شریعتی؛ پیشگام تفکر فهم دموکراتیک دینی (تهران، دفتر مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی ـ ۱۳۸۶)
مراسم يادبود شريعتی در جبهه مشارکت ایران اسلامی
مکان: تهران، دفتر مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی
زمان: ۱۳۸۶
به مناسبت سی امین سال درگذشت استاد شهید دکتر علی شریعتی مراسم یادبودی از سوی شاخه دانشجویان جبهه مشارکت ایران اسلامی در دفتر مرکزی این حزب برگزار شد. هادی خانیکی و حمیدرضا جلایی پور از اعضای شورای مرکزی این حزب، حسن یوسفی اشکوری از روشنفکران دینی به همراه عباس منوچهری و فروغ جهانبخش از اساتید دانشگاه، سخنرانان این مراسم بودند. در این مراسم خانیکی شریعتی را از پیشگامان تفکر فهم دموکراتیک دینی در ایران دانست و جلایی پور تاکید کرد که شریعتی به دنبال انقلاب دینی و فرهنگی بود و از خودآگاهی انقلابی و قیام مردم دفاع می کرد. یوسفی اشکوری نیز از اثرگذاری و موقعیت استثنایی شریعتی سخن گفت و منوچهری یادآور شد که شریعتی متفکری انتقادی است که بر اصول عرفانی تکیه دارد.
به گزارش ایلنا هادی خانیکی در سخنان خود شریعتی را از پیشگامان تفکر فهم دموکراتیک دینی در ایران دانست و گفت؛ اشتباه دوستان این است که دنبال واژه دموکراسی در اندیشه شریعتی می گردند و چون این واژه را کمتر می یابند، می گویند که شریعتی دموکرات نبود، در حالی که شریعتی با نقد پرهزینه فهم رایج دین، عرصه تازه ای را گشود و منطق آزادی را مطرح کرد.خانیکی با بیان اینکه شریعتی خود مفهوم روشنفکر را در کنار قید مذهبی آن با حساسیت به خدمت می گیرد، تصریح کرد؛ در جاهای مختلف دکتر شریعتی از روشنفکری به عنوان هدایت گری نه «ذهنیت سازی»، «پیامبری» نه «فیلسوفی»، «خودآگاهی دادن به متن جامعه» نه «رهبری کردن سیاسی»، «پل زدن از نیای اسرارآمیز به متن مردم»، «انتقال تضادها از جامعه به ذهنیت»، «کشف روح غالب زمانه»، «گریز از تقلید و سطحی نگری» و تعابیری از این دست یاد کرده است.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت گفت؛ شریعتی را می توان نماد و نماینده نسل دوم روشنفکران مسلمان معاصر در ایران دانست، نسل اول که مهندس بازرگان آن را به خوبی نمایندگی می کند، در برابر گفتمان مسلط زمان خویش به علم – به معنای تجربی آن – تکیه دارد و علم را صورت عینی تعقل و خرد انسانی و مایه اعتباربخشی به عقل می داند.
وی تاکید کرد؛ شریعتی از جمله کسانی است که معتقد است حقیقت در آزادی روشن می شود، نه آنکه با ادعای مالکیت مطلق حقیقت، مدعی اعطای آزادی شد. در این مسیر می توان «شریعتی روشنفکر» را از پیشگامان تفکر دموکراتیک کردن فهم دینی دانست که با نقد دشوار و پرهزینه فهم رایج از دین و نهادهایی که پیرامون دین شکل گرفته بود، تجلی یافت. استخراج و تصفیه منابع فرهنگی که کاری فراتر از تفسیر و تشریح منابع دینی بوده، هم در مقام نظر و هم در مقام عمل اهتمام به انتخاب و ارائه روزآمد عناصری از دین و فرهنگ بوده که با مساله زمان و مکان تطابق بیشتر داشته باشد.
خانیکی گفت؛ این شناخته شده ترین چهره شریعتی روشنفکر است که با دردمندی و دردشناسی و دلیری دنبال می شود. او در مواجهه با این راهبرد است که به نشان دادن وجوهی از دین می پردازد که شناخت آنها از طریق تعلیم و تعلم های سنتی برنمی آید، نقد، نوآوری و روی آوردن به منابع و افق های باز دیگر از همین جا آغاز می شود. شریعتی روشنفکر برای گشودگی اندیشه دینی و ذهنیت جامعه ایرانی در این جا به موانعی اشاره می کند که برخی از آنها عبارتند از؛ جامعه بسته، جهان بینی بسته، اقتصاد بسته، استبداد سیاسی، استبداد علمی، انعطاف ناپذیری اجتماعی، الیناسیون- ازخودبیگانگی – فرهنگی.
