ارجشناسی یک وارث | حسین مصباحیان (روزنامه اعتماد ـ ۲۶ بهمن ۱۳۹۸)
ارج شناسی یک وارث
حسین مصباحیان
منبع: روزنامه اعتماد
تاریخ: ۲۶ بهمن ۱۳۹۸
وارث هم میتواند میراث را نابود كند، هم آن را نجات دهد. كافی است الیزابت فورستر نیچه باشی كه هم در عشق برادر با لو سالومه توطئه كنی و از این طریق نقشی در بیكس كردن او در زمان حیاتش داشته باشی و هم در آثارش به نفع فاشیسم تا آن حد رخنه كنی كه از موسولینی هدیهای نقدی دریافت كنی و هیتلر را در وایمار به دیدار خود بكشانی و كل میراث را تا آن حد مخدوش كنی كه حتی صدای هایدگر هم درآید كه نیچه فیلسوف فرهنگ است و نسبتی با اندیشه نژادپرستانه نازیسم هیتلری و فاشیسم موسولینی ندارد. وارث اما میتواند از اطاعت قدرت بیهیچ ادعا و تكلفی شانه خالی كند و از این طریق نقشی در جهت مضمون و محتوای میراث ایفا كند و وفاداری خود را هم به آرمان كسی، و در اینجا شریعتی، هم به میراث او و هم به خود او نشان دهد.
پوران شریعترضوی، میراثدار به تعبیری امین شریعتی، به رغم تاكیدی كه بر تفاوت خود با شریعتی دارد، گاه حفظ آرمان شریعتی چنان برایش تبدیل به دغدغه اصلی میشود كه فقط میتوان آن را در قالب بیقالب وفاداری همه سویه توضیح داد:«چارهای نداشتم جز اینكه صبور باشم و خودم را برای یك وضعیت خطرناك آماده كنم، با خود عهد كرده بودم كه در صورت وقوع حادثهای نظیر دستگیری و اسارت، محكم و استوار بمانم و تحت هیچ شرایطی ضعف نشان ندهم، گرچه خودم به اندازه علی حساسیت سیاسی نداشتم اما در آن شرایط خاص میل غریبی به همدلی و همراهی با او احساس میكردم. سعی میكردم با ظاهری آرام و خونسرد در انظار نمایان شوم، اگرچه نمیتوانستم تشویش و اضطراب درونی خودم را مخفی كنم. هر لحظه انتظار فاجعهای را داشتم اما نه از آن نوعی كه فردایش اتفاق افتاد و چه مصیبت بار…»(۱) و «در آستانه از هم پاشیدگی كامل بودم. نه رمقی داشتم كه این بزرگترین مصیبت زندگیام را تحمل كنم و نه انگیزهای كه به رتق و فتق امور بپردازم و نگذارم ساواك، كه اینك تنها بهانه زندگیام را از من گرفته، از مرده او هم به نفع خود استفاده كند.»(۲) او نه تنها نگذاشت كه چنین شود بلكه نگذاشت میراث شریعتی هم به دست نااهلان بیفتد. خودش میگوید:«سال اول انقلاب بود. من، همسر شخصیتی كه به عنوان معلم انقلاب شناخته شده بود. همسر یك نویسنده متعهد سیاسی. یك نویسندهای كه در شرایط اختناق، خفقان، دربهدری، اختفا زندگی میكرده و مینوشته. مدام مینوشته. هزاران هزار صفحه نوشتههای پراكنده. در خانه اقوام. دوستان. در خارج. لابهلای كتابها. زیر تشك خانه. یا پنهان شده در میان اسباب خانه. چراكه هر دو خطر این بود كه ساواك به منزل ما بریزد و همه نوشتهها را با خود ببرد. اولین وظیفه من به عنوان همسر یك نویسنده، این بود كه این نوشتهها را جمعآوری كنم. همه را از هر كجایی كه سراغ دارم، پیدا كنم. به شكل مجموعه آثاری انتشار دهم تا گم نشود. تحریف نشود. بماند و بعدها بتوان به آنها مراجعه كرد. این وصیت علی به من بود و اولین وظیفهای كه بعد از شهادت او برای خودم تعیین كردم.»(۳) اینگونه بود كه دفتر تدوین و تنظیم مجموعه آثار را پی نهاد. در سال ۱۳۸۷بنیاد فرهنگی علی شریعتی را تاسیس كرد، از زندگی او نوشت و مجموعهای فراهم آورد كه بدون آنها شریعتیشناسی اصولا نامیسر است. وفاداری او به شخص شریعتی اما از جنس دیگری بود «بیشك خاطره جانگداز آن روزها هیچگاه از خاطرم محو نخواهد شد، من بودم و یك دنیا دریغ و آرزو و یك مثنوی سخن در حالی كه لحظه شماری میكردم تا هر چه زودتر آنها را با علی در میان گذارم، ای كاش، دست تقدیر این حداقل فرصت را از من دریغ نمیكرد.»(۴) و ختم كلام اینكه «با خود میگفتم علی كه نباشد، همهچیز یكسان است…»(۵)
پینوشتها:
۱- پوران شریعترضوی. طرحی از یك زندگی (جلد ۱). ص ۲۳۵
۲- همان.
۳- پوران شریعترضوی. «پس از شریعتی». سخنرانی در حسینیه ارشاد. ۲۹ خرداد ۱۳۸۲. به نقل از وبسایت بنیاد شریعتی:
https: //drshariati.org/?p=۲۳6۲۳#more-۲۳6۲۳
۴- پوران شریعترضوی. طرحی از یك زندگی (جلد ۱). ۱۳۸۶. ص ۲۴۵
۵- همان.
مطالب مرتبط:
وارث امین | یادمان اولین سالگرد درگذشت پوران شریعتی (روزنامه اعتماد ـ ۲۶ بهمن ۱۳۹۸)
پوران شریعترضوی دوراندیشی و تدبیر | امیر رضایی (روزنامه اعتماد ـ ۲۶ بهمن ۱۳۹۸)
پوران شریعت رضوی: وارث امین | سوسن شریعتی (روزنامه اعتماد ـ ۲۶ بهمن ۱۳۹۸)