همایش تخصصی دکتر علی شریعتی و دانش تاریخ ( پژوهشکده تاریخ اسلام – اسفند ۱۳۹۱)
همایش تخصصی دکتر علی شریعتی و دانش تاریخ
در روزهای دوم و سوم اسفند ماه سال ۱۳۹۱ همایشی از سوی گروه تاریخ و همکاریهای میان رشتهای در موسسه پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد. هدف این پژوهش نقد و تحلیل علمی و روشمند و منصفانه آثار و افکار دکتر شریعتی در حیطه دانش تاریخ به عنوان یکی از پایه گذاران جریان نوگرایی دینی بود.دست اندرکاران این همایش کوشیدند با رویکرد و اهداف و موضوع کاملا متفاوت همایش را به گونهای ترتیب دهند که بتواند بستر رشد و ترقی ادبیات شریعتی شناسی را فراهم سازد.
اعضای کمیته علمی این همایش عبارتند از : دکتر سیدهاشم آقاجری، دکتر حسین مفتخری، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی، دکتر حسینعلی نوذری، دکتر محمدعلی اکبری، دکتر احسان شریعتی.
سخنرانان و نویسندگان این همایش عبارتند از :
۱-محمد امیر احمدزاده؛ «نسبت تئوری و تاریخ در تاریخ نگاری شریعتی»
۲-محمدعلی اکبری؛ «تاریخ نظری در خوانش علی شریعتی»
۳-فریدون اللهیاری، فهیمه رحیمیخویگانی؛«مقایسه اندیشه شریعتی و هگل در مورد نقش انسان در تاریخ»
۴-احسان تاجیک؛ «پیوند ایدئولوژی مذهبی و چپاندیشی در اندیشه تاریخی شریعتی»
۵-رحیم خستو؛ «شریعتی: نفی”فردیت” و انقلاب اسلامی»
۶-تورج رحمانی، مصطفی الماسی؛ « شریعتی و هرمنوتیک ژرفایی درنفسیر تاریخ»
۷-کمال رضوی؛« صورتبندی شریعتی از جایگاه اجتماعی مرجعیت شیعه:مرجعیت به مثابه گروه منزلتی»
۸-احسان شریعتی؛« شریعتی و دانش تاریخ»
۹-فاطمه صادقی؛«شریعتی و آونگ مدرنیته ایرانی: سنت،تاریخ و وضعیت اضطراری»
۱۰ـ ثمره صفیخانی؛«بررسی تحول تفسیر آموزه غیبت از انقلاب سفید تا انقلاب ۵۷( با تأکید بر نظریه انتظار در دیدگاه علی شریعتی)»
۱۱- بیژن عبدالکریمی؛« ضرورت مواجهه پدیدار شناسانه با تاریخ و غرب»
۱۲ـ محمد جواد غلامرضا کاشی؛« گذر از افق تاریخی شریعتی»
۱۳ـمقصود فراسخواه؛ «روشنفکری دینی، از منظر جامعهشناسی معرفتی»
۱۴- سیمین فصیحی؛ «از تاریخ تا متاتاریخ: شریعتی و سه نوع مواجهه با تاریخ»
۱۵-حجت فلاح توتکار؛ «شریعتی و نظریه تاریخ مارکس»
۱۶- محمدامین قانعیراد؛ «شریعتی،بین پدیدارشناسی تاریخ، جامعه شناسی تاریخی و تاریخ گرایی»
۱۷-حسن محدثی گیلوائی؛ «خُردْتاریخِ نمادین شریعتی»
۱۸- علی مرادی؛«شریعتی، فلسفه تاریخ یا ایدئولوژی تاریخ »
۱۹-حسین مسعودنیا، حسین روحانی؛ «بررسی مقایسهای دو گفتمان ایدئولوژیک و هرمنوتیک نو اندیشی دینی»
۲۰-علیرضا ملائی توانی؛« ملاحظاتی پیرامون تعریف شریعتی از دانش تاریخ »
۲۱ـ عباس منوچهری؛« “تاریخ اکنون” و “آگاهی تاریخی” در اندیشه شریعتی»
۲۲-مصطفی مهر آیین؛ « کشاکش میل و عقل در زبان روشنفکری اسلامی؛ظهور نوع تازهای از زبان اندیشهورزی ( نقدی بر دریافت سیدجواد طباطبایی از اندیشه روشنفکری اسلامی)»
۲۳-محمد منصور هاشمی؛« امت و امامت: «شیعی یا مارکسیستی»
۲۴ـ لیلا هوشنگی، مهرانگیز نعمتی؛ « علی شریعتی و تاریخ صدر اسلام: بررسی دین شناسانه»
—————————————————————–
شریعتی؛ مورخ، نظریهپرداز یا ایدئولوگ؟
همایش تخصصی دکتر علی شریعتی و دانش تاریخ، دوم و سوم اسفندماه 1391 در محل پژوهشکده تاریخ اسلام با حضور اساتید، صاحبنظران و دانشجویان علوم انسانی برگزار شد.
