعتی از سوی ناشرین متعدد طی سالهای اخیر در ترکیه با استقبال ویژهای روبرو میشود و حضور گسترده این آثار را در کتاب فروشیهای ترکیه میتوان مشاهده کرد.خبرگزاری کتاب میزگردی را با حضور احسان شریعتی و حمیدرضا محمدنژاد از فارغ التحصیلان ترکیه و نویسنده کتاب«OSMANI-IRAN ILISKILERI»،روابط ایران و عثمانی(۱۴۸۲-۱۵۷۶) که در سال ۲۰۱۷ از سوی انتشارات dogu در استانبول به چاپ رسیده است، به بررسی علل استقبال از شریعتی و آثار وی اختصاص داده است. این نشست در بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی برگزار شد.
شریعتی، فاطمه و مسئله زنان | محسن زال ( سایت بنیاد شریعتی ـ اسفند ۱۳۹۶)
شریعتی، فاطمه و مساله زنان
محسن زال
منبع: سایت بنیاد شریعتی
تاریخ: اسفند ۱۳۹۶
دیباچه: پرسشی امروزه طرح افتاده است که اصولا الگوها ی زنانه مذهبی به چه کار زن امروز میآید و آیا این الگوها برای زن امروز پیام یا فایده ای دارند .کسانی بر این هستند که این الگو ها دیگر کارکردی ندارند و از این رو به فراموشی سپرده شده اند و نیازی نیز بدانها نیست و اگر حتی ارجاعی نیز بدانها انجام بگیرد بیشتر باعث تقید بیشتر زن امروز میگردد تا راهی برای رهایی او. بنا براین این کهن الگوهای فرهنگی-دینی بیشتر کژ کارکرد دارند تا تاثیری مثبت.
دامن هاجر (اسفند-۱۳۹۶)
دامن هاجر
علی شریعتی
(گزیدهای از کتاب حج)
شگفتا! کعبه، در قسمت غرب ضمیمهای دارد که شکل آن را تغییر داده است، بدان جهت داده است.
این چیست؟
دیواره کوتاهی هلالی شکل روبه کعبه.
نامش؟ حِجر اسماعیل! حِجر! یعنی چه؟ یعنی: دامن!
و راستی به شکل یک دامن است، دامنِ پیراهن، پیراهنِ یک زن!
آری، یک زن حبشی، یک کنیز!کنیزی سیاهپوست، کنیز یک زن!
کنیزی آنچنان بیفخر که زنی او را برای همبستری شویش انتخاب کرده است،
یعنی که ارزش آن را که هووی او تلقی شود نخواهد یافت.
و شویش تنها برای آن که از او فرزندی بگیرد با وی همبستر شده است.
زنی که در نظامهای بشری از هر فخری عاری بوده است.
و اکنون خدا رمز دامان پیرهن او را به رمز وجود خویش پیوسته است، این دامان پیرهن هاجر است!
دامانی که اسماعیل را پرورده است.
اینجا خانهی هاجر است.
هاجر در همین جا، نزدیک پایهی سوم کعبه دفن است.
شگفتا! هیچ کس را حتی پیامبران را نباید در مسجد دفن کرد.
و اینجا خانهی خدا، دیوار به دیوار خانهی یک کنیز؟
و خانهی خدا، مدفن یک مادر؟
و چه میگویم؟
بیجهتیِ خدا، تنها در دامن او جهت گرفته است!
کعبه به سوی او دامن کشیده است!
میان این هلالی با خانه، امروز کمی فاصله است.
میتوان در چرخیدن بر گرد خانه از این فاصله گذشت.
اما بیدامن هاجر چرخیدن بر گرد کعبه (رمز توحید!) طواف نیست، طواف قبول نیست! حج نیست!
فرمان است، فرمان خدا.
تمامی بشریت، همیشهی روزگار، همه کسانی که به توحید ایمان دارند، همهی کسانی که دعوت خداوند را لبیک میگویند، باید در طواف عشق بر گرد خدا، بر گرد کعبه، دامان پیراهن او را نیز طواف کنند!
که خانهی او، مدفن او، دامن او نیز مطاف است، جزئی پیوسته از کعبه است.
که کعبه، این بیجهتیِ مطلق، تنها در جهت این دامن جهت گرفته است، در جهت دامان پیراهن یک کنیز آفریقایی، یک مادر خوب، دامان کعبه، مطاف ابدی بشریت!
خدای توحید بر عرش جلال کبریایی خویش تنها نشسته است. همهی کائنات را به ماسوای خویش رانده است. در ماورای هر چه هست تنهاست و در ملکوت خداییاش یگانه است.
