مطهری شريعتی راكشف كرد | علی مطهری (ایسنا ـ اردیبهشت ۱۳۸۶)
مطهری شريعتی را كشف كرد
دكترعلي مطهري
منبع: ايسنا (خبرگزاري دانشجويان ايران، تهران)
تاریخ: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
آيت الله شهيد مرتضي مطهري در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان گشود. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفت و به فراگيري دروس ابتدايي پرداخت. در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد رفت و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال ورزيد و در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قوم شد.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم ازآيت الله بروجردي (در فقه و اصول) و امام خميني(رض)( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق واصول) و علامه سيد محمد حسن طباطبايي(در فلسفه : الهيات شفاي بوعلي و دروس ديگر) بهره گرفت. اساتيد ديگر استاد مطهري آيت الله سيد محمد حسن حجت( در اصول) و آيت الله سيد محمد محقق داماد(در فقه) بودند. وي در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصيل علم، در امور اجتماعي و سياسي نيز مشارکت داشت و از جمله با فدائيان اسلام در ارتباط بوده است.
استاد مطهري سرانجام در 12ارديبهشت ماه سال 1358 به دست يكي از كوردلان گروهك فرقان به شهادت رسيد.
در بيست وهشتمين سالگرد شهادت آيت الله مطهري، دكترعلي مطهري – استاد دانشگاه و فرزند شهيد استاد مطهري – با حضور در محل خبرگزاري دانشجويان ايران، در گفتوگو با خبرنگار سرويس تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به فعاليتهاي علمي استاد مطهري، تصريح کرد:« از سال 1331 پس از اتمام دوران تحصيل و طلبگي پدر با توجه به جو حاكم و وجود گروهها و تودههاي متعدد تصميم به انتشار كتابهايي مي كند كه انتشار کتاب اول خود”اصول فلسفه و روش رئاليسم ” را پاسخي براي فضاي جوي وتبليغاتي حزب توده مي دانستند.»
وي ادامه داد:« استاد مطهري بعد ازاينكه مدتي مدرس حوزه علميه قم بود، تصميم گرفت كه براي ادامه فعاليت هاي خود در تهران حضور داشته باشد؛ با توجه به جو آن زمان كه حزب توده، تبليغات زياد و جزوههاي بسياري را بين جوانان و دانشجويان منتشر ميكرد و در ميان آنها نفوذ كرده بود، آيت الله مطهري انتشار اين كتاب (اصول فلسفه و روش رئاليسم ) را براي خنثي كردن تلاشهاي حزب توده موثر ميدانست»
فرزند شهيد مطهري همچنين خاطرنشان كرد:« بر اين اساس در سال 1331 آيت اييه مطهري در حالي که از مدرسين معروف و از اميدهاي آينده حوزه به شمار ميرفت به تهران مهاجرت كرد. در تهران به تدريس در مدرسه مرويه و تأليف و سخنرانيهاي تحقيقي پرداخت. در سال 1334 اولين جلسه تفسير انجمن اسلامي دانشجويان توسط استاد مطهري تشکيل شد و درهمان سال تدريس ايشان در دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران آغاز شد. در سالهاي 1337 و 1338 که انجمن اسلامي پزشكان تشکيل شد. استاد مطهري از سخنرانان اصلي اين انجمن بود و در طول سالهاي 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد اين انجمن محسوب ميشد که بحثهاي مهمي از ايشان به يادگار مانده است.»
وي در ادامه با اشاره به ارتباط پدرش با اقشار تحصيلکرده اضافه كرد:« پس از تاسيس انجمن اسلامي دانشگاه تهران با دخالت استاد مطهري به دليل وجود ارتباطي كه استاد مطهري با شخصيتهايي مثل مهندس بازرگان و آيتالله طالقاني داشت، انجمن اسلامي پزشكان و مهندسين را نيز تشكيل داد كه مكاني براي، سخنرانيها و كنفرانسهاي متعدد شد. در اين زمان كتابها و مقالات در زمينههاي مربوط به انقلاب منتشر ميشد.»
