نقد و بررسی کتاب «شهید جاوید» | علی اشرف فتحی (کتاب شناسی انتقادی جامعه شناسی تشیع ـ ۱۳۹۶)
نقد و بررسی کتاب «شهید جاوید»
علی اشرف فتحی
منبع: کتاب شناسی انتقادی جامعه شناسی تشیع
کتاب «شهید جاوید؛ حسین بن علی علیهالسلام» که به کتاب «شهید جاوید» مشهور شد، در سال ۱۳۴۹ شمسی در قم منتشر شد و پژوهش درباره واقعه عاشورا را وارد مرحله تازهای کرد. نویسنده کتاب؛ آیتالله نعمتالله صالحی نجفآبادی (۱۳۸۵ ـ ۱۳۰۲ شمسی) در آن زمان از مدرسین میانسال حوزه علمیه قم بود و در نشریات حوزوی نیز مقاله مینوشت. وی نخستین بار در اسفند سال ۱۳۴۷ شمسی مقالهای با عنوان «آیا امام حسین (ع) خواب دید؟» در سالنامه «معارف جعفری» در قم منتشر کرد که مقدمهای بر انتشار کتاب شهید جاوید در سال ۴۹ شد. کتاب در ابتدا ۴۶۹ صفحه بود و بعدها نویسنده با افزودن پاسخی که به نقد آیتالله صافی گلپایگانی (کتاب شهید آگاه) نوشته بود، به همراه چند سند ساواک درباره «شهید جاوید»، کتاب را در قالب 536 صفحه منتشر کرد.
صالحی نجفآبادی در مقاله «آیا امام حسین (ع) خواب دید؟» روایت ابناعثم کوفی را که مبتنی بر خواب امام حسین (ع) در مدینه و آگاهی ایشان از شهادتشان در کربلا است، زیر سؤال برده بود و مدعای همین مقاله را یکی از مهمترین بخشهای «شهید جاوید» قرار داد. وی در پایان این مقاله نوشته بود: «این مطلب را نمیتوان پذیرفت که امام حسین (ع) خوابی دیده و به استناد آن خواب، از مدینه به قصد کشته شدن بیرون رفته است، بلکه امام برای مقاومت در برابر تجاوز و برای اینکه امکان هرگونه جنبش اصلاحی از وی سلب نگردد و برای اینکه اوضاع سیاسی را بررسی کند و در صورت امکان، یک حکومت نیرومند اسلامی تشکیل دهد و اسلام و مسلمانان را از آن وضع پریشان نجات دهد از مدینه حرکت کرده است و این مطلب را در کتابی که درباره قیام مقدس امام حسین (ع) نوشتهایم به تفصیل بیان کردهایم.»(1)
در این مقاله از مدعاهای «شهید جاوید» تنها به عدم علم امام حسین (ع) به شهادت در سفر به کوفه و کربلا اشاره نشده است و به همین دلیل، این مقاله حساسیت خاصی در میان حوزویان و علما ایجاد نکرد. گنجاندن این مسأله کلامی در کتاب بود که جدال فکری شدیدی میان روحانیون شیعه پدید آورد و شکاف مهمی میان آنان ایجاد شد که تبعات سیاسی و اجتماعی فراوانی درپی داشت. با این حال، همه مدعاهای اجتماعی و سیاسی کتاب در این مقاله مورد اشاره قرار گرفته بود؛ اینکه امام به قصد شهادت از مدینه خارج نشده و قصد ایجاد یک «جنبش اصلاحی» و در صورت امکان، قصد «تشکیل یک حکومت نیرومند اسلامی» داشته است. این ادعاها کتاب شهید جاوید را به یکی از تأثیرگذارترین آثار پژوهشی پیرامون واقعه عاشورا تبدیل کرد و بیش از سی اثر در انتقاد یا مخالفت نسبت به «شهید جاوید» در ماههای پایانی دهه چهل و ابتدای دهه پنجاه منتشر شد. نگرانی حکومت از گسترش خوانشهای سیاسی و انقلابی از اسلام، شیعه و خصوصا عاشورا به این جدال فکری دامن زد و به آن بار سیاسی بخشید. (2) بنا بر گزارشهای ساواک، این سازمان