نوروز داستان دست اندر کاری طبیعت، احساس و جامعه ۱۳۹۵
نوروز داستان دست اندر کاری طبیعت، احساس و جامعه
نسبت ملیت و مذهب ، همواره از موضوعات مورد مناقشه در حوزه های نظری، در رفتار اجتماعی و جهت گیری های سیاسی دهه های اخیر در جامعه روشنفکری و نیز در میان مردم بوده است. گاه ملیت در برابر مذهب تعریف میشده است و گاه مذهب در برابر ملیت. اندیشههای شریعتی نیز در طی این سال ها هر بار دستخوش این خوانشهای متناقض بوده است. کسانی او را متفکری میدانستهاند که عقیده را در برابر فرهنگ، انتخاب را در برابر میراث قرار میداده و همچون تئوریسین بازگشت به خویش، خویشتن را خویشتنی اسلامی تعریف کرده و از همین رو کم اعتنا به فرهنگ ملی و میراث باستانی بودهاست. شریعتی در کتاب “بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی” در بخشی که تحت عنوان “تاریخ ایران اسلامی تا صفویه” به چاپ رسیده است و مربوط به دروس دانشگاهی او در دانشکده مشهد به تاریخ 1348 است با صراحت درباره نسبت ملیت و مذهب سخن گفته است. شریعتی ملیت را، “شخصیت” و مذهب را “عقیده” یک قوم میداند. ملیت و مذهب نسبت میان شخصیت و عقیده است و نه دو رقیب ، درهم تنیدگیای که دو وجه را به یکدیگر نیازمند میسازد. ایرانی بودن، شخصیتی است که میزبانی دین اسلام را خود-ویژه میکند و او را در برابر ملتهای دیگر مسلمان، علیرغم وحدت، تشخص نیز میدهد. اسلام اگرچه با ورودش به ایران، نوآوریها و گسستهای فرهنکی-اجتماعی و سیاسی بسیاری را فراهم میآورد در عین حال ترکیبش با فرهنگ و بستر تمدنی ایرانی است که موقعیتش را از سایر نقاط دیگر فرهنگیای که اسلام میآورند ممتاز میسازد.در نتیجه شناسایی این عناصر فرهنگی ماندگار و میزبان از اهمیت ویژهای برخوردار است. اسلامیت هویت ایرانی، چندلایگی فرهنگی- تمدنی او را نه تنها منتفی نمیسازد که شکوفا میکند.
نوروز یکی از آن عناصر فرهنگی –تمدنی ماندگارایرانی بودن است. مقاله “نوروز“که در سال 1346 نوشته شده و همراه با کتاب کویر در سال 1349به چاپ رسیده است یکی از آن نوشتههایی است که نگاه شریعتی را به حافظه ایرانی ما میتوان دریافت. اگرچه شریعتی می کوشد تا با رویکردی فلسفی به نوروز این جشن را فراتر از مرزهای قومی و بومی خود ببرد و از این آیین امکانی جهان شمول بسازد، شاید از همین روست که این متن به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است .