فعاليتهاي علمي و فرهنگي شهيد مطهري
علي مطهري همچنين با بيان اينكه در آن مقطع زماني آيت الله مطهري به تاليف کتاب در مورد موضوعات مورد نياز جامعه و ايراد سخنراني در دانشگاهها ميپرداخت، اظهارداشت:«به طور کلي ايشان به يک نهضت اسلامي معتقد بود نه به هر نهضتي، براي اسلامي کردن محتواي نهضت تلاشهاي ايدئولوژيک بسياري انجام داد.از سوي ديگر استاد با حضور در “انجمن گفتار ماه” كه به صورت ماهانه تشكيل ميشد، سخنراني ميكرد كه اين سخنرانيهاي شهيد مطهري به صورت كتاب “ده گفتار” منتشر شده است.»
وي در تبيين فعاليتهاي علمي استاد مطهري نيز گفت:«استاد مطهري مقالات و كتابهاي خود را با توجه به نياز سطح جامعه بصورت علمي و با اين هدف که انتشار كتابها مشكلي از مشكلات فكري جامعه و نسل جوان را برطرف كند، منتشر مي کرد . به عنوان مثال “نظام حقوق زن در اسلام”، “حجاب”، “خدمات متقابل اسلام و ايران”و “عدل الهي” از جمله کتابهاي استاد است در اين بخش است.»
تاسيس حسينيه ارشاد
وي در ادامهي گفتوگو با ايسنا به سهم استاد شهيد آيت الله مطهري در تاسيس حسينيه ارشاد اشاره كرد و گفت:« آيت الله مطهري در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسيس حسينيه ارشاد كرد به طوري که ميتوان او را بنيانگذار آن مؤسسه دانست. ولي پس از مدتي به علت تکروي و کارهاي خودسرانه و بدون مشورت يکي از اعضاي هيئت مديره و ممانعت او از اجراي طرحهاي استاد و از جمله ايجاد يک شوراي روحاني که کارهاي علمي و تبليغي حسينيه زير نظر آن شورا باشد، سرانجام در سال 1349 آيت الله مطهري عليرغم زحمات زيادي که براي آن موسسه کشيده بود و اميد زيادي که به آينده آن بسته بود از عضويت هيئت مديره آن موسسه استعفا داد.»
فرزند شهيد مطهري همچنين خاطرنشان كرد:«استاد مطهري در سال 46، حسينيهي ارشاد را تاسيس كرد تا در آن مکان بحثها و سخنرانيهاي علمي متعددي برگزار شود، در كنار اين فعاليتها در دانشگاه تهران نيز مدرس بود، همچنين كنفرانسهايي در سراسر كشور به اضافه سخنراني در مساجد را نيز در دستور کار خود قرار داد، و موضوعهاي سخنراني خود را با توجه به نياز جامعه و مخاطبين خود آماده مي کرد. كار ايشان، كاري دقيق و حساب شده بود؛ که در حال حاضر حدود 88 اثر ماحصل همين تفكر دقيق منتشر شده و در آينده نيز به 100 اثر خواهد رسيد.»
وي در ادامه با يادآوري اهميت حسينيه ارشاد براي استاد مطهري خاطر نشان کرد: «برخلاف بسياري نقل قولها تاسيس حسينيهي ارشاد بر عهدهي دكتر شريعتي نبوده ، بلکه اساس و فكر اوليهي تاسيس از سوي شهيد مطهري بوده است.دكتر شريعتي بعد از سه سال از زمان تاسيس حسينيه ارشاد به ايران ميآمد.»
علي مطهري ادامه داد:« در آن هنگام شهيد مطهري دكتر شريعتي را كشف كرد و عقيده داشت كه دکتر شريعتي با بيان خوب نيروي مناسبي براي آشنا كردن نسل جوان با اسلام است که بالاخره شريعتي را به حسينيه دعوت كرد. به دنبال اين دعوت دكتر شريعتي و پدرشان از مشهد به تهران آمدند تا در كنفرانسهايي که در اين مکان برگذار مي شد شركت داشته باشند.»