امنیتی در انتشار و تکثیر گسترده کتاب و نقدهای منتشر شده علیه آن نقش پررنگی داشته و مبالغ فراوانی را هزینه کرد. (3) از جمله منتقدان و مخالفان این کتاب میتوان به حضرات آیات سید محمدرضا موسوی گلپایگانی (فتوای تحریم کتاب)، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی ، علامه سید محمدحسین طباطبایی (بحثی کوتاه درباره علم امام)، لطفالله صافی گلپایگانی (شهید آگاه)، محمد فاضل لنکرانی و شهابالدین اشراقی (پاسداران وحی)، محمد تقی جعفری (شهید فرهنگ پیشرو انسانیت)، میرزا ابوالفضل زاهدی قمی (مقصدالحسین)، رضا استادی (سرگذشت کتاب شهید جاوید)، محمدمهدی مرتضوی لنگرودی (جواب او از کتاب او) و علیپناه اشتهاردی (هفت ساله چرا صدا درآورد؟) اشاره کرد که همگی از مجتهدان شاخص حوزه علمیه قم در نیم قرن اخیر بودهاند. همچنین استاد مرتضی مطهری در حماسه حسینی و دکتر علی شریعتی در سخنرانی شهادت به نقد مدعاهای شهید جاوید پرداختهاند. البته مرحوم مطهری در نامهای که برای نویسنده کتاب فرستاده است درباره این کتاب چنین نیز گفته است: «شاید برای اولین بار تاریخ سیدالشهدا به سبک تاریخی و معقول نوشته میشود …» (4). در این میان باید از مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری و مرحوم آیتالله سید ابوالفضل مجتهد زنجانی نیز نام برد که بر کتاب صالحی نجفآبادی مقدمه تأییدآمیزی نوشتند و از موضع یک مجتهد برجسته به دفاع از این پژوهش بیسابقه برخاستند.
همانگونه که گفته شد، عمده ایرادی که علمای حوزه به کتاب میگرفتند، معطوف به بحث «محدوده علم امام معصوم» بود، اما آنچه که حکومت را نسبت به این کتاب حساس کرد بار سیاسی آن بود که قرائتی انقلابی و سیاسی از شیعه ارائه میکرد.
کتاب در یک مقدمه و پنج بخش با عناوین «درباره علل و عوامل قیام امام حسین (ع)»، «ماهیت قیام»، «مراحل قیام»، «هدف قیام»و «نتایج و آثار» ارائه شده و البته بخشهای مهمی از آن به بحث کلامی و اعتقادی «علم امام» پرداخته است، با این حال در جایجای کتاب میتوان رد پای تحلیل اجتماعی وقایع تاریخی را که منجر به واقعه کربلا شد به وضوح مشاهده کرد. وی در مقدمه ضمن برشمردن پنج نظریه رایج درباره ماهیت قیام امام حسین(ع)، نظریهای از شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی را متذکر میشود که طبق آن، امام حسین(ع) نسبت به جزئیات محل و زمان شهادت خود آگاهی پیشینی نداشته است. صالحی نتیجه بررسیهای تاریخی خود را بدین گونه عرضه میکند: «از مجموع بررسیهایی که در این کتاب شده این نتیجه به دست میآید که حرکت سیدالشهداء (سلاماللهعلیه) علاوه بر جنبه الهی و آسمانی که دارد از نظر سنتهای عقل و قوانین اجتماعی نیز حرکتی عاقلانه و ضروری و غیر قابل اجتناب بوده و اگر از جنبه امامت آن حضرت هم صرف نظر شود، نهضت وی از دیدگاه یک سیاستمدار ورزیده و بافراست نیز خردمندانهترین و واقعبینانهترین نهضت به شمار میرود و نیز اصول کلی این جنبش مثل قواعد ریاضی برای همیشه تازه و زنده و قابل پیروی است.» (ص ۱۴ مقدمه).