در افتتاحیه مراسم، حجتالاسلام و المسلمین سیدهادی خامنهای، رئیس پژوهشکده، اعلام کرد که انتظارش از این همایش این است که شریعتی نسبت به قبل بهتر شناخته شود و نظریات جدیدی در مورد او ارائه شود.دکتر داریوش رحمانیان، دبیر علمی همایش و دومین سخنران مراسم افتتاحیه، با تأکید به 10 ماه کار و برنامهریزی انجام شده برای این همایش گفت که حدود 80 مقاله به دبیرخانه همایش ارسال شده بوده که تعدادی از آنها برای ارائه سخنرانی در جریان همایش انتخاب شده است.
رحمانیان اظهار داشت: این همایش بهعلت تأکید بر جایگاه دکتر شریعتی و دانش تاریخ (تاریخ هم به مثابه جریان و موضوع و هم به مثابه معرفت و دانش) است که اهمیت پیدا میکند. و به جملهای از دکتر شریعتی اشاره کرد: «انتظار من از کسانی که فکر مرا خواندهاند، این است که مرا به نقد بکشند».
او در انتهای سخنان خود، با اشاره به محورهای همایش اظهار امیدواری کرد که برگزاری همایش بتواند در روند شریعتیشناسی و بررسی و نقد آثار شریعتی تأثیرگذار باشد، به ویژه برای کسانی که در زمینه روشنفکری دینی تحقیق میکنند.
پس از افتتاحیه، دکتر سیمین فصیحی دربارهی «از تاریخ تا متاتاریخ: شریعتی و سه نوع مواجهه با تاریخ» سخنرانی کرد. اصطلاح متاتاریخ از نگاه دکتر فصیحی «پرسش از ماهیت تاریخ و اندیشیدن پیرامون تاریخ» است. فصیحی گفت: «مواجهه شریعتی با تاریخ در زمینه فلسفه نظری، فلسفه انتقادی و موضوعات تاریخی است».
فصیحی در توضیح این سؤال که آیا تاریخ را میشود مثل علوم دقیقه دید، پاسخ دکتر شریعتی را میآورد که میگوید آنچه را که یک متفکر از موضوعات علوم انسانی برداشت میکند، با برداشت یک عالم علوم طبیعی متفاوت است. او در انتهای سخنان خود گفت که اعتراض اصلی شریعتی به متفکران بیتوجهی آنان بهحاشیهراندهشدههای تاریخ است.
دکتر فاطمه صادقی با مقالهای با عنوان «زمینههای گفتمانی رویکرد تاریخی شریعتی» سخنران بعدی این نشست بود. وی به پارادایم انحطاط در اندیشه دکتر شریعتی پرداخت: «سؤال اصلی که برای شریعتی مطرح میشود این است که چه چیزی باعث عقبماندگی مسلمانان شد؟ رویکرد شریعتی به تاریخ، ذیل پارادایم انحطاط تعریف میشود. از آنجایی که مخاطب او جامعهای بیفرهنگ است او بهناچار به ایدئولوژی پناه برده، در نتیجه او را میتوان یک مورخ و ایدئولوگ دانست.»
سخنران بعدی همایش، آقای فرید خاتمی بود با مقالهای با عنوان «بررسی مفهوم پراکسیس در اندیشه دکتر شریعتی». خاتمی گفت که وجه اصلی شریعتی، نظریهپردازی سیاسی و اجتماعی اوست و خوانش وی از دین وجودی است نه معرفتی.
