Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages


عصیان علیه خویشتن | سوسن شریعتی (روزنامه شرق ـ ۳۱ خرداد ۱۳۸۵)

بازگشت به خویشتن؟

عصیان علیه خویشتن

سوسن شریعتی
منبع: روزنامه شرق
تاریخ: ۳۱ خرداد ۱۳۸۵

موضوع سخن امروز تز پرسروصدا، مشهور و بدسرنوشت بازگشت به خویش است. پرسروصدا، چرا که پیوند خورد با سه – چهار دهه تاریخ اجتماعی و سیاسی جامعه ما و نیز با تجربه اجتماعی انقلاب اسلامی. بدسرنوشت باز به همین دو دلیل: پرسروصدا بودن و شهرت. همین شهرت موجب مهجور ماندنش شد. در میان حرف و سخن شریعتی از این دست تزهای بدسرنوشت می توان سراغ گرفت.

این تز سرنوشت غریبی داشت: در دهه پنجاه- شصت پیروان زیادی پیدا کرد و متولیان بسیاری. در دهه -70 نقادین بسیاری از اهل نظر و اهل عمل به این تز پرداختند و تاختند و امروز بیشتر از همه وقت ما را وادار به فکر کردن می کند. چرا امروز:

از منظر جهانی

مسئله جهانی شدن.

در عصر جهانی شدن باز همگی در برابر این پرسش قرار گرفته اند: خویشتن. خروج از دنیای صنعتی و به تعبیر برژینسکی ورود به عصر تکنو- ترونیک (کتابی به همین نام 1969) با سه ابزار علم- فن- اقتصاد، در سه بعد این خویشتن را زیر سئوال برده است.

بعد سیاسی: تضعیف دولت- ملت ها.

بعد اقتصادی: تضعیف پول ملی. تبدیل جهان به یک بازار بزرگ. یکدست کردن نیازها.

بعد فرهنگی: به تعبیر لوی اشتراوس مردم شناس برجسته، تبدیل تکثر فرهنگ ها به مونو- کولتور و تمدن فله ای، تولید انبوه تمدنی. پدیده ای که منجر به متحدالشکل شدن فرهنگ ها و انواع زیست خواهد شد. مک- جهان بر الگوی مک- دونالد. متحدالشکل کردن ساخته های فرهنگی. متحدالشکل کردن شیوه های متعدد زیست از طریق مصرف تولیدات استانداردیزه. مرگ اکو- سیستم های فرهنگی، تحمیل مدل واحد توسعه. در هم ریخته شدن ساختارهای فرهنگی- اجتماعی جوامع پیرامونی گفت وگوی تمدن ها را تبدیل به مونولوگ کرده است.

– این پدیده بیماری های دیگری را در درون خود پرورانده: شووینیسم، قومیت گرایی، هویت گرایی های مذهبی. گشودگی جهان، در دل خود جهان های بسته را آفریده است و به تعبیر شریعتی منجر به «تا خوردن در خود» شده است.

از منظر داخلی

ما از نظر فرهنگی در برابر یک وضعیت سه بعدی قرار داریم، سه بعدی که به موازات هم و در رقابت با هم حرکت می کنند.

نارسیسیسم (خودشیفتگی یا همان بنیادگرایی) که یک نوع قرائت از بازگشت به خویش بود و واکنشی بود در برابر به تعبیر کمونیست های چینی «تهاجم فرهنگی» غرب. پدیده ای که خود را از طریق تفاوت ها و تکیه بر وجوه بومی و به گونه ای خشن تعریف می کند.

ترادیسیونالیسم (سنت گرایی)که واکنشی است در برابر بنیادگرایی. حسرت برای آن دنیای خاموش سنت. حسرت.

امروز همه چیز نشان از این دارد که حسرت دوباره دارد به سراغمان می آید. «اون زمونا یادش به خیر» دارد دوباره تبدیل می شود به یک رفلکس عمومی. زمانه ای که از دست رفته است و جایش را به بلبشویی داده که نه جذابیت امر نو را دارد و نه آرامش امر قدیم را. هراس از خارجی و غریبه ما را به واکنش بنیادگرایی کشاند و هراس از بنیادگرایی ما را انداخته است به حسرت سنت. سنتی که ترکیبی است از بوی خوش اسطوره های ملی و وجهی از مذهب که در لایه های پنهان و پیدای زندگی روزمره حضور دارد و ما را خاصیتی ملی می بخشد و مذهبی. همگی دلمان تنگ شده است. تنگ زمانه ای که کاش می ماند و حیف که رفت. وقتی که رفتن به جلو ترس آور باشد و نامعلوم، با راه ها و بیراهه های بی شمار به فردایی پرخطر، وقتی که اطمینان به رستگاری ای که از پس امروز ممکن تصور می شد و امید می بخشید و خیال را می پروراند و گام ها را شکل می داد نباشد، چه می ماند؟ وقتی امروز که آبستن فردا است، این باشد (سالی که نکو است از بهارش پیدا است) آنچه می ماند دیروز است. همین دیروزی که تا دیروز ما کهنه اش می پنداشتیم و حوصله مان را سر برده بود، می شود عصر طلایی خاطره ها، سنت اصیل ملی، مذهب مهربان بزرگوار اسلاف. این عصر طلایی، طلائیت خود را در تقابل با خاکستری امروز، امروز خود ما و نه الزاما در رویارویی با غریبه گرفته است. سنت در برابر سنت دارد علم می شود. سنتی که به جز آن ناخودآگاه جمعی مغفوله متولی ای ندارد در برابر سنتی که متولی دارد.

جهان بینی ما دارد عوض می شود اما سنت ها مقاومت می کنند / شبیه کادری هستند که در آن اتفاقات دیگری می افتد. نسبت مستقیمی دیگر بین سنت ها و جهان بینی ها نیست. این است که مراجعه به سنت ها بیشتر شکل نوستالژی دارد و موتیف های دکوراتیو.



≡   برچسب‌ها
نویسنده : اپراتور سایت تاریخ ارسال : آگوست 7, 2023 275 بازدید       [facebook]