Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages


فعالیتهای سیاسی | غلامرضا نجاتی (۱۳۷۱)

139471

فعالیتهای سیاسی

در کتاب «تاریخ بیست و پنج‏ساله ایران»

نویسنده: غلامرضا نجاتی؛ تهران، نشر رسا، چاپ اول ۱۳۷۱، ج 1، ص 478

در این جا فصلی از کتاب فوق را آورده‌ایم به این تفاوت که  عنوان مقاله از ماست.

اشاره: در بخش نقد و نظر به آرای مخالفان و موافقان شریعتی می‌پردازیم و بدون هیچ دخل و تصرفی مقالات و اظهار نظرهای گوناگونی که در این مورد شده است را نقل خواهیم کرد. در این جا فصلی از کتاب غلامرضا نجاتی – مورخ معاصر [تاریخ بیست و پنج‏ساله ایران، ج 1، ص 478] را آورده‌ایم. عنوان مقاله از ماست.فعالیتهای سیاسیغلامرضا نجاتی

علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان، نزدیک مشهد تولد یافت، پدرش محمد تقی شریعتی، اولین معلم او بود.شریعتی تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای مشهد به پایان رسانید.سپس به دانشسرای تربیت معلم رفت و در سن 18 سالگی در یک روستا به معلمی پرداخت.چندی بعد در دانشگاه مشهد مشغول تحصیل شد و در سال 1332 در رشته ادبیات زبان فارسی لیسانس گرفت.مدتی در مدارس خراسان تدریس کرد و در سال 1338 با استفاده از بورس تحصیلی از دانشگاه، به سوربن فرانسه رفت و در سال 1343 در رشته زبان شناسی تطبیقی به درجه دکترا نایل شد، همچنین در زمینه جامعه شناسی نیز مطالعاتی به عمل آورد.

اقامت پنج‏ساله شریعتی را در فرانسه می‏توان دوره سازندگی شخصیت‏سیاسی او دانست، وی با متفکران معروف و برجسته‏ای چون لوئی ماسینیون، ژان‏پل سارتر، ژان برگ، فرانتس فانون، جرج گورویچ، و نیز شماری از استادان برجسته دانشگاه سوربن آشنائی پیدا کرد.در این دوران، از طریق شرکت در فعالیتهای سیاسی دانشجویان ایرانی در پاریس از مسائل جهان سوم آگاهی یافت.در تظاهرات پشتیبانی از انقلاب الجزایر شرکت کرد و در یک مورد مجروح شد و مدتی در بیمارستان بستری گردید. همکاریهای شریعتی با روزنامه ناسیونالیست الجزایری «المجاهد» نقش بزرگی در سازندگی او به عنوان یک مبارز رادیکال ایفا کرد.

در سال 1340 پس از تشکیل نهضت آزادی ایران، به گروه فعالان ایرانی در خارج از کشور مانند ابراهیم یزدی، ابو الحسن بنی‏ صدر، صادق قطب‏ زاده و مصطفی چمران پیوست.دو سال بعد در جریان کنگره جبهه ملی در ویس بادن به عنوان سردبیر روزنامه فارسی زبان ایران آزاد انتخاب شد.شریعتی پس از گذراندن تز دکترایش در سال 1343 به ایران بازگشت، اما در مرز ایران و ترکیه دستگیر شد و مدت شش ماه در زندان بود.وی پس از آزادی اجازه یافت در دبیرستانهای مشهد، به تدریس بپردازد، مدتی نیز در دانشگاه مشهد به تدریس جامعه شناسی اسلام پرداخت، ولی چندی بعد از ادامه کار او در دانشگاه جلوگیری شد.از سال 1344 در حسینیه ارشاد، که با همت گروهی خیر اندیش ساخته شده بود، یک سلسله سخنرانی پیرامون اسلام شناسی، جامعه شناسی و تاریخ اسلام ترتیب داد.سخنرانیهای شریعتی، با استقبال وسیع طبقه جوان و دانشجویان رو به رو شد.کتابها و نوشته‏ های او با تیراژ بی سابقه‏ای انتشار یافت و نوار گفته‏هایش نیز در سراسر ایران پخش گردید.