بخش بعدی همایش، با سخنرانی دکتر عباس منوچهری آغاز شد. وی در سخنرانی خود با عنوان «تاریخ اکنون: روش و نگرش در تاریخنگاری علی شریعتی» گفت: «شریعتی در سنت و میراث فکری ایرانی اسلامی مانند فردوسی و ابنخلدون، از جهت اندیشهورزی استثناء است، زیرا ما با فقدان تاریخ آگاهی در اندیشه ایرانی اسلامی مواجه هستیم.» سه وجه از شخصیت شریعتی از دیدگاه او عبارتند از: شریعتی به عنوان مسلمان، شریعتی به عنوان متفکری پسااستعماری و شریعتی به عنوان متفکری عصری.
منوچهری گفت: «در کتاب هبوط به نوعی اشراق تاریخی برمیخوریم که تاریخ آگاهانه است. همچون غربت غربی سهروردی با این تفاوت که در غربت غربی بهدلیل نگرش وجودی سهروردی، تاریخ آگاهی در آن مشاهده نمی شود. تاریخیت شریعتی با مارکس و هگل کاملا متفاوت است از نگاه آنها تاریخ ضرورتا آنگونه بوده است که می بایست باشد. اما شریعتی همچون هایدگر معتقد است که تاریخ محصول فرایند شدن انسان است.»
سخنران دیگر محمد منصور هاشمی بود با مقالهای با عنوان «نظریه امت و امامت شریعتی و تفکیک و تحلیل عناصر شیعی و مارکسیستی در آن»: «شریعتی دو هدف اصلی را در مبحث امت و امامت دنبال میکرد. اول توجیه نظریه امامت نزد شیعیان بود و اینکه چرا امامت مقدم بر بیعت است و دوم اینکه حکومت مطلوب بعد از انقلاب چه نوع حکومتی است؟» هاشمی معتقد است که جامعه مطلوب از دیدگاه دکتر شریعتی به جامعه بیطبقه توحیدی میانجامد، هاشمی در پایان سخنان خود گفت که از نظر او شریعتی در توضیح نظریه امامت کامیاب نبوده است.
سخنران دیگر احسان تاجیک بود با مقالهای با عنوان «قدرت و سیاست در اندیشه تاریخی دکتر علی شریعتی». تاجیک در این مقاله به دموکراسی متعهد در اندیشه سیاسی دکتر شریعتی پرداخت: «دموکراسی متعهد از عمده مباحث مطرح توسط شریعتی در فرایند شکلگیری انقلاب اسلامی بود و از این طریق، شریعتی خواسته رابطه قدرت، سیاست و جامعه را در فرایند تاریخی انقلاب در اندیشه سیاسی خویش تشریح کند.» به عقیدهی تاجیک اولاً این نظریه یک نظریه موقت است و ثانیاً دکتر شریعتی از منظر عقلانیت به آن نگاه میکند. از این رو، شریعتی معتقد بود که دموکراسی متعهد یک دموکراسی هدایتشده است. در نهایت، آقای تاجیک نقدی به این نظر وارد کرد: «این نظریه هیچ مبنای مشخصی ندارد و در درون خود دچار پارادوکس است.»
سخنران بعدی، کمال رضوی بود که مقاله خود را با عنوان «صورتبندی شریعتی از جایگاه اجتماعی مرجعیت شیعه: مرجعیت به مثابه گروه منزلتی» ارائه داد. وی به بررسی مفهوم «گروه منزلتی» پرداخت و گفت: «دکتر شریعتی معتقد است که در اسلام سلسله مراتب و امتیازهای انحصاری ویژه برای افرادی خاص پیشبینی نشده است و رابطه انسان با خدا در این دین بهطور مستقیم و بلاواسطه تعریف شده است. بر این اساس، نظر شریعتی قرابت زیادی با مفهوم گروه منزلتی وبر دارد.»
دکتر محمدامیر احمدزاده سخنران بعدی این نشست بود. عنوان مقاله وی «تئوری و تاریخ از منظر شریعتی» بود. به عقیدهی دکتر احمدزاده استفاده روشی و معرفتی از تئوری و استفاده از تاریخ، برای شریعتی دو منبع اصلی بودهاند برای فهم بیشتر مسائل و درک تاریخ و ارائه راهحل به جامعه. از دید او برای ایجاد یک جهش در تاریخنگاری، که مبدأ آن از مشروطه بوده است، میتوان از آرای دکتر شریعتی بهعنوان یک سرحلقه استفاده کرد.
