حشر آزادی در خیابان انقلاب (۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹)
از آغاز سال ۱۳۵۷، اندک اندک نام علی شریعتی بر روی جلد کتاب ها بر می گردد و از پایان همین سال و به دنبال پیروزی انقلاب در کنار نام علی شریعتی-گهگاه- تعابیری چون «شهید» و یا «معلم» نیز افزوده می شود. تیراژ این کتاب ها که با طرح های گوناگون و عناوین تغییر یافته و از سوی ناشرین متعدد به چاپ می رسیدند گاه به ۱۰۰ هزار نیز می رسید. روایت های متعددی در باره مراکز نشر این آثار در این بازه زمانی جود دارد. استاد حکیمی از چاپخانه هایی در ناصر خسرو سخن می گوید که در تیراژ وسیع این کتب را به چاپ می رسانده اند و به شکل سیار در کنار خیابان انقلاب به فروش می گذاشته اند؛ امری که پروژه تصحیح و تنقیح آثار شریعتی را منتفی می کرده است. استاد مطهری در نامه ای به آیت الله خمینی از این وضع شکایت دارد. احسان نراقی در کتاب «تاریخ شفاهی نشر»، چاپ ققنوس این وضعیت را تمهید دوستداران شریعتی برای تبلیغ و افزایش محبوبیت او می داند. خانواده شریعتی از این وضعیت نگران است با این احساس خطر که این آثار ، بی هیچ کنترل محتوایی با حذف و دستکاری تکثیر شده باشد.
کتاب های بسیاری در همین ایام به شریعتی منسوب می شود و تیراژ گسترده ای می بابد. معروفترین نمونه در آن سال ها، کتاب جلال رفیع به نام «نماز؛ تسلیم انسان عصیانگر»است و علی رغم تکذیب های مکرر نویسنده به نام شریعتی تکثیر می شد. نمونه دیگر این متون منسوب به شریعتی که شهرت بسیار یافت چند جلدی های «دفترهای دیالکتیک» است که بر اساس طرح هندسی شریعتی در کتاب اسلامشناسی ، منتخبی از اثار شریعتی را گردآوری کرده بود. دلیل شهرت این مجموعه پنج جلدی تعبیر«دیالکتیک» بود که از واژگان حساسیت برانگیز آن سال ها بود. برخی از این عناوین بعضا ساختگی چنان شهرتی بر هم زده بود که سال ها پس از چاپ مجموعه آثار نامشان ذکر می شد و یا از غیبت مشکوکشان در میان مجموعه ها صحبت می شد و شائبه ممیزی را به وجود آورده بود. از آن جمله اند کتاب«عقیده» که گزینشی از یک سری سخنرانی های شریعتی است و او کتاب جداگانه ای به این نام ندارد با این وجود هنوز در دهه ۸۰ برخی از پژوهش ها به آن ارجاع می دهند.
تصویر جلد و صفحهی شناسنامهی تعدادی از این کتابها: