Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages


اطلاعیه نهضت آزادی به مناسبت سالگرد هجرت شریعتی (۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۷)

 

 

اطلاعیه نهضت آزادی

به مناسبت سالگرد هجرت شریعتی

نهضت آزادی خارج از کشور – بخش اروپا

تاریخ: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۷

 

۲۶  اردیبهشت

روز  شریعتی

 هجرت شهید

ای آزادی ، چه زندانها برایت کشیده ام ! و چه زندانها خواهم کشید و چه شکنجه ها تحمل کرده ام و چه شکنجه ها تحمل خواهم کرد . اما خود را به استبداد نخواهم فروخت ، من پروردهٔ آزادی ام ، استادم علیاست ، مرد بی بیم و بی ضعف و پر صبر ، و پیشوایم مصدق ، مرد آزاد ، مردی ، که هفتاد سال برای آزادی نالید . من هرچه کنند ، جز در هوای تو دم نخواهم زد .(از مقالهٔ:  « آزادی ، خجسته آزادی»)

بسم الله القاصم الجبارین

     ۲۶  اردیبهشت – روز شریعتی

 هجرت شهید

  یکسال از هجرت شهید شریعتی میگذرد ، هجرتی که به شهادت رسید .

 در جامعهٔ مبتنی بر جهلِ جاهلی و ظلم طبقاتی ، در سایهٔ تبانی شوم و اهریمنی  « زر و زور و تزویر » ، اندیشه به تباهی ای هولناک کشیده میشود .  « هویت فطری » جامعه بکلی مخدوش شده ،سازمان اجتماعی ، سیاسی و اقتصادیش سامانی ویران شونده میگیرد . « بردگی و بیداد » نظام حاکم بر جامعه و « خواب » مذهب رسمی اش میشود . جامعه در سیر قهقرایی تا آنجا پیش میرود که بکلی در نظام سلطهٔ جهانی ادغام شدهذ، هویت و شخصیت فرهنگی خویش را از دست میدهد و موجودیت مادیش تمامی در خدمت سلطه گر تحلیل میرود ، از انسان این جامعه ، انسانی خود باخته و « از خود بیگانه » باقی میماند ، که یگانه رسالتی را که در خویش می یابد ، تشدید روند « از خود بیگانگی » جامعه و « تشبّه جویی » به بیگانه است . در این جامعه و برای انسان این جامعه ، نفی مبانی شخصیت ساز خودی در همهٔ زمینه ها و تقدیس بی چون و چرای هرآنچه که « غیر خودی » است ، اصالت می یابد . زمینه های وحدت نیروهای اصیل جامعه – نیروهایی که در زمینهٔ موجودیت مادی و هویت فکری جامعه تعیین کننده و قوام بخش ساز و کارهای هستیِ جامعه هستند – یکی پس از دیگری مضمحل شد ، تضاد طبقاتی و اعتقادی عارض شده بر جانِ جامعه ، حاکمیت بیش از پیش می یابد . تمامی بخش هایِ جامعه راه به بیگانگی و عدم وحدت با هم برده ، رفته رفته در خویش نیز «توحید » را از دست میدهند . شکست یا سیطره و استیلای کامل یا نسبی این سرنوشت بر جامعه ، بستگی به مقاومتی دارد که جامعه به پشتوانهٔ اندوخته ها و ساخته های فکری و مادیش در رو در رویی با آن از خود نشان میدهد .

 برای ایجاد این مقاومت در جامعه ، باید اندوختهٔ عظیم فرهنگی جامعه از عناصر انحطاط آور و غیر خودی آزاد شده ، خلق با سرچشمه های اصیل و اولیه ایمانش پیوند یابد ، تا از این طریق به « خودآگاهی جوشان و انقلابی » ای مسلح و مجهز گردد .