ثمره صفیخانی، سخنران بعدی، مقاله خود را با عنوان «بررسی تحول تفسیر غالب از آموزه غیبت از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی: با تکیه بر دیدگاه دکتر علی شریعتی» ارائه داد. وی در این سخنرانی، به بررسی تفسیر دکتر شریعتی از آموزه غیبت بهعنوان نماینده یکی از گروههای اجتماعی آن دوره پرداخت. صفیخانی گفت آموزهی غیبت از انقلاب سفید تا انقلاب 57 تبدیل به یک معرفت اتوپیایی شده است. او معتقد است این نوع تفسیر، بهنوعی در نظریه انتظار دکتر شریعتی دنبال میشود.
بخش پایانی همایش در روز اول، با مدیریت دکتر هادی خانیکی آغاز شد. سخنرانی اول این بخش با عنوان «فردیت و انقلاب در اندیشه دکتر شریعتی» توسط دکتر رحیم خستو ارائه شد. در این سخنرانی، دکتر علی شریعتی از نسلی از روشنفکرانی معرفی شد که سعی داشته با تلفیق مفاهیم مدرن و دینی و فارغ از معایب و نقصان آن، به سنتز جدیدی دست پیدا کند و بر پایه آن، جامعه و سیاست آرمانی را بنیان نهد و از همین روی در شکلگیری انقلاب اسلامی و نهادهای برآمده از آن تأثیر داشته است. از دیدگاه دکتر خستو، پایه استدلال مفهوم بازگشت به خویشتن دکتر شریعتی، نوعی بازخوانی یا کشف شخصیتهای تاریخی مثل ابوذر است.
سخنران بعدی همایش، دکتر مصطفی مهرآیین بود با مقالهای با عنوان «شریعتی و کشاکش میل و عقل در تاریخ». به عقیدهی دکتر مهرآیین شریعتی در درون سنت بود؛ سنتی که هم میخواست در درونش باشد و آرامش بگیرد، و هم میخواست از آن فاصله بگیرد: «چیزی که شریعتی در تاریخ، در جستجوی آن است در ساحت میل و عقل است: اگر واقعیت در تاریخ وجود داشته باشد، آن را نشان میدهد و اگر آن واقعیت نباشد، شریعتی آن را میآفریند».
سخنران بعدی، دکتر مقصود فراستخواه، با مقالهای با عنوان «روشنفکری دینی از منظر جامعهشناسی معرفت» به این پرداخت که شریعتی بهعنوان برجستهترین روشنفکر دینی در دو دهه قبل از انقلاب 57 بود: « وقتی که نقد شریعتی وارد حوزه عمومی مباحث روشنفکری شد، بیشترین ارجاعات به متون شریعتی برای تحلیل گفتارهای روشنفکری دینی صورت میگرفت. بیشتر این نقدها، در حوزه فلسفه و معرفتشناسی و تمرکز عمده بر مسأله ایدئولوژی بود».
دکتر فراستخواه گفت که مشکلات اجتماعی از دیدگاه شریعتی، خودکامگی نهاد سلطنت و نابرابریهای ناشی از توسعه بوده است. او معتقد است که روشنفکری دینی اگر در شرایط ماقبل انقلاب اسلامی و یکی دو دهه بعد از آن، سیاست بازنمایی فعالی داشت، مدتهاست که هم از پویاییهای درونی جامعه ایران و هم از رخدادهای نوپدیده رسانهای پس افتاده است.
سخنرانی دکتر هاشم آقاجری با عنوان «شریعتی و گفتمانهای هویت ایرانی در قرون نخستین اسلامی» آخرین برنامهی روز نخست بود. دکتر آقاجری با اشاره به دورهبندی سنتی رایج در ایران که همان دورهبندی مبتنی بر تاریخ سلسلهای است، انواع دیگر دورهبندیهای تاریخی در غرب، از جمله دورهبندی مارکسیستی و دورهبندی اقتباسی–انتقادی را برشمرد.
دکتر آقاجری معتقد است که اگر دورههای تاریخی را با دگرگونی در نهادها و قدرت تعریف کنیم، با یک دورهبندی دیگر از تاریخ ایران مواجه میشویم. او با برشمردن چندین دوره در دورهبندیهای تاریخی، از جمله دوره باستان، دوره اسلام تا صفویه، دوره ظهور صفویه و ظهور مشروطیت، بر چهار قرن اول هجری متمرکز شد و چهار قرن اول را نیز به دو قرن اول و دو قرن دوم تقسیم کرد. دکتر آقاجری، دو قرن اول را دوران گذار نامید بر خلاف شریعتی که آن دو قرن را دو قرن شورش و یا دکتر زرینکوب که آن را دو قرن سکوت مینامد. دکتر آقاجری بین فتح نظامی ایران و فتح دینی ایران تفاوت قائل میشود و فرایند اسلامی شدن ایران را از فرایند اسلامی کردن ایران جدا میکند. آقاجری معتقد است که سامانیان در قرون نخستین اسلامی، هم زبان پارسی را پاس میدارد و هم فرهنگ باستان را ارج مینهد و هم اسلام را پاس میگذارند که این مسأله در اشعار فردوسی و سنتز اسلامیت و ایرانیت نیز نمودار میشود.
