Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages


راه چهارم: اصلاح انقلابی (بهمن ۱۳۹۶)

Related image

راه چهارم:

اصلاح انقلابی

به روایت دکتر شریعتی*

«…سه شیوه مشخص در مبارزه‌ی اجتماعی برای اصلاح وجود دارد بر حسب بینش‌ها و مکتب‌های اجتماعی عبارتند از:
1-  روش سنتی و محافظه‌کارانه (ترادیسیونالیسم، کنسرواتیسم)
رهبر محافظه‌کار اجتماعی چنین پدیده‌ای را با همه‌ی خرافی بودنش حفظ می‌کند چون سنت است و محافظه‌کار و سنت‌گرا نگاهبان سنت است چه آن را شیرازه‌ی وجودی ملتش می‌شمارد.
2-  روش انقلابی (رولوسیونیسم)
رهبر انقلابی به‌شدت و ناگهانی این پدیده را ریشه‌کن می‌کند چون سنت خرافی کهنه و ارتجاعی پوسیده است.
3-  روش اصلاحی (رفرمیسم)  و تحولی (اولوسیونیسم) :


رهبر اصلاح‌طلب می‌کوشد تا یک سنت را به‌تدریج تغییر دهد و زمینه را و عوامل اجتماعی را برای اصلاح آن کم‌کم فراهم آورد و آن را رفته‌رفته اصلاح کند (راهی میان آن دو).
اما پیغمبر اسلام کار چهارمی می‌کند یعنی سنتی را که ریشه در اعماق جامعه دارد و مردم نسل به نسل بدان عادت کرده‌اند و به طور طبیعی عمل می‌کنند حفظ می‌کند. شکل آن را اصلاح می‌نماید ولی محتوا و روح و جهت و فلسفه‌ی عملی این سنت خرافی را به شیوه‌ی انقلابی دگرگون می‌کند.
استدلال منطقی محافظه‌کار این است که اگر سنت‌های گذشته را تغییر بدهیم ریشه‌ها و روابط اجتماعی که در سنت حفظ می‌شوند و مثل سلسله‌های اعصاب اندام‌های اجتماع را به خود گرفته‌اند، از هم گسسته می‌شوند و جامعه ناگهان دچار آشفتگی بسیار خطرناکی می‌شود و برای همین هم هست که بعد از هر حادثه‌ی انقلابی بزرگ آشفتگی و هرج‌ومرج و یا دیکتاتوری پیش می‌آید که لازم و ملزوم یکدیگرند زیرا ریشه‌کن کردن سریع سنت‌های ریشه‌دار اجتماعی و فرهنگی در یک جهش تند انقلابی جامعه را دچار یک خلاء ناگهانی می‌سازد که آثار آن پس از فرو نشستن انقلاب ظاهر می‌گردد.
و استدلال انقلابی این است که اگر سنت‌های کهنه را نگه داریم جامعه را همواره در کهنگی و گذشته‌گرایی و رکود نگه داشته‌ایم. بنابراین رهبر کسی است که آن‌چه را که از گذشته به صورت بند‌ها و قالب‌هایی بر دست و پا و روح و فکر و اراده و بینش ما بسته است، ناگهان بگسلد و همه را آزاد کند و تمامی این روابط با گذشته و با خلق وخوی و عادات را ببرد و قوانین تازه‌ای را جایگزین‌شان کند وگرنه جامعه را منحط و مرتجع و راکد گذاشته است.
