با یاد «شریعتی» شهید بزرگ | ملک طباطبائی (۱۳۵۶)
با یاد «شریعتی» شهید بزرگ
شعری از خانم ملک طباطبائی
خانم ملک طباطبائی فرزند حاج سید حسین طباطبائی و همسر مهندس مهدی بازرگان.
اهرمن بار دگر پنجة شومش بگشود پربها گوهر ما طعمة خود کرد و ربود
گرگ خونخوار، ز خون مست شد و کام گرفت زهر خود ریخت وزین فاجعه آرام گرفت
سر اسلام ز پیکر بزد و کرد جدا پسر شمر تأسی به پدر کرد بجا
بار دیگر دل ملت ز غم آزرد و درید آه حسرت به لب و اشک به هر دیده دوید
دل سیه دیو پر از شوق شد از فتح سرور فارغ از ترس «علی» گشت هماغوش غرور
به گمانش که «علی» رفت و «علی»هایی نیست بهر اسلام دگر یاور و یارایی نیست
دیو مغرور، گمان کرد که فردایی نیست همه در بند و دگر ملجأ و مأوایی نیست
چون توانست ز ملت بکشد سالارش میتواند بکند محو همه آثارش
گر «علی» رفت ولی مانده بهجا مکتب او پرورانده است «علی»ها سخن و حکمت او
مرغ روحش چه سبکبال ز جان پر زد و رفت شاد و مسرور به رضوان خدا سر زد و رفت
او درخشید و سرافراز به یزدان پیوست حکمت فلسفهاش ریشه دوانید و نشست
دیو زنده است و دگر باره پریشان شده است باز از ترس «علی» مضطر و حیران شده است
هر کجا میگذرد لعنت و نفرین او راست دل یاران «علی» درصدد کین اوراست
مرگ میچرخد و جاگیر به بالینش هست لعنت حق به ابد بر رخ ننگینش هست
خانم ملک طباطبائی همسر بازرگان