در مرداد 1352 ساواک که از نفوذ کلام و افکار انقلابی شریعتی در میان نسل جوان نگران شده بود، حسینیه ارشاد را بست و نشر و توزیع کتابهای او نیز ممنوع گردید.شریعتی مخفی شد، اما چون پدرش را دستگیر کردند، ناچار خود را تسلیم کرد.شریعتی تا سال 1354، به مدت 18 ماه در زندان بود، و اگر اعتراض روشنفکران فرانسوی و دوستانش در مجامع بین المللی نبود، مدت بیشتری در زندان می‏ماند.می‏گویند که رهبران الجزایر برای آزادی او فشار آوردند زیرا شریعتی در سالهای اقامت در پاریس از فعالان انقلاب الجزایر بود.وی پس از آزادی حدود دو سال نیز تحت نظر قرار داشت.سرانجام در 26 اردیبهشت 1356 با گذرنامه معمولی و با نام علی مزینانی از ایران گریخت و صبح روز 29 خرداد در اثر حمله قلبی در لندن درگذشت.دوستانش ادعا می‏کنند ساواک او را به شهادت رسانید ولی مقامات انگلیسی که جسد او را معاینه کردند، مرگش را به علت‏ سکته قلبی تشخیص دادند.رژیم شاه سعی کرد نشان دهد در مرگ او دست نداشته است، حتی کیهان روزنامه نیمه رسمی ایران در مقاله‏ای به مناسبت درگذشت‏ شریعتی از او و خدماتش تجلیل کرد.جنازه شریعتی با کوشش دوستان و فعالان نهضت آزادی و جبهه ملی، در اروپا و آمریکا، به دمشق فرستاده شد و در گوشه‏ ای از حرم حضرت زینب (ع) در حومه دمشق مدفون گردید.

فعالیتهای سیاسی شریعتی از سالهای پس از کودتای 1332 در مشهد، با عضویت در شاخه نهضت مقاومت ملی شروع شد.شریعتی یکی از سخنگویان و فعالان نهضت مقاومت ملی بود.در تابستان 1336 همراه پدرش و چند تن دیگر از رهبران نهضت دستگیر شد و مدت هشت ماه در زندان قزل قلعه تهران محبوس بود.پربارترین دوران‏ زندگی او شش سالی بود که در حسینیه ارشاد (1) با سخنرانیها و نوشتن مقالاتی درباره اسلام شناسی برای هزاران دانشجو فعالیت کرد.شریعتی در این سخنرانیها، تعریف مجددی از اسلام ارائه داد.

سخنرانیهای شریعتی در حسینیه ارشاد آن قدر شهرت پیدا کرد که علاوه بر دانشجویان، عده زیادی از روشنفکران جوان را به خود جذب کرد، به طوری که در تابستان 1351 بیش از شش هزار تن دانشجو برای حضور در درسهای شریعتی ثبت نام کردند. (2)

فلسفه سیاسی دکتر شریعتی، ترکیبی است از سنتهای اسلامی، با افکار رادیکالی و انقلابی.بر اساس اندیشه‏ های شریعتی، اسلام بزرگترین انقلاب را در تاریخ اجتماعی و معنوی انسان ایجاد کرد.برداشت‏ شریعتی از جامعه شناسی، از قرآن و دیگر منابع اسلامی ناشی می‏ شود.از نظر او تنها دو نوع جامعه می‏تواند وجود داشته باشد، جامعه متکی بر توحید و جامعه متکی به شرک.وی اختلاف میان دو جهان بینی (توحید و شرک) را یک اختلاف ساده نمی‏ پندارد و معتقد است که نبرد تاریخ، جنگ میان این دو جهان بینی بوده است و می‏افزاید: نبرد تاریخ، نبرد مذهب علیه مذهب است.وی همچنین معتقد بود که مذهب از سوی طبقه حاکم، به عنوان ابزار توجیه استبداد و استثمار مردم مورد استفاده قرار گرفته است… (3)