استدلال مصلح (رفورماتور) – که می‌خواهد از نقطه‌های ضعف دو متد انقلابی و سنتی بر کنار ماند، راه سومی را پیش می‌گیرد که تحول آرام و تدریجی است و اکتفا کردن به سر و صورتی متناسب دادن به یک امر نامطلوب، نه ریشه‌کن کردن آن و جانشین کردن سریع و بلاواسطه‌ی امری مطلوب.
این متد می‌کوشد تا جامعه را از رکود و اسارت در سنت‌های جامد نجات دهد اما برای آن‌که جامعه ناگهان درهم نریزد و زمینه آماده شود، اندک‌اندک و با روشی ملایم و یا مساعد کردن تدریجی زمینه‌ی اجتماعی و فکری جامعه به اصلاح آن‌چه هست دست می‌زند و صبر می‌کند تا جامعه با تحول تدریجی به آرمان‌های خود برسد. انقلابی عمل نمی‌کند بلکه طی یک مدت طولانی و برنامه‌ریزی مرحله به مرحله به این نتیجه می‌رسد.
اما این شیوه‌ی «اصلاح تدریجی» غالباً این عیب را پیدا می‌کند که در طی این مدت طولانی عوامل منفی و قدرت‌های ارتجاعی و دست‌های دشمنان داخلی وخارجی، این نهضت اصلاحی تدریجی را از مسیر خود منحرف می‌سازند و یا آن را متوقف و حتی نابود می‌کنند.
مثلاً اگر بخواهیم به‌تدریج اخلاق جوانان را اصلاح و افکار همه‌ی مردم را روشن کنیم، غالباً پیش از آن‌که به هدف خود برسیم، از میان رفته‌ایم و یا عوامل فسادانگیز و مردم‌فریب بر جامعه غلبه یافته‌اند و ما را فلج کرده‌اند. رهبرانی که به اصلاحات تدریجی جامعه، در طی یک دوران نسبتاً کش‌دار و طولانی معتقدند، در محاسبه‌ی عمل خود منطقی اندیشیده‌اند اما آن‌چه را به حساب نیاورده‌اند، عمل قدرت‌های خنثی‌کننده‌ی ضد اصلاحات است که همیشه این فرصت لازم برای انجام تدریجی اصلاحات مجالی شده است برای آن‌که عواملی که کمین کرده‌اند و در جست‌وجوی اغتنام فرصت‌اند، ظهور کنند و هر چه را مصلحانِ آهسته‌ریس رشته‌اند این مفسدان ریشه‌برانداز ناگهان پنبه کنند و ورق را برگردانند.
اما پیغمبر اسلام یک متد خاصی را در مبارزه‌ی اجتماعی و رهبری نهضت و انجام رسالت خویش ابداع کرده است که بی‌آن‌که عواقب منفی و نقاط ضعف این سه متد معمول را داشته باشد، به هدف‌های اجتماعی خویش و ریشه‌کن کردن عوامل منفی و سنت‌های ترمزکننده‌ی جامعه به‌سرعت نایل می‌آید و آن این است که شکل سنت‌ها را حفظ می‌کند ولی از درون محتوای آن‌ها را به طور انقلابی عوض می‌کند.