در ادامه، سخنران سه گفتمان غالب در چهار قرن اول را برشمرد: «اول گفتمان ایرانی- مجوسی به معنای ضدعربی- ضد اسلامی بوده است. دوم گفتمان عربی- اسلامی که ضد عربی- ضد مجوسی بوده است و در نهایت گفتمان ایرانی اسلامی، گفتمان غالب در تاریخ معاصر ایران است و مسأله متفکران معاصر از جمله دکتر شریعتی قرار گرفته است».
مدیریت پانل اول از روز دوم همایش با دکتر عباس منوچهری بود. سخنران نخست این بخش دکتر لیلا هوشنگی بود با مقالهای با عنوان «علی شریعتی و تاریخ صدر اسلام: بررسی دینشناسانه». دکتر هوشنگی با طرح این سوال که دکتر علی شریعتی چه فهم و تفسیری از تاریخ اسلام ارائه داده و این تفسیر، چه مؤلفههایی داشته است که برای جوانان جذاب بوده و چرا فهم دکتر علی شریعتی از تاریخ، تأثیر عمیق خود را در بین نسل جوان نگذاشت، به ارائه دیدگاههای خود، حول این محور پرداخت. او با ارجاع دادن به برخی از کتابهای شریعتی، از جمله «حسین وارث آدم» و «فاطمه، فاطمه است» گفت که شریعتی قائل به زمان مقدس و نامقدس است و در تاریخنگاری وارد زمان مقدس شده است: «همچنین شریعتی قائل به بهشت ایدهآل است و کسانی که ایثار میکنند و رنج میبرند، میتوانند وارد آن بهشت شوند.»
سخنران دوم این بخش، دکتر علیرضا ملایی توانی بود. عنوان سخنرانی وی، «ملاحظاتی پیرامون تعریف دکتر علی شریعتی از تاریخ» بود.
ملایی توانی این سوال را طرح کرد: «چرا شریعتی در تعریفها و تلقیهای خود از دانش تاریخ، سرانجام تعریفی متمایز و متفاوت از این علم ارائه داد که با برداشتهای متعارف و موجود در نظامهای آموزشی و دانشگاهی تفاوت داشت؟» به اعتقاد ملایی، شریعتی سه تعریف از دانش تاریخ عرضه کرده است: تاریخ در مفهوم سنتی، تاریخ در مفهوم جدید و فلسفه نظری تاریخ که رفتهرفته شریعتی به سوی فلسفه نظری تاریخ میرود و این نوع تلقی از تاریخ را تنها حوزه علمی و معتبر تاریخی قلمداد میکند: «شریعتی معتقد است که جریان تاریخ مثل رودخانهای است که از گذشته به حال آمده و سپس به آینده میرود. از همین روی، جریان تاریخ دارای نظمی است و کار مورخ، شناخت قواعد حاکم بر این روند تاریخ است. به باور شریعتی، پنجاه آیه از قرآن، این نوع نگاه به تاریخ را روایت میکنند. در پی این نوع تعریف از تاریخ، شریعتی آن را تاریخ نقالی نمیداند، بلکه این رویکرد را علم شناخت تاریخ میداند.» به اعتقاد ملایی توانی، دغدغه اصلی شریعتی، اندیشیدن درباره ماهیت تاریخ، مسیر تاریخ، مبدأ و مقصد تاریخ و نیز تحول و تکامل تاریخ بوده است.