ایجاد مکتبی مبتنی بر اندیشه دینی، ملی و بومی
حسن یوسفی اشکوری نیز در این مراسم گفت؛ مهمترین کار شریعتی این بود که موجب شد ما مسلمانان در برابر ایسم ها و مکتب های دیگر مکتبی مبتنی بر اندیشه دینی، ملی و بومی خود داشته باشیم. وی ادامه داد؛ جایگاه و منزلت شریعتی در تاریخ معاصر به ویژه در جریان روشنفکری دینی به گونه ای است که با گذشت 30 سال از درگذشت وی هنوز به نظر می رسد این جایگاه بی بدیل است. وی تصریح کرد؛ بسیاری از کسانی که در جبهه مخالف شریعتی قرار داشته و او را نقد و نفی می کنند، به این اثرگذاری و موقعیت استثنایی شریعتی اشاره دارند. اشکوری گفت؛ یکی از عواملی که سبب شده است شریعتی مخاطبان وسیع و گسترده ای داشته باشد، این است که تنها متفکر نوگرای مسلمان است که تلاش کرده هنر را با مذهب و شور را با شعور در هم آمیزد. وی خاطرنشان کرد؛ در میان متفکران معاصر تنها شریعتی و اقبال هستند که عاشقانه و عاقلانه سخن می گویند و در آثارشان علاوه بر تعقل، خردمندی و اندیشه، می توان عشق و احساس و عواطف عمیق نسبت به دین و دیانت دید.
اشکوری با طرح این سوال که مهمترین کار شریعتی چه بود، اظهار داشت؛ مهمترین کاری که شریعتی در ایران آغاز کرد، این بود که ما مسلمانان و متفکران در برابر ایسم ها و مکتب های دیگر، مکتبی مبتنی بر اندیشه دینی، ملی و بومی خود داشته باشیم. وی جریان های اسلامی معاصر را به چهار گروه تقسیم کرد و گفت؛ اولین جریان سنتی فقهی و کلامی و غیرسیاسی است. دیگری جریان سنتی فلسفی و عرفانی که این هم غیرسیاسی است. جریان سوم جریان فقهی سیاسی و جریان چهارم نوگرای اصلاح طلب است که معتقد به نوگرایی در دین بوده و به دنبال اصلاح فکر دینی هستند. وی ادامه داد؛ البته منظور من اصلاح طلبان هشت سال اخیر نیستند بلکه اصلاح طلبی در دین است، هرچند اصلاح طلبان هشت سال اخیر نیز غیرمرتبط با آنها نیستند.
یوسفی اشکوری با بیان اینکه در این جریان رفرمیست ها و رادیکال ها قرار دارند، گفت؛ رفرمیست ها غیرسیاسی بوده و معتقد به یک بنای تازه و درانداختن طرح نو در اسلام نیستند. آنها معتقد به خرافه زدایی از دین بوده و سعی می کنند دین و اسلام را عقلانی کنند. رویکرد آنها نسبت به سنت انتقادی است اما نقدشان نسبت به دستاوردهای مدرنیته، عمقی و رادیکالی نیست. این پژوهشگر گفت؛ دسته دیگر نوگرایان مصلح هستند که رویکردشان انتقادی بنیادی است. این گروه سیاسی بوده و بنیانگذار آنها اقبال لاهوری و معتقد به بازسازی اندیشه است. وی ادامه داد؛ شریعتی مانند اقبال معتقد به بازسازی اندیشه و بازسازی سنت از نوع پالایشی آن بود.
یوسفی اشکوری با بیان اینکه آنچه شریعتی از طرح هندسی مکتب، پیکرسازی ایدئولوژیک و جهان بینی مطرح می کرد، ایجاد انسجام فکری بود، گفت؛ شریعتی می خواست به نسل آن زمان انسجام فکری دهد تا نسل جوان بتواند مکتبی مستقل از مکتب های دیگر که بر اندیشه دینی، ملی و بومی خود استوار است، داشته باشد. وی گفت؛ امروز بسیاری از متفکران ما به دلیل اینکه دستگاه هندسی معرفتی ندارند، دچار تناقض می شوند.
این پژوهشگر با بیان اینکه یکی از علت هایی که تفکر اصلاحات در جامعه ریزش نکرد یا اینکه ناتمام ماند، ایدئولوژی ستیزی آن بود، گفت؛ اگر ایدئولوژی ستیزی نمی شد، طرفداران جامعه مدنی حاضر می شدند به خاطر اهدافشان فداکاری بیشتری کرده و هزینه بیشتری بپردازند چرا که ایدئولوژی می تواند اندیشه را معطوف به عمل اجتماعی کند.