اما… انگار که از میان همهی آفریدههای خویش در این لایتناهای آفرینش، یکی را برگزیده است، شریفترین آفریدهاش انسان را.
و از آن میان، زن را،
و از آن میان، زن سیاهپوست را،
و از آن میان، زن سیاهپوست کنیز را،
و از آن میان، کنیز سیاه یک زن را!
ذلیلترین آفریدهاش!
و او را در کنار خویش نشانده است،
و او را در کنار خویش جا داده است و یا
خدا خود به خانهی او آمده است،
همسایهی او شده است،
همخانهی او شده است،
و اکنون در زیر سقف این خانه، دو تا!
یکی خدا و دیگری هاجر!
در ملت توحید، سرباز گمنام را اینچنین انتخاب کردهاند!
تمامی حج به خاطرهی هاجر پیوسته است.
و هجرت بزرگترین عمل، بزرگترین حکم از نام هاجر مشتق است.
و مهاجر، بزرگترین انسان خدایی، انسان هاجروار است.
اَلمُهاجِرُ مَن صارَکَهاجَر!
مهاجر انسانی است هاجروار!
پس: هجرت؟
کاری هاجروار! و در اسلام، رفتن از وحشیگری به تمدن! و این سیر یعنی آمدن از کفر به اسلام چه، تَعَرّب بعدَ الهِجرَه در زبان بشر یعنی توحش بعد از تمدن و در زبان اسلام یعنی بازگشتن به کفر پس از ایمان! پس کفر یعنی توحش و دین یعنی تمدن!
و هِجر یک لغت حبشی – زبان هاجر- به معنی شهر، مدینه، و هاجر یک بردهی سیاه حبشی، زنی آفریقایی، مظهر انسان وحشی، در اینجا ریشهی مدنیت! انسان هاجروار یعنی انسان متمدن! و حرکتی هاجروار یعنی حرکت انسان به سوی مدنیت!
و اکنون در حرکت انسان بر گرد خدا نیز باز هم هاجر!
و مطاف تو، ای مهاجر که آهنگ خدا کردهای، کعبهی خداست و دامان هاجر!
چه میبینیم؟
در فهمیدن ما نمیگنجد!
احساس انسان عصر آزادی و اومانیسم تاب کشیدن این معنی را ندارد!
خدا در خانهی یک کنیز سیاه آفریقایی.
———————-
منبع: م.آ ۶ حج
شريعتي؛ ولتر انقلاب اسلامي (بهمن ماه ۱۳۹۶)
شريعتي؛ ولتر انقلاب اسلامي
بهمن ۵۷ در گفتگو با احسان شریعتی
«…انقلاب نزد شريعتي به معناي عميق كلمه نوعي تحول فكري- شخصيتي يك انسان بود. انقلاب نوعي دگرگوني در جهانبيني بود. همه ابعاد يك انسان را دربرميگرفت، روح و روان، سبك زندگي، تفكر و ديگر مسائل انسان. از نظر متد زماني كه شريعتي در اسلام بعثت پيامبر (ص) را با انقلاب مقايسه ميكند از آن به عنوان يك راه سوم ياد ميكند. در راه سوم هدف اين است كه انقلاب ساختاري صورت بگيرد، ولي در شيوه تفكر انقلاب يك نوع نگاه رفرميستي است. يعني دانش گذشته را ميگيرد و اصلاح ميكند و قصد ندارد كه گسست ايجاد كند. انقلابات جديد به قول هانا آرنت بر خشونت مبتني هستند براي اينكه قصد دارند با گذشته گسست راديكال ايجاد كنند و يك امر نو آفريده شود از اين نظر حتي به شكل نمادين بايد گيوتين ساخته شود و با يك انقطاع ارگانيك رابطه با گذشته قطع شود…» ادامه
راه چهارم: اصلاح انقلابی (بهمن ۱۳۹۶)
راه چهارم:
اصلاح انقلابی
به روایت دکتر شریعتی*
«…سه شیوه مشخص در مبارزهی اجتماعی برای اصلاح وجود دارد بر حسب بینشها و مکتبهای اجتماعی عبارتند از:
1- روش سنتی و محافظهکارانه (ترادیسیونالیسم، کنسرواتیسم)
رهبر محافظهکار اجتماعی چنین پدیدهای را با همهی خرافی بودنش حفظ میکند چون سنت است و محافظهکار و سنتگرا نگاهبان سنت است چه آن را شیرازهی وجودی ملتش میشمارد.
2- روش انقلابی (رولوسیونیسم)
رهبر انقلابی بهشدت و ناگهانی این پدیده را ریشهکن میکند چون سنت خرافی کهنه و ارتجاعی پوسیده است.
3- روش اصلاحی (رفرمیسم) و تحولی (اولوسیونیسم) :