صالحی نجفآبادی در تببین قیام امام حسین (ع) به چهار مرحله میرسد؛ اول: از وقتی که آن حضرت از مدینه به مکه هجرت فرمود تا وقتی که تصمیم به ماندن در مکه داشت. دوم: از وقتی که تصمیم گرفت به کوفه برود تا وقتی با حر بن یزید ریاحی برخورد کرد. سوم: از برخورد با حرّ تا شروع جنگ. چهارم: مرحله جنگ» (ص 116) و معتقد است که امام حسین (ع) در تمام این مراحل بر اساس اطلاعات ظاهری تصمیم گرفت. صالحی برای آنکه مشکل تحلیل اجتماعی و علمی قیام عاشورا را حل کند، چارهای جز این نداشته که علم امامان شیعه را محدود بداند و روایات دالّ بر آگاهی امام حسین به شهادتش در سفر کوفه و کربلا را مورد مداقه قرار دهد.
به باور صالحی، به سبب چهار عامل، پیشوای سوم شیعیان میتوانست از نظر منطقی و اجتماعی به یک پیروزی بزرگ نائل شود: «ضعف حکومت اموی در دوره یزید»، «رنجش و نارضایتی مردم»، «لیاقت امام حسین (ع) برای رهبری»، «موافقت افکار عمومی با اهداف امام» و «وجود نیروهای داوطلب» (صص 34 – 29). به گفته صالحی؛ «طبق نظر علمای بزرگ شیعه، از وقتی که امام حسین (ع) تصمیم گرفت به کوفه برود تا وقتی که با حرّ بن یزید برخورد کرد، از نظر مجاری طبیعی امکان داشت که در این مبارزه پیروز گردد و ریشه حکومت ظلم را بسوزاند.» (ص43). علاوه بر این به گفته صالحی؛ «عدهای خردمندان جهاندیده» و «صدها متفکر دوراندیش آگاه به اوضاع کوفه» با حرکت امام به سمت کوفه موافق بودهاند (ص 50) و آن چیزی که ورق را برگرداند، نه اشتباه تحلیلی این عده، بلکه سرعت عمل و اقدامات سرکوبگرانه ابنزیاد بود که کار را بر امام دشوار کرد (ص 75).
در این میان صالحی به یک سؤال منتقدین نظریه خود پاسخ میدهد که از نظر او اهل کوفه خصوصیت منفی بارزی نداشتهاند و اگر سرکوبهای شدید حاکم جدید کوفه نبود، فضا کاملا به سود امام حسین (ع) متحول شده بود. به باور صالحی نجفآبادی؛ «اختلاف و انحطاط مردم کوفه بیشتر از اوس و خزرج مدینه نبود و با آماده شدن شرایط، تشکیل حکومت و تغییر وضع محیط با نیروی مردم کوفه از هر جهت ممکن بود. امیرالمؤمنین با کمک همین مردم کوفه در جنگ جمل بر نیروهای عایشه و طلحه و زبیر پیروز شد و با کمک همین مردم کوفه در جنگ صفین تا آستانه پیروزی قطعی پیش رفت و با کمک همین مردم کوفه در جنگ نهروان نیروهای متعصب خوارج را در هم کوبید.» (ص 84 – 83). نویسنده نتیجه میگیرد که بیوفا و منافق بودن اکثریت کوفیان یک تصور سطحی و بیریشه است (ص 88).
در بخش دوم که به بررسی «ماهیت قیام» اختصاص دارد، نویسنده ضمن تقسیمبندی مراحل مختلف حرکت امام از مدینه تا کربلا، تنها مرحله حرکت به سمت کوفه را جهاد دفاعی تلقی نکرده و بقیه مراحل حرکت از مدینه تا روز شهادت را مصداق حرکت و جهاد دفاعی به شمار آورده است (صص 117 – 116).
مرحوم صالحی نجفآبادی در بخش سوم کتاب به بررسی «مراحل قیام» پرداخته و کلیاتی را که در بخش دوم بدان اشاره کرده بود، با ذکر دادههای جزئی تاریخیشان مرحله به مرحله بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که رسوایی بنیامیه نتیجه قهری قیام حسینی بوده و نباید آن را به عنوان هدف قیام تلقی کرد، چرا که امام حسین (ع) تمام تلاش خود را به کار بست تا از کشته شدن خود و یارانش و اسارت زنان و کودکان کاروان جلوگیری کند (ص 286).