سخنران بعدی این نشست، دکتر محمدسالار کسرایی بود که مقالهاش را با عنوان «تأثیر برخی از ایسمها در تاریخنگاری شریعتی» ارائه داد. دکتر کسرایی به طرح موضوع چگونگی برساخته شدن فلسفه تاریخ در اندیشه دکتر شریعتی با تأکید بر کتاب اسلامشناسی مشهد پرداخت. به اعتقاد دکتر کسرایی، شریعتی از تاریخ برای رسیدن به اهداف بزرگتر استفاده کرده است. از دیدگاه کسرایی، شریعتی، مسأله روبنا و زیربنا را در اسلامشناسی طرح میکند: «همچنین شریعتی، حرکت تاریخ را حرکتی علمی میداند که خود در پی شناخت این حرکت برآمده است. شریعتی، آگاهانه فلسفه تاریخ را به خدمت میگیرد برای ساختن فلسفه تاریخ جدید». کسرایی با ذکر مثال تشیع، آن را از دید دکتر شریعتی، یک موتور حرکت در تاریخ میداند.
سخنران بعدی این بخش، دکتر حسین آبادیان بود با مقالهای با عنوان «تاریخ و فراتاریخ در اندیشه دکتر شریعتی». دکتر آبادیان در ابتدای سخنرانی خود، با طرح این موضوع که اگر گسست و انحطاط تاریخی را مبنای نظر مورخان بدانیم، شریعتی قائل به گسست بود. شریعتی در مطالب خویش از استعاره و تشبیه و کنایه و سایر صناعات ادبی، استفادههای فراوانی میکرد. این صناعات نوع خاص روایت تاریخی او را تشکیل میدهد.
از نگاه آبادیان، در اندیشههای شریعتی، عمل اهمیت زایدالوصفی دارد: «شریعتی همواره برای بهتر رساندن سخن خود به مخاطب، یک مثلث رسم میکرد. شریعتی همچنین برای بازگشت به خویشتن از نظم سنجش مخصوص خودش استفاده میکند که در آن فرهنگ و سنت برجسته میشود. او به جای اینکه تاریخ را روایت کند، ذهنیت خود را بر تاریخ تحمیل میکند.» دو وجه عمده تفکرات شریعتی از دید دکتر آبادیان، تأکید بر تودهها و ایدئولوژی بود. شریعتی با اسطوره کردن چهرههای دینی، در واقع میخواست آنها را اسطورهزدایی و یا عرفی کند.
پس از پایان بخش اول، دکتر صادق آیینهوند استاد تاریخ اسلام، که فرصت شاگردی نزد دکتر علی شریعتی و استاد محمدتقی شریعتی را داشته، به ذکر خاطراتی از حضور خود در حسینیه ارشاد هنگام سخنرانی دکتر شریعتی پرداخت. آیینهوند گفت اصل گفتمان شریعتی، گفتمان انقلابی بود.
بخش دوم همایش با سخنرانی دکتر حسن محدثی با عنوان «خرد تاریخ نمادین در اندیشه دکتر شریعتی» آغاز شد. محدثی با تأکید بر اینکه متونی که از شریعتی داریم، ظرفیتهای مختلفی دارد، شریعتی را یک مولد انقلابی دانست. او با تعریف تاریخ خرد که بر فرودستان و مردم عادی جامعه تأکید دارد، نگرش شریعتی به تاریخ را نگاه خرد تاریخی نمادین دانست. وی در ادامه گفت که شریعتی از ما میخواهد به صداهای خاموش تاریخ توجه کنیم، یکی از مهمترین کتابهای او در این زمینه، «آری اینچنین بود برادر» است.
سخنران بعدی همایش با عنوان «شریعتی: فلسفه تاریخ یا ایدئولوژی تاریخ» توسط دکتر علی مرادی ارائه شد. از دیدگاه مرادی، شریعتی معتقد است که تاریخ مرحله دارد و از یک دوره وارد دوره دیگر میشود: شریعتی در کتاب «آری اینچنین بود برادر» به بحث درباره تاریخ جبران میپردازد.
سخنران بعدی این بخش، دکتر محمدامین قانعیراد بود که مدیریت پنل را نیز بر عهده داشت. این سخنرانی تحت عنوان «شریعتی و جامعهشناسی تاریخی» ارائه شد. دکتر قانعیراد در ابتدای بحث، به طرح این سؤال پرداخت که آیا شریعتی به جامعهشناسی تاریخی اعتقاد داشت یا خیر. به اعتقاد قانعیراد، شریعتی عمیقاً به فلسفه تاریخ اعتقاد داشت: «شریعتی در جامعهشناسی تاریخی تحت تأثیر مارکس جوان و وبر و چند متفکر دیگر قرار دارد. شریعتی از فلسفه تکخطی تاریخ تخطی میکند. او قائل به عوامل مختلف است. شریعتی، جوامع تاریخی را به صورت فرد تاریخی میبیند و به صورت عامگرایانه به جوامع نمیپردازد. او معتقد است که قواعد مختلفی بر جوامع حکمفرماست.» به باور قانعیراد، مفهوم عقلانیت چندگانه و مدرنیته چندگانه در اندیشه شریعتی وجود دارد.