شریعتی تاکید دارد که بازگشت‏به اسلام راستین تحت رهبری روشنفکران مترقی صورت خواهد گرفت.وی در کتاب: چه باید کرد؟ می‏گوید: روشنفکران مترقی شارحان واقعی اسلام پویا می‏باشند. (4)

شریعتی در جزوه‏ای به نام انتظار، در تشریح اسلام چنین اظهار نظر می‏کند: «دو اسلام است، یکی اسلام به عنوان ایدئولوژی برای ترقی زندگی و تحول اجتماعی و پیشرفت، و دیگری مجموعه علوم و معارف و دانشها و اطلاعات بسیار از قبیل فلسفه کلام و عرفان و اصول و فقه و رجال اسلام، به عنوان یک «فرهنگ‏» .اسلام به عنوان ایدئولوژی، ابوذر می‏سازد، (5) اسلام به عنوان فرهنگ ابو علی سینا، و اسلام به عنوان فرهنگ مجتهد می‏سازد.اسلام به عنوان ایدئولوژی روشنفکر می‏سازد. [….] یک فرد تحصیل نکرده ممکن است اسلام را درست‏تر فهمیده باشد و اسلامی‏تر فکر کند و مسئولیت اسلامی را تشخیص دهد تا یک فقیه عالم اصول یا فیلسوف و عارف‏» . (6)

شریعتی ضمن تایید نقش مثبت رهبران مذهبی در سراسر تاریخ تشیع، علمای سنتی را مورد انتقاد قرار می‏دهد و می‏گوید:

«امروز دیگر کافی نیست‏ی کی بگوید من با مذهب مخالفم، یا یکی بگوید من معتقد به مذهب هستم.این دو حرف، بی معنی است. باید بعد از این تکلیفش را معلوم کند که کدام مذهب را معتقد است.مذهب ابوذر و مذهب مروان حکم، هر دو اسلام است [….] خوب، به اسلام معتقدی، اما به کدام اسلام؟ اسلامی که در کاخ عثمان سر در آخور بیت المال، مردم را غارت می‏کند، یا اسلامی که در ربذه تنها و خاموش در تبعید به سر می‏برد؟ [….] اگر می‏گویی مذهب وسیله توجیه فقر است، می‏بینیم راست می‏گویی، عثمان هم همین حرف را می‏زند، اما می‏بینیم که بر سر همین مسئله که اسلام نه تنها توجیه کننده فقر نیست، بلکه توجیه کننده عدالت و برابری و مبارزه با گرسنگی است.برای این و برای همین حرف، بهترین پرورده‏های دست اول اسلام قربانی شدند» . (7)

شریعتی، از همه «ایسم‏ها» ی غربی، بیزار است، با وجود این «مارکسیسم‏» را جامعترین ایدئولوژی می‏داند که همه جنبه‏های فعالیت انسانی را در جهان بینیش در برمی‏گیرد و شناخت جامعه و تاریخ جدید را میسر می‏سازد.با این حال معتقد است که انسان را تک بعدی بار می‏آورد. (8)

وی در عین حال مستمعین و مخاطبان خود را نسبت‏به اطاعت کورکورانه از مارکسیسم بر حذر می‏دارد و می‏گوید:

«اگر کسی درصدد تقلید از مارکس باشد، نه تنها سوسیالیست‏خوب و روشنفکر مسئولی در راه جستجوی حقیقت نخواهد شد بلکه توانایی خود را برای قضاوت مستقل و تفکر آزاد نیز از دست می‏دهد» . (9)

اوجگیری فعالیتهای شریعتی در حسینیه ارشاد همزمان بود با علنی شدن مبارزات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق ایران.چند تن از رهبران مجاهدین، شاگردان او در حسینیه ارشاد بودند.مضمون برخی از سخنرانی‏های او در حسینیه ارشاد، مانند «شهادت‏» در دورانی بود که رژیم شاه، مجاهدین را دسته دسته اعدام می‏کرد.شریعتی در یکی از همان روزها (بهمن 1351) در آغاز سخن، با چهره افسرده و لحنی غم انگیز می‏گوید:

«امروز برای من سخن گفتن مشکل است….چه بزرگوارانی در کلاس من بوده‏اند.از خودم شرمم می‏آید!» (10) هدف اساسی دکتر شریعتی در تمام سخنرانیها و نوشته‏هایش، برانگیختن و به حرکت در آوردن تمامی جامعه بخصوص نسل جوان بود.او، در نامه‏ای به پسرش می‏نویسد:

«صحبت از جامعه‏ای است که نیمی از آن خوابیده‏اند و افسون شده‏اند و نیمی دیگر که بیدار شده‏اند، در حال فرارند.ما می‏خواهیم این خوابیده‏های افسون شده را بیدار کنیم و واداریم که «بایستند» و هم آن فراریها را برگردانیم، و واداریم که بمانند» . (11)

شریعتی و پیروانش، ضمن رد «مارکسیسم‏» چین و شوروی را به خاطر روابط دوستانه‏ای که با رژیم شاه داشتند، نکوهش می‏کردند.ملی گرایی همراه با تظاهر به‏مسلمان بودن و نیز هواخواهی از رژیم سلطنتی و افتخارات دوران شاهنشاهی را مردود می‏دانستند.به ناسیونالیسمی که پایگاه مردمی نداشت و رژیم، با تکیه بر آن ادعای مشروعیت می‏کرد، پشت کرده بودند.جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی را نمونه مسخ شده این ناسیونالیسم می‏دانستند.

شریعتی و همفکرانش معتقد بودند که اسلام راستین، یک جنبش انقلابی است و وجه اشتراک با دکترین محافظه کارانه برخی از علمای سنتی ندارد.شیعه، مذهب پویایی است که با زبان ساده با توده‏ها سخن می‏گوید و می‏تواند میلیونها مسلمان را علیه رژیم شاه برانگیزد، دانش جدید و تکنولوژی غرب را، بدون از دست دادن هویت ملی خود پذیرا شود و ایران را به سوی پیشرفت و تعالی رهنمون گردد.

هر چند روحانیون ایران، از شریعتی به عنوان یک اندیشمند مسلمان، یک مبارز رنج دیده و فداکار یاد می‏کنند ولی برخی با افکار و نظریات او در زمینه اسلام شناسی و فلسفه اسلامی موافق نیستند و درک و برداشت او را از منابع اساسی اسلامی نظیر «فقه‏» و «تفسیر» کافی نمی‏دانند. (12)

شریعتی با صراحت از مکاتب مارکس، نیچه، فانون و اشخاص دیگری که بحث درباره آنها در محافل سنتی ایران واکنش نامانوسی داشت، سخن می‏گفت و مخالفتهایی از سوی آنها علیه خود بر می‏انگیخت.انتقادات او از طبقه مذهبی، طی دوران فعالیت در حسینیه ارشاد، و به عبارت دیگر پس از اینکه آیت الله مرتضی مطهری یکی از علمای مشهور و استاد الهیات دانشگاه تهران، از هیئت مدیره حسینیه ارشاد استعفا داد، آغاز شد.زیرا مطهری معتقد بود که شریعتی از اهداف اصلی مؤسسه دور شده و بیش از حد، بر واقعیت جامعه شناسان اسلام، به زیان بعد فکری آن تاکید می‏ورزد. (13)

شریعتی در جهان

دکتر شریعتی در جهان به عنوان یک روشنفکر برجسته، متفکر انقلابی و اسلام شناس مترقی شناخته شده است، عبد العزیز شاسه دینا، یکی از شاگردان شریعتی و استاد فعلی مطالعات اسلامی دانشگاه ویرجینیا، او را ایدئولوگ انقلاب ایران می‏داند.یان ریشار (14) محقق ایران شناس فرانسوی و استاد دانشگاه سوربون، دکتر شریعتی را متفکر انقلابی شیعه می‏شناسد.شاهرخ اخوی، استاد مطالعات دولتی و بین المللی دانشگاه کارولینای جنوبی و پژوهشگر برجسته ایرانی، در مقاله‏ای تحت عنوان: تفکر اجتماعی شریعتی، افکار و نظریات دکتر شریعتی را از دیدگاه جامعه شناسی، مورد نقد و بررسی عالمانه قرار داده و نقش او را فراتر از یک مجاهد راه اعاده تشیع علوی، و بیشتر سخنگوی توده‏هایی که در سراسر جهان از غارت و ستم امپریالیسم رنج می‏برند، دانسته است.