بخش چهارم کتاب به بررسی «هدف قیام» میپردازد. از نظر نویسنده «شهید جاوید»، هدف امام حسین(ع) اصلاح مفاسد جامعه، دفاع از اسلام و مبارزه با ظلم بوده و بدون تشکیل حکومت نمیشد به چنین اهدافی رسید (ص 292 – 288). به گفته صالحی، حمایت از اسلام و دفاع از آن به معنی حمایت از استقلال تشکیلات قانونگذاری و قضا، حمایت از عدالت در بودجه عمومی و بیتالمال، دفاع از آزادی بیان و قلم، حفظ موقعیت جهانی اسلام بود که بدون در اختیار گرفتن حکومت نمیشد به این اهداف رسید (ص 294). بنابر این نمیتوان گفت که قتلعام فجیع خاندان و یاران امام و اسارت و تحقیر زنان و کودکان، مطلوب امام بوده باشد، چرا که با چنین اهدافی منافات داشته است (ص 336).
مؤلف در بخش پایانی کتاب به بررسی «نتایج و آثار» قیام امام حسین (ع) پرداخته و تبعاتی چون «خسارت جبرانناپذیر»، «ذلت مردم»، «ضربت خوردن اسلام» و «لکه ننگ» و نیز «شکست علمی» را به عنوان نتایج قهری و تلخ حادثه عاشورا ذکر کرده که قطعا امام راضی به چنین نتایجی نبوده است و طبعا نمیتوانست به دنبال قتل خود باشد (ص 338). در کنار اینها به برخی آثار ثمربخش واقعه عاشورا همانند درسهای عملی، حفظ عزت نفس امام، برکات مادی و معنوی تربت امام، تشکیل یک مکتب سیار و زنده و افزایش و تثبیت موقعیت امام اشاره کرده است (صص 366 – 355).
صفحات پایانی این بخش که جدال عمیق و دامنهداری در دو حوزه سیاست و اندیشه ایجاد کرد، به بررسی و نقد روایاتی اختصاص دارد که حاکی از علم امام حسین (ع) به شهادتش در سفر پایانی عمرش هستند و صالحی نجفآبادی کوشیده با نقد این روایات، راه را برای تحلیل عقلی و نوین واقعه عاشورا بگشاید، اما تلاش وی برای تبیین علمی و اجتماعی این رخداد، منجر به انکار بخشی از علم غیب امامان شیعه شد و چالشهای سنگینی را برای وی رقم زد. وی برای پاسخگویی به انتقاد فقها و شخصیتهای مخالف کتابش دو کتاب «عصای موسی یا درمان بیماری غلو» (5) و «نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری» را تألیف کرده و در اواسط دوره اصلاحات (سالهای 1379 و 1380شمسی) منتشر کرد و بار دیگر در سالهای پایانی عمر خود وارد گفتگوها و مباحث فکری در حوزههای تاریخ و کلام شد.