پنل پایانی همایش با مدیریت دکتر هاشم آقاجری و با سخنرانی دکتر تورج رحمانی، با عنوان «شریعتی و هرمنوتیک، ژرفایی در تفسیر تاریخ» شروع به کار کرد. دکتر رحمانی گفت: «شریعتی برای مواجهه با تاریخ، از اسلوبهای علوم اجتماعی استفاده کرده است. شریعتی بسیاری از دریافتهای علوم اجتماعی و هرمنوتیک ژرفایی را به سمت تاریخ میکشاند. او در تعریف هرمنوتیک ژرفایی میگوید که ما باید خاستگاه هرمنوتیک ژرفایی را در آثار گادامر و هابرماس جستجو کنیم. هرمنوتیک ژرفایی به معنای این است که وقایع آنگونه که هستند به ما منتقل نمیشوند، در واقع هرمنوتیک ژرفایی یک رمزگشایی از اشکال سلطه است.» دو وجه دکتر شریعتی در تاریخ، از دیدگاه رحمانی، وجه مورخ و وجه فیلسوف تاریخ بودن اوست و در نهایت نتیجه میگیرد: «آنچه که در فرایند تاریخ اتفاق میافتد باید رمزگشایی شود و هرجا که ایدئولوژی سقوط میکند، فرهنگ سقوط میکند و بالعکس. قصههای موجود در فرهنگ ما اگر به صورت حقایق سمبولیک مورد مطالعه قرار گیرد، سرشار از معنا هستند و شریعتی میخواهد از این فرهنگ رمزگشایی کند و از این راه به مقصد اصلی خود یعنی رهایی برسد.»
سخنران بعدی همایش، دکتر احسان شریعتی بود که سخنرانی خود را تحت عنوان «نسبت فلسفه و تاریخ در اندیشه شریعتی» ارائه داد. احسان شریعتی گفت: «رشته علمی یا تخصصی شریعتی را میشود تاریخ با رویکرد جامعهشناسی دانست.» وی در ادامه گفت: «شریعتی در تعریف تاریخ آن را مربوط به گذشته نمیداند، بلکه تاریخ را گذشتهای میداند که حال را پدید آورده و به سمت آینده میرود.» به اعتقاد احسان شریعتی، تعریف پدرش از تاریخ، تاریخ فرداست؛ یعنی تاریخی برای رهایی انسان.
سخنران پایانی همایش، دکتر بیژن عبدالکریمی بود که سخنرانی خود را با عنوان «شریعتی و پدیدارشناسی دین» ارائه کرد. در این سخنرانی، دکتر عبدالکریمی هدف صحبتهایش را برجسته کردن رویکرد پدیدارشناسانه در تفکر شریعتی در مواجهه با تاریخ به طور کلی و با مقوله دین و تاریخ ادیان به طور خاص و نیز اهمیت این رویکرد در تخریب تفکر تئولوژیک و نیز در گذر از مواجهههای غیرپدیدارشناسانه با تاریخ دانست.
او گفت: «مواجهه شریعتی با سنت تاریخی، غرب و مدرنیته، نه مواجههای تئولوژیک است و نه مواجههای ایدئولوژیک؛ بلکه وی میکوشد به مواجههای پدیدارشناسانه با سنت تاریخی خودمان و نیز جهان غرب و مدرنیته بپردازد. هم سنتگرایان ما- در معنای عام کلمهــ به دلیل غلبه رویکرد تئولوژیک و ایدئولوژیک و لذا ناتوانی در فهم عقلانیت مدرن از قدرت دیالوگ و همسخنی با آن ناتوانند و هم نوگرایان ماــ در معنای عام کلمه- به دلیل سیطره رویکرد روشنگرانه و ضدسنت و نیز به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک و لذا ناتوانی در فهم عقلانیت سنتی و ماقبل مدرن از امکان دیالوگ با سنت تاریخی بیبهرهاند. لذا هر دو جریان از مواجهه پدیدارشناسانه با سنت تاریخی و غرب ناتوانند. اما تفکر شریعتی کمتر به مقابله و مواجههای تئولوژیک، ایدئولوژیک و غیرپدیدارشناسانه منتهی شده، سبب نادیده گرفته شدن ارزشها، عظمتها و دستاوردهای سترگی میشود که با سنتهای گوناگون تاریخی از جمله با سنت تاریخی خودمان و نیز با عقلانیت مدرن و تمدن جدید حاصل شده است.»