براد هانسن (15) استاد دانشگاه آمریکایی کالیفرنیا که مسلط به زبان فارسی است، در بررسی جالبی که پیرامون «غرب زدگی‏» از دیدگاه صمد بهرنگی، جلال آل احمد و دکتر علی شریعتی به عمل آورده، آنها را نمایندگان سه جریان مشخص مخالف رژیم شاه در ایران دانسته و از شریعتی به عنوان چهره فعال مذهبی غیر روحانی انقلابی یاد کرده است.دکتر حمید عنایت محقق نامدار، مؤلف کتاب اندیشه‏های سیاسی اسلام و فلسفه سیاسی غرب و استاد سابق دانشگاه آکسفورد، شریعتی را سخنران و نظریه پردازی می‏داند که نفوذ او را هیچ متفکر مسلمان دیگری در هیچ نقطه‏ای از جهان نداشته است.حامد الگار، استاد کرسی مطالعات خاورمیانه و ایران در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، از جمله محققینی است که برای اولین بار آثار دکتر علی شریعتی را در خارج از ایران ترجمه کرد.گردآوری و ترجمه تعدادی از سخنرانیهای شریعتی در کتابی زیر عنوان: درباره جامعه شناسی اسلام از جمله کارهای اوست.مقاله «اسلام به عنوان یک ایدئولوژی، تفکرات دکتر علی شریعتی‏» متن سخنرانی حامد الگار است که در کنفرانس مؤسسه اسلامی لندن ایراد گردید و در کتاب وی تحت عنوان انقلاب اسلامی در ایران درج شده است.

حامد الگار درباره شریعتی می‏گوید: «…نوشته‏های شریعتی از یک خصوصیت‏برانگیزنده برخوردار است.در این نوشته‏ها، انسان با یک ذهن پویا رو به روست.چیزی که در جهان اسلام به ندرت می‏توان یافت.ذهنی که مرعوب غرب نیست و در هیچ یک از ابعاد به مجامله و اعتذار متشبث نمی‏شود. ذهنی که به تجربه کشف و تدوین مجدد یک عقیده کهن دست‏یازیده است [….] دکتر شریعتی به موافقیتی دست‏یافت که علما بدان نائل نشده‏اند.برای هدایت‏یک نسل به سوی اسلام، نمی‏توان تنها به صدور «فتوی‏» بسنده کرد [….] .

به نظر من، کار دکتر شریعتی مهمترین عامل در روند زمینه سازی انقلاب بود.صرفنظر از اینکه چه قضاوتی درباره فلان گفته، یا فلان نظریه دکتر شریعتی داشته باشیم، این موفقیت او را نمی‏توان انکار کرد که وی به بخش عظیمی از طبقه متوسط از خود بیگانه، هویت اسلامی بخشید [….] من هنگام صحبت از اقبال، در جمع هندیها و پاکستانیها، همیشه دچار تردید و دودلی می‏شوم، اما فکر می‏کنم اگر روزی آثار شریعتی به حد کافی در زبان انگلیسی موجود باشد، مقایسه‏ای بین نوشته‏های او و سخنان اقبال، در مورد احیای فکر ذهنی در اسلام، نشان خواهد داد که شریعتی به مراتب عمیقتر می‏اندیشیده است.» شمار دیگری از اندیشمندان خارجی مانند دکتر ا.ح.ح.عبیدی استاد دانشگاه جواهر لعل نهرو در هندوستان، و منگل بیات فیلیپ استاد دانشگاه هاروارد، اروند آبراهامیان، استاد دانشگاه آمریکایی پنسیلوانیا، و منیر شفیق، تئوریسین انقلاب فلسطین و….کتب و مقالاتی پیرامون افکار و نظریات دکتر شریعتی نوشته‏اند که بحث درباره آنها در چار چوب این مقاله نمی‏گنجد. (16)