 در جامعهٔ ما ، در دوران معاصر ، اساسی ترین کوشش و فعالیتی که در زمینه بازسازی نیروهای بالقوهٔ فطری جامعه در مبارزه با « از خود بیگانگی » و هجوم فرهنگ استعماری سلطهٔ جهانی و بسیج این نیروها در برانداختن نظام ظلم حاکم بر جامعه ، صورت گرفت ، کوشش والای شهید شریعتی است . شریعتی که اهمیت ویژهٔ « عامل آگاهی » را در جنبش نوین انقلابی جامعه به درست ترین وجه تشخیص داده بود ، در راه آگاهی بخشیدن به خلق و پیوند دادنش به فطری ترین ایدئولوژی هستی ، کوشش مستمر و دوران ساز در رهانیدن اسلام اصیل و انقلابی از پوشش ضخیم اوهام و ابهام و انحراف و خیانتِ قرون بکار بست . او که « جهل را آلت فعل جور » میدانست ، « آگاهی » را اصلی ترین و برنده ترین سلاح خلق در ستیز با جور تعیین کرد و در راه تسلیح خلق باین سلاح یکدم فروگزار نکرد و بالاخره هم بر سرش جان باخت .

 پیدایش شریعتی در جامعهٔ ما و کار خلاق و بنیادینی که به همت والای او در زمینهٔ تحول اساسی اندیشهٔ جامعه صورت گرفت ، برای جامعه ای که در رخوت فکری پر سابقه بسر می برد ، هم زمینه و هم نشانهٔ هجرتی بود در حیات اندیشه خلق . نسلی که با شریعتی به سرچشمه های اصیل و اولیهٔ اسلام راستین پیوند یافت ، نه تنها در اندیشه و نظر ، بلکه در فعالیت و عمل نیز به هجرت پرداخت . رکود فکری و سردرگمی عملی ای که سالها و قرنها بر جامعه چیرگی یافته ، « نومیدی و یأس را یگانه ایمان خلق » ساخته بود ، در رویارویی با نهضت فکری شریعتی ، خود را باخت ، مضمحل شد و زمینهٔ برچیدگی نهایی استیلایش فراهم آمد . جنبش نوین انقلابی جامعه با شریعتی غنا یافت ، بر بنیان حقیقتی که شریعتی از متن اسلام راستین ارائه داد ، قوام گرفت و متقابلاً بر شریعتی ، بر روند تحول اندیشهٔ وی تأثیر گذاشت ، بطور روز افزون نیازمندش شد و بیش از پیش مسئولش ساخت .

 جامعه با شریعتی تکان خورد . نسل جوان و سرگشتهٔ جامعه در چهرهٔ شریعتی ، سیمای مسلمانی قرآنی را یافت و در فعالیتش و دعوتش رهنمون آزادی و آزادیبخش دید ، در همگامی اش با شریعتی ، علیرغم همهٔ مشکلات و موانع و محرومیتها ، به هویت انسانی و شخصیت تاریخی و رسالت اجتماعی رسید ، از سردرگمی و بیگانگی با خود و ارزشهای خودی آزاد گشت و اسلام بگونهٔ اصیل و راستینش ، به مثابه دین « آزادی ، عدالت و بیداری » برایش طرح گشت . نهضت فکری ای که به برکت فعالیت شریعتی در جامعه جریان گرفت ، در پیوندش با جنبش نوین انقلابی جامعه ، خلق اسیر ما را بسوی آزادی کوچ داد ، تا بر فراز « قصرهای قدرت » و « گنجینه های غارت » و معبدهای ضرار و ذلت ، « امت توحید خدا و توحید خلق » را براساس « کتاب ، ترازو و آهن » بنا کنند .

 این بود که ضد خلق – نیروهای شیطانی و ارتجاعی جامعه – در همهٔ مؤلفه هایش به دشمنی و مبارزه با شریعتی برخاست . دشمنان مردم ، قدرتمندان مسلط بر جامعه ، زورمندان و فریبکاران ، آنها که بقول شریعتی « از جهل مردم تغذیه می کنند و از آگاهی مردم می هراسند و در تلاش اند تا تودهٔ مردم را همواره «عوام کالانعام »  نگهدارند ، در آهنگ نهضت شریعتی ، ناقوس مرگ خویش شنیدند .

 رژیم ضدخلقی پهلوی ، دژخیم خودکامه ای که بدستیاری مدعیان باصطلاح مدافع دین ! ، جامهٔ تقوی و تقدس به تن کرده و در کار غارت خلق گنجینه های ثروت انباشته ، با همکاری دیگر جناح ها ، از کافر و مشرک و منافق ، آشکار و نهان ، مستقیم و غیرمستقیم ، در جهت نابودی شریعتی و جلوگیری از رشد اندیشهٔ انقلابی وی در جامعه ، متوسل به دسیسه ها ، توطئه ها و جنایتهای پی در پی شد .