همایش دکتر علی شریعتی و دانش تاریخ، با میزگردی تحت عنوان «شریعتی و آکادمی: نظریهپرداز یا ایدئولوگ» با حضور دکتر سید هاشم آقاجری، دکتر محمدامین قانعی راد، دکتر حسن محدثی و دکتر داریوش رحمانیان به کار خود خاتمه داد.
دکتر قانعیراد در ابتدای این میزگرد گفت: نقدهایی که در این دو روز نسبت به شریعتی شد، نوعی دوگانگی ایجاد میکند، که شریعتی را باید یک ایدئولوگ دانست یا یک شخصیت دانشگاهی؟ ما لزوماً شیوهای برای نظریهپردازی قائل هستیم و آن هم درون دانشگاه است. از آنجایی که شریعتی دغدغه مردم را دارد، نمیشود او را در تئوریهای علمی دانشگاهی محصور کرد. ما نیاز داریم شریعتی را آنچنان که بود بفهمیم و از نظرگاه مردم به او بنگریم. نوع مفاهیمی که شریعتی مطرح میکرد، به سبکی بود که تخیل مردم را تحریک میکرد و این مسأله در قالب چارچوب نظری دانشگاهی نمیگنجد. دکتر قانعیراد در ادامه سخنانش گفت شریعتی فرزند زمانه خود بود و ما تصویر قهرمانسازانه را باید از شریعتی برداریم.
دکتر محدثی در ادامه میزگرد، به دو وجه ایدئولوژی و نظریهپردازی پرداخت. به اعتقاد او، ایدئولوژی زبانی دارد برای عوام و در عین حال استعداد این را دارد که خاص باشد، اما نظریه قابلیت این را دارد که جهانشمول باشد. به عقیده دکتر محدثی، جایگاه شریعتی بین ایدئولوگ بودن و نظریهپردازی است. شریعتی علاقه دارد هم مرد نظر باشد و هم مرد عمل.
در ادامه میزگرد، دکتر سید هاشم آقاجری، به تبیین نظریه و ایدئولوژی پرداخت. وی گفت: «وقتی از ایدئولوگ حرف میزنیم، باید مشخص کنیم منظور از ایدئولوژی چیست. تقابل نظریهپردازی با ایدئولوژی آیا همان تقابل علم با ایدئولوژی است؟ من فکر نمیکنم بهخصوص در زمینه تاریخ و علوم اجتماعی چنین باشد. علم نوعی گفتمان است و گفتمان با قدرت ارتباط دارد. شریعتی بحثی دارد در خصوص علم جدید که میگوید: آن هم نوعی اسکولاستیک جدید است و این علم در خدمت بورژوازی است. به اعتقاد دکتر آقاجری، نوع نگاه شریعتی به تاریخ، نگاه یک دانشگاهی نیست. شریعتی از آکادمی بیرون آمد و میخواست آن را میان مردم ببرد و میخواست تفکر انتقادی را به میان مردم بکشد. شریعتی در واقع شورش حاشیه علیه متن است در آکادمی.» در پایان دکتر آقاجری گفت: «امروز نیازمند مطالعه انتقادی شریعتی در حوزه تاریخ هستیم و باید وجه تئوریاش را به نقد بکشیم».
دکتر داریوش رحمانیان، دبیر علمی همایش نیز در انتهای این میزگرد در باب ایدئولوژی و نظریه سخن گفت. به اعتقاد دکتر رحمانیان، «تعریف شریعتی از ایدئولوژی تعریف خاصی است. تعریف شریعتی از علم، او را کاملاً در برابر نظریه علم برای علم قرار میدهد. شریعتی علم مسئول و متعهد را میخواهد، او به دردهای جامعه توجه دارد». رحمانیان در ادامه گفت: «دانش برای شریعتی، در ترازوی سود و زیان جامعه و اجتماع باید سنجیده شود». دبیر علمی همایش در پایان تأکید کرد: «نقد دکتر شریعتی به معنای این نیست که رسالت راه دکتر شریعتی را زیر سؤال ببریم، بنده به رسالت راه دکتر شریعتی ایمان دارم».