وي در ادامه با بيان اينكه حسينيهي ارشاد از نظر مالي توسط سرمايهداري به نام محمد همايون و آقاي ميناچي كه امكانات مالي را فراهم ميكردند، تامين ميشد، گفت:« شهيد مطهري قصد داشتند آنجا مكاني باشد براي آشنا كردن نسل جوان و جامعه با معارف اسلامي و اينكه با تشكيل كادري، پشتوانهيي براي آيندهي امت اسلامي ايجاد كند،اما اعضايي از هيات مديره، انتظار داشتند كه اين مكان به جايي جنجالي تبديل شود و مردم با ازدهام خود شيشه بشكنند و شور و هيجان داشته باشند تا ساواك نيز آنجا را تعطيل كند، در مقابل شهيد مطهري قصد داشت كه به صورت حساب شده عمل كند تا در خلال بحثها و سخنرانيهاي مذهبي به مسايل اجتماعي و سياسي نيز پرداخته شود که در حين كار خللي وارد نشود و بهانهيي به رژيم شاه براي تعطيلي آن مكان ندهد. »
فعاليتهاي سياسي شهيد مطهري
فرزند شهيد مطهري همچنين درتبيين فعاليتهاي مبارزاتي آن استاد شهيد نيز خاطرنشان كرد: «ايشان همواره در کنار امام(ره) بودند، به طوري که ميتوان سازماندهي قيام 15 خرداد در تهران و هماهنگي آن با رهبري امام(ره) را مرهون تلاشهاي او و يارانش دانست. آيت الله مطهري در ساعت 1 بعد از نيمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال يک سخنراني مهيج عليه شخص شاه به وسيله پليس دستگير و به زندان موقت شهرباني منتقل و به همراه تعدادي از روحانيون تهران زنداني شد و پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علماي شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه ساير روحانيون از زندان آزاد شد.»
وي در ادامه با اشاره به فعاليتهاي استاد مطهري که به انقلاب مربوط بوده است ، گفت:« البته لازم به ذكر است كه ايشان بدون توجه به نهضت اسلامي، اقدامي را انجام نميدادند و موضوعات انتخابي ايشان در راستاي اصلاحات اجتماعي و ارايهي فكر اسلامي به جامعه است در نهايت اين اقدامات زمينهسازي براي حركت و نهضتي براي آينده شد و جواناني تربيت شدند تا پشتيبان حركتهاي امام(ره) و انقلاب باشند.»
وي اضافه كرد:« شهيد مطهري نقش اساسي در نهضت اسلامي داشت و از 15 خرداد 42 فعاليتهاي خود را با امام(ره) آغاز كرد و در اين هنگام با فداييان اسلام و شهيد نواب صفوي و دوستانش ارتباط نزديکي برقرار کرده بود. البته اين گروه با شهيد مطهري مشورت ميكردند و ايشان نيز انتقاداتي به عملكردهاي آنها وارد مي کرد. شهيد مطهري به افراد اين گروه با علاقه مشورت ميكرد و آنها نيز از ايشان حرفشنوي داشتند كه اين زمينهيي براي فعاليتهاي سياسي شهيد مطهري بوده است.»
علي مطهري همچنين تاکيد کرد:« شهيد مطهري پس از قيام 15 خرداد و اتفاقات موازي آن شرايط جامعه را نيازمند تغيير فکري دانست و با در نظر داشتن اينکه اگر ما در انقلاب و قيام پيروز شويم، كادري آماده براي ادارهي كشور نيست؛ در نتيجه نياز به يك تلاش فكري و ايدئولوژيك گسترده است؛ تلاش فكري بسياري انجام داد و كتابهاي مختلفي را منتشر کرد تا زمينه فكري لازم را مهيا و جوانان را به اسلام جذب كند.»