به جرم وراثت « آتش خدایی » و به کیفر « پیمان خونی » که برای آزادی مردم مستضعف بسته بود ، به شکنجه تنهایی و غربت محکوم شد ، به زنجیر کشیده شد ، کرکس های جگرخواره ای از جمله کافی ها و اکبری ها بر او گمارده شدند ، بهرام آرام ها تهدید به قتلش کردند و ننگین نامهٔ کیهان با بی شرمی قصد لکه دار کردنش کرد ، با اینهمه هیچکدام مؤثر نیفتاد ، ایمان خدایی شریعتی به حقانیت اندیشه و عملش ، عشقش به « علی » و شیفتگیش به « حسین » و « ابوذر » و وفاداریش به خلق ، او را بیش از پیش در مقابل دشمنی هاو حق کشی ها و تهدیدها مقاوم تر ساخت ، تا پای جان با خلق ماند ، « کلام را دریای خوکان نریخت و جمله ای را برای مصلحتی حرام نکرد ، در برابر هر مقتدرتر از خود ، متکبرتر و در برابر هر ضعیفتر از خود متواضع تر ماند .»

اینک که یکسال از هجرت و شهادت شریعتی میگذرد ، ابعاد وسیع تأثیر اندیشهٔ انقلابی او در تمامی سطوح جامعه بیش از پیش مشهود است . « بروشنی پیداست که اسلام تولدی دیگر یافته » و بخوبی مشهود است که شریعتی بعنوان یک « فکر » در جامعه تثبیت شده است ، « فکری که همواره و همه جا تجلی اسلام راستین است » و راهنمای خلق در جهت کسب استقلال و آزادی .

 بهمین خاطر است که پس از شهادت شریعتی نیز دشمنان مردم از تلاش برای محو و مسخ اندیشهٔ حرکت آفرین وی باز نایستاده اند . جمع آوری امضاء و تهیهٔ اوراق ارتداد و تحریم و تکفیر شریعتی و آثارش ، و تبلیغات و موضعگیریهای ضد شریعتی که از جانب رژیم ضدخلقی و گروههای مختلف ضدمردمی صورت گرفته و می گیرد ، نه تنها جلوگیر رشد اندیشهٔ شریعتی در جامعه نمیشود ، بلکه به خلق امکان تشخیص جبهه باطل آنان را میدهد ، همچنانکه خلق بخوبی تشخیص داد که در کار تدارک و زمینه سازی شهادت شریعتی در سحرگاه یکشنبه بیست و نهم خرداد ماه سال پیش در غربت ، در کنار رژیم و نیروهای ضد خلقی ، مصلحت پرستان ، آنان که در قربانی کردن حقیقت نیز « عدل الهی » را محقق می بینند ، ننگین تر از همه دستهاشان به خون آغشته است .

   خواهران  – برادران

 جنبش اسلامی جامعهٔ ما مرحلهٔ بسیار حیاتی و تعیین کننده ای را میگذراند . استقلال و آزادی راستین جامعه و به وراثت رسیدن مستضعفین در گرو پیروزی این جنبش است . غنا و قوامی که این جنبش به برکت نهضت حرکت آفرین شهید شریعتی با اسلام راستین گرفته است ، ضامن پیروزی و جهاد مستمر و گستردهٔ شاگردان و یاران شریعتی در بسیج عمومی خلق و سامان بخشیدن به سازمان جنبش ، شرط پیروزی بر قابیلیان و استقرار دهندهٔ حکومت عدل توحیدی است .

در راه  « تحقق بخشیدن باین آرمان ،

« شریعتی شهیدی شد در هجرت »

و

« هجرتش شهیدی بر تاریخ »

و شاگردانش و یارانش ، آنان که همواره به راه خدایی این شهید والای زمانه وفادار خواهند ماند ،

« شاهد این هر دو شهادت »

نهضت آزادی ایران

(خارج از کشور – بخش اروپا)

اردیبهشت ماه ۱۳۵۷

 



≡   برچسب‌ها
نویسنده : اپراتور سایت تاریخ ارسال : فوریه 25, 2015 1176 بازدید       [facebook]