در مثال غسل – که در عرب جاهلی یک عقیده‌ی جادوگرانه و رسمی خرافی بود- شیوه‌ی عمل سنتی حفظ آن است، انقلابی آن را ریشه‌کن می‌کند و به‌عنف انجام آن را منع می‌نماید و مصلح می‌کوشد تا به‌تدریج زمینه‌ی فکری و اجتماعی را چندان بالا ببرد که اعتقادات ویژه‌ی سحر و افسون و خرافه‌ی حلول شیطان و رابطه‌ی موهوم جنابت و نجاست، نگاه و نفس و ورود شیطان و جن در بدن کم‌کم از اذهان برود. اما پیامبر با اصلاح فرم آن و تغییر انقلابی محتوای آن از آن به‌سادگی بزرگ‌ترین سنت بهداشتی را می‌سازد.
پیغمبر اسلام رسم حج را که پیش از اسلام، بعد از ابراهیم، یک سنت عربی نژادپرستانه‌ی خرافی شده بود برای تجلیل بت‌پرستی و به نفع اقتصاد جامعه‌ی قریش در اسلام نگاه داشت و بر اساس استعدادی که این سنت در جامعه داشت که منسوب به ابراهیم بود و نیز توده‌ی مردم پیش از اسلام – در عین این‌که کعبه را بت‌خانه می‌دانستند- معتقد بودند که ابراهیم خلیل بنایش کرده است، پیغمبر آن را به شیوه‌های بسیار انقلابی در محتوای فکری‌اش به استخدام مکتب خویش درآورد و حج را زیربنایی اجتماعی و سنتی شده بود برای حفظ منافع قریش و اقتصاد تجاری مکه و برای نیازمند کردن قبایل متفرق عرب و اشراف قریش به بزرگ‌ترین، زیبا‌ترین و عمیق‌ترین سنت مبتنی بر توحید و وحدت بشری تبدیل کرد.
پیامبر با پرشی انقلابی سنت بت‌پرستی قبایلی نژادپرستانه‌ی حج را به سنتی تبدیل کرد که کاملاً مغایر و متضاد محتوای اولیه‌اش بود و این پرش و حرکت انقلابی به شکلی انجام گرفت که مردم عرب آشفتگی و گسستگی با گذشته و درهم ریختن همه‌ی ارزش‌ها و مقدسات‌شان را احساس نکردند بلکه احیا و تحقق یا تمیز شدن و تصفیه و تکامل سنت همیشگی‌شان را احساس کردند. در حالی که از بت‌پرستی تا توحید [را] که قرن‌های بسیار و دوره‌های تاریخی متعدد فاصله است، پیغمبر ناگهانی و انقلابی طی کرد و فوری‌تر و ناگهانی‌تر از هر انقلاب فرهنگی و فکری، بی‌آن‌که جامعه متوجه شود که از گذشته بریده و همه‌ی بناها و نهادهایش فرو ریخته است. این پرش و حرکت خاص را در متد کار اجتماعی پیغمبر «انقلاب در درون سنت‌ها با حفظ فرم اصلاح‌شده‌ی آن» می‌توان نامید.
خیال می‌کنم با این توضیحات، مطلب و مقصود برای حضار محترم معلوم گردید هر چند مثالی که در موضوع حج آورده‌ام مورد پسند بعضی نباشد که از قدیم گفته‌اند «المثال لا یسئل عنه».
پس محافظه‌کار به هر قیمت و به هر شکل تا آخرین حد قدرتش می‌کوشد که سنت‌ها را حفظ کند حتی به قیمت فدا کردن خویش و دیگران، و انقلابی همه چیز را می‌خواهد یک‌باره دگرگون کند و با یک ضربه درهم بریزد، نابود کند و ناگهان از مرحله‌ای به مرحله‌ای بجهد، ولو جامعه آمادگی این جهش را نداشته باشد ولی در مقابل آن مقاومت کند و ناچار انقلابی ممکن است به خشونت و دیکتاتوری و قساوت و قتل‌عام‌های وسیع و متوالی دست زند، نه تنها علیه قدرت‌های ضدمردم بلکه علیه توده‌ی مردم نیز، و مصلح هم که همیشه به مفسد فرصت و مجال می‌دهد!
اما پیغمبر با متد کارش راه دیگری می‌نماید که اگر بفهمیم و به کار گیریم، دستوری بسیار روشن و صریح گرفته‌ایم برای روبرو شدن با ناهنجاری‌ها و سنت‌های کهنه و فرهنگ مرده و مذهب مسخ‌شده‌ی تخدیرکننده و عقاید اجتماعی ریشه‌دار در عمق جامعه و افکار و عقاید خواب‌کننده و ارتجاعی‌ای که یک روشنفکر درست‌بین که رسالت پیامبرانه دارد با آن‌ها روبروست و با این متد است که می‌تواند به هدف‌های انقلابی برسد بی‌آن‌که جبراً همه‌ی عواقب و ناهنجاری‌های یک روش انقلابی را تحمل کند و نیز با مبانی اعتقادی و ارزش‌های کهنه‌ی اجتماعی درافتد بی‌آن‌که از مردم دور افتد و با آن‌ها بیگانه شود و مردم او را محکوم سازند.»

——————–

*فاطمه فطمه است.م.آ ۲۱(ص۴۷)



≡   برچسب‌ها
نویسنده : اپراتور سایت تاریخ ارسال : فوریه 7, 2018 2083 بازدید       [facebook]