فارغ از نقدها و تخطئههایی که متوجه بخشهای کلامی کتاب شده است، از مهمترین نقدهایی که مخالفین و منتقدین کتاب به بخشهای تاریخی و اجتماعی کتاب شهید جاوید وارد کردهاند به این موارد اشاره کرد: نخست آنکه منتقدین معتقدند که نویسنده، تنها بخشهایی از دادههای (چه بسا ضعیف) تاریخی را که به سود پیشفرضهای خود بوده، مورد استفاده قرار داده و در مقابل، دادههای معتبری را که با پیشفرضهای وی ناهمسو بوده، بیدلیل تخطئه کرده و یا نادیده گرفته است. به ویژه آنکه وی، کوشیده نظریه کتابش را قدیمیترین نظریه متکلمان شیعی جلوه دهد و نظریه مقابل خود را نظریهای متعلق به دوره میانی وانمود کند، در حالی که به باور منتقدان، تلقی مشهور هم قدیمیتر و هم مستندتر بوده و صالحی نجفآبادی به سخنانی از فقهای قرون اولیه استناد کرده که بنا به مصالحی و در جهت همسویی با اکثریت اهل سنت حاکم بیان کردهاند. (همانند نقدهای مرحوم آیتالله مرتضوی لنگرودی و آیتالله استادی)
دومین انتقادی که از سوی مخالفین به صالحی وارد شد، زمینی کردن مطلق حرکت امام حسین (ع) و نادیده گرفتن ابعاد آسمانی این حرکت بود. البته این ایراد دارای منشأ و زمینه کلامی بود، اما منتقدان میگفتند که باید از بُعد آسمانی و الهی ائمه شیعه در تبیین تاریخی و اجتماعی حرکتهای آنان نباید غفلت شود و حرکت آنها نباید در حد حرکتهای اجتماعی افراد معمولی تقلیل و تنزل یابد. (همانند نقد آیتالله صافی گلپایگانی)
سومین ایرادی که از سوی منتقدان، متوجه «شهید جاوید» بود، ناتوانی نظریه این کتاب در تبیین رفتارهای سیاسی و اجتماعی ائمه دیگر شیعه بود. به باور منتقدان، مدل و نظریه ادعایی صالحی، حتی قادر به تبیین همه ابعاد و حوادث جریان کربلا نیست، چه برسد به اینکه بتواند رفتارهای سیاسی و اجتماعی دیگر ائمه شیعه را تبیین کند. (همانند نقد استاد مطهری)
با این حال، همانگونه که گفته شد، بیشترین ایرادهای وارد بر اثر به مباحث کلامی این کتاب معطوف بوده و کمتر شاهد جنجال معطوف به مدعاهای اجتماعی و تاریخی این اثر بودهایم، به ویژه آنکه این اثر از عوامل مهم تکوین و تقویت نگاه نوین اجتماعی به واقعه عاشورا بود و تحلیل اجتماعی این رخداد را به صورت جدی، وارد منازعات فکری ایران معاصر کرد. «شهید جاوید» ژانر تازهای در عاشوراپژوهی گشود و سطح مَباحث و مُباحثات را ارتقای محسوسی بخشید. صالحی نجفآبادی درصدد بود که از عاشورا به عنوان رخدادی الگوپذیر و الگوساز یاد شود و از همین رو مجبور بود که از بار ماورایی و غیرقابل درک آن بکاهد.
مشخصات کامل اثر: صالحی نجفآبادی، نعمتالله، شهید جاوید؛ حسین بن علی (علیهالسلام)، قم: بیجا، 1349، 469 صفحه
پاورقیها:
- صالحی نجفآبادی، نعمتالله، آیا امام حسین (ع) خواب دید؟، سالنامه معارف جعفری، شماره 9، اسفند 1347، ص 193
- آیتالله صالحی نجفآبادی سال 1362 کتابی به نام «توطئه شاه بر ضد امام خمینی در رابطه با قتل حجةالاسلام شمسآبادی و جنجال مربوط به شهید جاوید و …» تألیف کرد و با ارائه اسنادی از آرشیو ساواک گفت که یکی از مهمترین اهداف ساواک از دامن زدن به شکاف میان روحانیون و علما درباره کتاب «شهید جاوید»، خنثی کردن اثرگذاری سیاسی «شهید جاوید» علیه حکومت پهلوی از طریق پررنگ کردن ابعاد سیاسی و ظلمستیزانه قیام عاشورا بوده است. نگاه کنید به: صالحی نجفآبادی، نعمتالله، توطئه شاه بر ضد امام خمینی، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1362، ص 136 – 135
- امامی، محمدمهدی، زندگینامه آیتاللهالعظمی گلپایگانی، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ج3، ص 167
- صالحی نجفآبادی، نعمتالله، نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری، تهران: انتشارات کویر، 1379، ص 28
- صالحی نجفآبادی، نعمتالله، عصای موسی یا درمان بیماری غلوّ، تهران: انتشارات امید فردا، 1380