آثار دکتر شریعتی بالغ بر 40 کتاب است، که بسیاری از آنها به زبانهای انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، عربی، اردو، ژاپنی، ترکی استانبولی، کردی و زبانهای جنوب شرقی آسیا، ترجمه شده است. (17)

پی‏نوشت‏ها:

1- حسینیه ارشاد در سال 1343 به همت چند تن از نیکوکاران ساخته شد.اولین مدیر آن سید علی شاه چراغی یکی از وعاظ معروف بود.آیت الله مرتضی مطهری، در ایجاد و سازماندهی آن دست داشت، ناصر میناچی و محمد همایون امور مدیریت و روابط عمومی مؤسسه را عهده‏دار بودند.همایون زمین 4000 متری حسینیه را خریداری کرد.هزینه ساختمان آن را بازاریان تامین کردند. حسنیه ارشاد با کتابخانه و قرائتخانه بزرگ خود، اولین مؤسسه مذهبی بود که به تلویزیون مدار بسته مجهز گردید تا مردم از همه نقاط ساختمان سخنرانان را مشاهده کنند و زنان نیز تشویق به حضور در سخنرانیها شوند.

2- دکتر شریعتی (بنیاد شریعتی و انتشارات همگام، تهران 1358) .

3- علی شریعتی، توحید و شرک.

4-علی شریعتی، بازگشت، صفحات 11 و 12.

5-شریعتی در دوران جوانی کتاب «ابوذر غفاری‏» اثر جودة السحار، نویسنده عرب را ترجمه کرد.در این کتاب ابوذر به عنوان مردی که در دوران معاویه علیه تحریف و مسخ آرمانهای اسلام مبارزه کرد، معرفی شده است.علاقه شریعتی به ابوذر غفاری در سراسر زندگی او ثابت و پایدار ماند و همواره در آثار خود، از او نام برده است.

6-شریعتی، انتظار، صفحه 21.

7-علی شریعتی، اسلام شناسی، درس 14.

8-علی شریعتی، بازگشت، صفحه 51 و اسلام شناسی، صفحات 1 تا 5.

9-علی شریعتی، اگر پاپ و مارکس نبودند (مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1358)، صفحات 9 تا 11.

10-علی شریعتی، یادنامه شهید جاوید، نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، تیرماه 1356، صفحه 35.

11-هفت نامه از مجاهد شهید، دکتر علی شریعتی، تهران، انتشارات ابوذر، 1356.

12-مصاحبه حجة الاسلام حسن یوسفی اشکوری با روزنامه اطلاعات، سالگرد هجرت علی شریعتی از ایران، بهار 1360 (مه 1981) . (متن مصاحبه در نشریه نداء اسلام (ماهنامه اردو زبان، تهران)، جلد 1، شماره 4- 3، ژوئن – ژوئیه 1981، صفحات 43، 15، 12 چاپ شده است) .

13-شریعتی در جهان، صفحه 82.

14-Yann Richard .

15- Brad Hansen.

16- برای بررسی مشروح نظریات اندیشمندان و پژوهشگران یاد شده بالا، درباره دکتر علی شریعتی، رجوع کنید به کتاب ارزنده: شریعتی در جهان، نقش دکتر علی شریعتی در بیدادگری اسلامی از دیدگاه اندیشمندان و محققان خارجی، تدوین و ترجمه: حمید احمدی، شرکت‏سهامی انتشار، چاپ دوم، پاییز 1366، صفحات 68- 245.

17-فهرست تعدادی از کتب ترجمه شده دکتر شریعتی به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، ترکی استانبولی، کردی و اردو، در کتاب: شریعتی در جهان آمده است.



≡   برچسب‌ها
نویسنده : اپراتور سایت تاریخ ارسال : می 20, 2015 1384 بازدید       [facebook]