وي ادامه داد : «در نتيجه اين تلاشها سال 56 و 57 ايران به مدد اين نوع طرز فكر شهيد مطهري داراي يك ايدئولوژي مدوني شد که بعد از شهادت استاد مطهري نيز امام (ره ) بر افكار ايشان صحه گذاشتند و در حال حاضر نيز بهترين فكر و منبع براي آشنايي با انقلاب اسلامي، همين آثار شهيد مطهري است؛ در نتيجه آثار ايشان نقش خوبي در انقلاب اسلامي داشته است.»
فرزند شهيد مطهري همچنين با اشاره به اينكه گاهي افرادي اشتباه ميكنند كه شهيد مطهري مردي مبارز نبوده است، گفت:« استاد مطهري در مواقع خطرناك انقلاب از جمله جريان 15 خرداد که بحث اعدام وي و حتي امام خميني (ره) ميان بود حضور داشت که اين نشانه ايي از حضور وي در بطن مبارزات انقلابي است. البته شهيد مطهري دوران طولاني زندان به ميزاني كه آقاي طالقاني و آقاي منتظري تجربه کردهاند نداشت، اما مي توان گفت که فعاليتهاي علمي شهيد مطهري مبارزات سياسيشان را تحتالشعاع قرار داده است.»
شهيد مطهري برخورد با مخالفان
علي مطهري در ادامه گفتوگو با ايسنا با تاكيد بر اينكه شهيد مطهري فكر افراد مخالف انقلاب را تشخيص ميداد و متوجه افكاري ماركسيستي آنها بود و با آگاهي به خطر زياد آنها براي انقلاب با شهامت در برابرشان ابراز عقيده مي کرد، گفت:« در همين جريان مخالفت استاد با مخالفان و مجاهدين ، آنها استاد را به عافيتطلبي، مبارز نبودن، سرمايهدار بودن و همكار رژيم شاه بودن، متهم كردند و اين تهمتها و شايعات همچنان بود تا اينكه انقلاب به پيروزي رسيد.»
وي افزود:« استاد مطهري انتقاداتي بر جنبههاي فكري و برداشتهاي دكتر شريعتي از اسلام و بحثهاي فلسفهي تاريخ كه گاهي متاثر از ماركسيست بود، ارايه ميداد و از طرفي نيز پس از فوت دكتر شريعتي، مطهري و مهندس بازرگان، اعلاميهيي مبني بر اينكه دكتر شريعتي خدمات خوبي براي اسلام داشت و جوانان را به سمت اسلام سوق ميداد، ارايه دادند و بيان داشتند كه علاوه بر اين خطاهايي در بيانشان (دكتر شريعتي ) وجود دارد كه به تدريج به اصلاح و بيان صحيح آنها خواهيم پرداخت ؛ پس از اين ماجرا طرفداران شريعتي كه اين بحث را قبول نداشتند، اقدام به جوسازي عليه استاد مطهري كردند.
علي مطهري درباره رويكرد شهيد مطهري در برابر گروههاي مخالف، خاطرنشان كرد:«آيت الله مطهري معيار خاصي در برابر گروههاي مخالف در نظر داشت، ايشان در برابر آنهايي كه حسن نيتي داشتهاند ولي به نتايج غلط ميرسيدهاند، به صورت ملايم برخورد ميكرد اما در مقابل افراد و گروههايي كه اسلام را قبول نداشتند و آگاهي داشتند كه اگر بخواهند مكتب بيگانه را بطور عريان عرضه كنند، مردم ايران آن را قبول نميكنند ، ابراز عقيده مي کرد.»
وي ادامه داد:« در اين زمان برخورد ايشان با مجاهدين خلق مشاهده ميشود که تند است، استاد احساس ميكردند كه آنها دروغ ميگويند به همين دليل با فكري علمي براي روشن كردن اين مطلب با آنها به بحث و گفتوگو پرداخت. از اين جريان ميتوان به اين موضوع اشاره كرد كه ايشان در برابر افرادي كه با فكر و عقل به نتيجهيي رسيده بود، برخورد مناسبي ميكرد و احترام ميگذاشت از اين رويكرد نيز دفاع مي کرد که براي برخورد با مخالفان بايد اجازه راحت حرف زدن داده شود،اين همان روشي است كه پيغمبر(ص) و امامان ما انجام ميدادند، در اين ميان سخني از گرفتن و برخورد نبود.»