شریعتی به دنبال انقلاب دینی و فرهنگی
حمیدرضا جلایی پور عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت نیز طی سخنانی گفت؛ اگر اصلاحات بخواهد در کشور پیش برود، باید روحانیت با آن راه بیاید. وی با بیان اینکه در عرصه جامعه شناسی یکی از مولفه های تغییر وضعیت نامطلوب، ریزش افکار نخبگان صاحب درد به جامعه است، گفت؛ در تاریخ معاصر ایران در چند دوره شاهد ریزش نفوذ افکار نخبگان به جامعه هستیم. وی افزود؛ وقتی از منظر جامعه شناسی نگاه می کنیم می بینیم که ریزش و نفوذ فکر شریعتی فارغ از محتوای آن در جامعه موفق بود، در حالی که در دوران اصلاحات این ریزش و نفوذ ناتمام ماند. جلایی پور اظهار داشت؛ شریعتی صلح و تشیع علوی را در تقابل تشیع صفوی مطرح و اسلام انقلابی را معرفی کرد. شریعتی از انقلاب دینی و فرهنگی در مقابل انقلاب چریکی سازمان فدائیان دفاع کرد. او قبول نداشت که افرادی چون حنیف نژاد به جای کار فرهنگی اسلحه به دست بگیرند. شریعتی به دنبال انقلاب دینی و فرهنگی بود و از خودآگاهی انقلابی و قیام مردم دفاع می کرد. وی تصریح کرد؛ حرف های شریعتی آنقدر در جامعه نفوذ داشت که انقلاب ما برخلاف انقلاب های جهان که چپ و سکولار می شد، اسلامی شد.
جلایی پور با بیان اینکه چرا افکار روشنفکران دینی بعد از جنگ و دوران اصلاحات به اندازه افکار شریعتی در جامعه نفوذ نیافت، گفت؛ می توان نظرورزی روشنفکران دینی و همه کسانی که در این نحله هستند و از منظر جامعه شناسی از اسلام مدنی سازگار با حکومت قانون، حقوق شهروندی، حقوق بشر و دموکراسی دفاع می کنند، موثر دانست اما این اثر به قدرت و قوت قبل از انقلاب نیست. وی با اشاره به برخی متغیرهای مشترک دوران شریعتی و اصلاحات گفت؛ در هر دو دوره زمینه مساعد ناشی از نوسازی و تشنگی افراد مذهبی و تحصیلکرده برای شنیدن حرف های جدید بود. جلایی پور افزود؛ یکی دیگر از متغیرهای مشترک را می توان موقعیت بین المللی ما در این دو زمان دانست که بسیاری به آن توجه نکردند. در زمان شریعتی ما در اواخر جنگ سرد بودیم به ویژه حضور کارتر در امریکا و بحث حقوق بشر بسیار موثر بود و در دوران اصلاحات نیز موج چهارم دموکراسی وجود داشت. این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ادامه داد؛ کاری که شریعتی کرد، این بود که با ادبیات امروزی و ادبیات دینی ایدئولوژی گرایانه حرف هایش را گفت. بعد از جنگ هم ادبیات دینی و امروزی را که از اصل ایدئولوژی، آگاهی و عقلانیت دفاع می کند، می بینیم. در این دوران نیز شاهد بازگشت به سنت هستیم، به گونه ای که در صحبت های سروش می بینیم که می گوید امامان به زور بر مردم حکومت نمی کردند . جلایی پور تصریح کرد؛ اینکه می بینیم اندیشه شریعتی مردمی شد، به این دلیل بود که روحانیون مبارز سیاسی از این ادبیات استفاده می کردند و حتی 25 نفر از شاگردان امام حامل این ادبیات در معابر و مساجد بودند . اینکه حاملان یک ادبیات چه کسانی باشند در نفوذ و تاثیرگذاری آن موثر است. وی افزود؛ روحانیون مبارز و سیاسی ادبیات اسلامی و انقلابی شریعتی را مصرف کردند اما اسلام مدنی هنوز توسط روحانیون بانفوذ به خوبی مصرف نمی شود. جلایی پور در پایان گفت؛ برای اینکه اصلاحات در کشور به پیش برود، روحانیون باید با آن راه بیایند. در جامعه صنعتی اروپا هم کشیش ها حضور دارند و تاثیر گذار هستند ولی متاسفانه خیلی ها در این کشور فکر می کنند روحانیون حضور ندارند.
شریعتی متفکری انتقادی بود
عباس منوچهری استاد دانشگاه تربیت مدرس نیز گفت؛ شریعتی متفکری انتقادی است که بر اصول عرفانی تکیه دارد. وی افزود؛ مشخص ترین نقدی که بر آرای شریعتی فارغ از شخصیت وی وارد می شود، این است که آثار وی فاقد الزامات روشی و اندیشه شناسانه است، به این معنا که ابهامات و خطاهای بدی در بحث آرای شریعتی جایی که به بحث ایدئولوژی مربوط می شود، صورت گرفته است.
وی با بیان اینکه شریعتی عقل نقاد مذهبی دارد، گفت؛ شریعتی به دنبال این بود که رابطه دین را در قالب ایدئولوژی مطرح کند، از دید وی دین متاایدئولوژی است.
لینک :اینجا