علي مطهري اضافه کرد:«اين همان معيار آزادي قانون و انديشه است. قوه تفكر و انديشه بايد همانند ديگر قواي انسان آزاد باشد و به فعاليت بپردازند، هر انساني احتياج به انديشيدن دارد پس بايد فكرش آزاد باشد و تفكر جداي از عقيده است. در اين صورت عقيدهيي كه مبتني بر پيروي از آبا و اجداد باشد و هيچ منشا عقلاني نداشته باشد، قابل قبول نيست و بايد خودمان با فکر به اين نتيجه برسيم که اين عقيده منشاء عقلاني دارد يا خير، در آن صورت صحيح و قابل قبول است.»
وي همچنين خاطرنشان كرد:« شهيد مطهري در بطن انقلاب بود و امام خميني (ره)، نيز با توجه به شناختي كه به ايشان داشت ماموريت تشكيل شوراي انقلاب به عنوان اولين سنگبناي جمهوري اسلامي را بر عهدهي وي گذاشتند.»
خلوص فکري استاد مطهري
علي مطهري درادامه گفتوگو با ايسنا خاطر نشان کرد:« استاد مطهري خلوص فكري در نهضت اسلامي داشت و در بسياري از مواقع نيز بدون هيچ ترسي مخالفت خود را اعلام و با نگاهي مصلحتانديشانه عقايد خود را بيان ميكرد. به عنوان مثال در دوران دههي چهل در مورد حجاب بيان كرد كه حجاب تنها چادر نيست و تنها وجه كفين ميتواند پوشيده نباشد که در اين صورت شكل و قالب آن منحصر به چادر نخواهد بود.»
وي همچنين با يادآوري فضاي انقلابي موجود در آن زمان ها گفت:« استاد مطهري دربحراني كه تمامي جوانان دانشجو در آن قرار داشتند و جوي كه انقلاب به دشواري در حال حرکت بود با صراحت به حديث معروف امام حسين(ع) «ان الحياة عقيدة و جهاده» كه در بالاي اعلاميههاي گروههاي سالهاي حدود 51 آورده ميشده است، اشاره کرد و تاکيد داشت که اين حديث سند درستي ندارد. اگر اين حديث درست باشد با عقل قابل توجيه نيست يعني اينکه” زندگي هر عقيدهيي باشد، در برابر آن بايد جهاد كرد” ، اين حرف حتي در مورد عقايد لاييك نيز قابل قبول است ولي اين حرف به صورت صحيح يعني” زندگي اسلامي است و عقيده نيز الهي واسلاميست كه تلاش در آن عقيده نيازمند جهاد است” هر كس سند درستي در خصوص اين حديث پيدا كرد، من به اشتباه خود اعتراف ميكنم و حرف شما را قبول خواهم کرد.»
وي اضافه كرد:« در اين راستا شهيد مطهري معتقد بود و تاكيد ميكرد كه بايد مردم را با اقناع عقل و دل به سمت اسلام آورد نه با خرافات و دروغ و اين خصوصيتي بود كه ايشان داشت وهمچنين تاكيد ميكرد كه نهضت ما بايد براساس اسلام خالص باشد و از مكاتب بيگانه نبايد عناصري را به اسلام وابسته كنيم تا با آرايش آن، جوانان را بيشتر به راه غلط منحرف سازيم؛ بلكه بايد با واقعيت مردم را به سمت اسلام بكشانيم.»
علي مطهري همچنين با اشاره به شايعاتي كه عليه شهيد مطهري در آن زمان مطرح بود، گفت:« به دليل وجود جوسازيها بر عليه استاد مطهري و عدم آگاهي مردم نسبت به حقيقت آن فضا، گروه فرقان تصميم گرفت كه اولين ترور خود را با شهادت استاد مطهري آغاز كند. ايدئولوژي اين گروه ممزوجي از سازمان مجاهدين خلق و آثار دكتر شريعتي بود. در جلسات و جزوههاي خود از تكههاي صحبتهاي دكتر شريعتي كه در سخنرانيهاي خود شايد از روي عصبانيت گفته بود، به عنوان شعار استفاده ميكردند،آنها افكار ماركسيست را بصورت كلي تفسير ميكردند. تنها كسي كه با افکاراين گروه مخالفت ميکرد و دوستانه از آنها تقاضا کرده بود که بياييد با يكديگر صحبت كنيم و يکديگر را قانع کنيم شايد اشتباه از من باشد، شهيد مطهري بود. اما افراد فرقان اعلام كردند كه اگر شما اين روش و مخالفتهاي خود را ادامه دهيد، با شما برخورد فيزيكي خواهد شد.»
فرزند شهيد مطهري ادامه داد:« با وجود اين جوسازيها كه منجر به شهادت استاد مطهري شده است، عدهايي در پديد آوردن اين فضا نقش داشتند، جوانان را تحريك ميكردند؛ و اين موضوع از زمان فوت دكتر شريعتي و اعلاميه اي که آقاي بازرگان و شهيد مطهري صادر كردند ايجاد شد و از سوي افراد گفته شد استاد مطهري درريختن خون دكتر شريعتي نقش داشت.»
وي تاکيد کرد:« در ويژهنامه اولين سالگرد دكتر شريعتي كه دكتر يزدي و دوستان نهضت آزادي خارج از كشور تهيه كرده بودند، بيان شد كه كساني كه عدل الهي مينويسند، خدمات متقابل اسلام و ايران مينويسند تا پايههاي رژيم شاهنشاهي مستحكم شود، دستشان تا مفرق به همراه رژيم شاه در خون معلم شهيد ما دكتر شريعتي، آغشته است.»
وي همچنين اظهار داشت:« با وجود جواناني كه به دكتر شريعتي علاقه داشتند به همراه اين که فضا و تفكر ضدآخوند ايجاد شد، زمينه پيدايش گروه فرقان را نيز مهيا كردند و حتي زمانيكه با قاتل شهيد مطهري صحبت ميشد آن جوان در پاسخ به اينكه چرا اين ترور را انجام داده اظهار کرد” ما تصور ميكرديم روحانيت يعني خيانت به استثمار تودهها به همراه زر و زيور و استاد مطهري مغز متفكر اين دسته از روحانيت بود من داوطلب شدم و اين كار را انجام دادم، من اصلا ايشان را نميشناختم، پس از آنكه به زندان آمدم و كتابهايشان را مطالعه كردم، تازه ايشان را شناختم و فهميدم كه داستان از چه قرار بوده است.»
وي كه ترور شهيد مطهري را تروري فكري ميدانست، خاطرنشانكرد:« ترور شهيد مطهري كمتر جنبهي سياسي دارد، به دليل اينکه ايشان رامانعي در برابر افكار خود ميدانستند اين اقدام را صورت دادند تا كمي راه را براي خود آسان كند. قبل از شهادت شهيد مطهري، دكتر پيمان نميتوانست به شوراي عالي انقلاب وارد شود اما با وجود امام خميني (ره)، نيز آنها باز هم نميتوانستند هر كاري كه ميخواهند انجام دهند. ديگر ترورهاي صورت گرفته بعد از انقلاب، مانند هفتم تير، تاحدودي جنبهي جنگ و قدرت داشت.»
وي ادامه داد:« امام خميني (ره)، نيز تاكيد بسياري بر زنده نگه داشتن راه و خط فكري شهيد مطهري انجام دادند و اين تفكر خود را با پيامهاي متعددي در سالگرد وي اعلام كردند.»
وي در پايان اظهارداشت:« بايد جرياناتي كه منجر به شهادت دكتر مطهري شده است، براي جوانان بازگو شود تا آنها به آگاهي لازم در اين زمينه ها دست يابند که در اين صورت عبرتي شود براي آينده كه اين اتفاق دوباره رخ ندهد؛ با به فکر واداشتن جوانان از بروزاحتمال چنيني گروه هايي مانند گروه فرقان جلوگيري مي شود.»