بیست و سومین سالگرد شهادت شریعتی (دانشگاه خواجه نصیر – خرداد ۱۳۷۹)
شریعتی و اندیشه اصلاح طلبی
دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی:
سمیناری تحت عنوان «شریعتی و اندیشه اصلاح طلبی» از سوی انجمن اسلامی و کمیته دانشجویی شاخه جوانان جبهه مشارکت دانشگاه خواجه نصیر طوسی در این دانشگاه برقرار می شود. در این مراسم که با حضور دو تن از مشاوران رییس جمهوری دکتر محمد رضا تاجیک و دکتر هادی خانیکی برگزار می شود. علاوه بر این دو تن، دکتر حاتم قادری نیز سخنرانی می کند . این مراسم با پیام آقای سعید حجاریان اففتاح می شود که در آن از ضرورت نقد و از صافی گذراندن آثار شریعتی سخن می گوید و اینکه:«باید اندیشه وی را از فیلتر گذراند تا به صورت بهداشتی در اختیار نسل آینده کشور قرار گیرد.» متن این پیام عبارت است از:
سعید حجاریان «شریعتی در زمانهای کارنامهی خود را نوشت که جهان تهی از معنویت بود و جامعهی ما در حاشیهی این جهان بیروح به طور فزایندهای به سوی قهقرا و ارتجاع گام برمیداشت. او با ترکیب معجزهآسایی از جهان سومگرایی، ایدههای مترقی، سوسیالیسم نوع اروپایی و اسلام معجونی ساخت که عطش انسان به حاشیه رانده شده را سیراب میساخت و چون سوختی او را به حرکت وامیداشت. دین در اینجا دیگر افیون ملتها نبود بلکه روح جهان بیروح و موتور محرک یک سلسله جنبشهای ضدسیستمی بود که هم راه را ترسیم میکرد، هم افق را آشکار میساخت، هم چگونه رفتن و چگونه مبارزه کردن را میآموخت و هم دوست و دشمن، خودی و ناخودی را در این مسیر تعریف میکرد.
ایدئولوژیک کردن دین دلمشغلی اصلی شریعتی بود. به اعتقاد وی، مکتبی کردن دین و ارائهی طرحی هندسی از آن در شرایطی که همه چیز فروریخته بود، میتوانست نظم مألوف را به ذهن جوان مسلمان ایرانی بازگرداند و او را از شرایط تعلیق به در آورد. شریعتی رسالت روشنفکرانه و روشنگرانهی خود را در شرایطی انجام داد که بیم موج و گرداب هایل همگان را فراگرفته بود. گفتمان او با روح و مقتضیات زمانهاش همخوانی و همنوایی کامل داشت.
هابز هم زمانی که میخواست سیاست را بنیاد نهد، از طرحی هندسی آغاز کرد. گویی این تقدیر زمانی است که در عدم تعینها کسانی یافت میشوند که با تعیینبخشی به فضا شرایط را از حالت تعلیق و انفعال خارج کرده و روحی دوباره بدان میدمند.
اما شریعتی و اندیشهی او در حصار تنگ و باریک یک دوران خاص تاریخی نمیگنجد. روح عصیانگر او و اندیشهی پرطراوت و لبریز از غنای مفهومی و معرفتی او مرزهای زمانی و مکانی را درمینوردد و پرتو خود را بر سر هر کوی و برزن معرفتی و اندیشگی میافکند. در زمانهی ما شریعتی میتواند نیازهای پژوهشی جامعهی جوان و طلب آگاهی ما را برآورده سازد. میتوان در او و در سپهر اندیشهی او به نظاره نشست و دهها رسالهی علمی دربارهی ابعاد شخصیتی، هویتی و فکری او نوشت (همان چیزی که خود او از آن بهشدت متنفر بود). میتوان با فاصله گرفتن از جایگاه وی به وی چون سوژهای تاریخی نگریست و متعلق پژوهش قرار داد. میتوان در آثار او روح زمانه را رصد کرد. میتوان در تپش قلم او رگبار مسلسلها را شنید. میتوان با مسلسل شعر و گفتار و بیان او با تمامی مبارزان جهان سوم همدرد، همرزم و همسرنوشت شد. میتوان مردان زر و زور و تزویر را بر دار گفتمان او به آونگ آویخت و میتوان روح زمانه را در آثار او جستوجو کرد.
اما آن زمانه سپری شده و اکنون دغدغهها و دلمشغولیهای مهمتری همچون «توسعه» و «دموکراسی» در دستور کار انسان زمانهی ماست. در شرایطی که هر لحظه بیشتر به حاشیه رانده میشویم و در فرآیند جهانی شدن به لبهی پرتگاه جهان نزدیکتر میشویم، باید آثار شریعتی را از صافی بگذرانیم و آنچه را امروز به کارمان میآید دستچین کنیم.
شاید کویریات شریعتی بتواند خلوت تنهایی ما را سیراب کند و شاید اجتماعیات شریعتی بتواند زمینهی مشارکت روزافزون را در جوانان ما برای ساختن فردایی بهتر فراهم کند، اما طرح ایدئولوژیک مکتب امتحان خود را پس داده است و حفظ آن با صوری دیگر نه مفید است و نه ممکن. شریعتی را باید نقد کرد و اندیشهی وی را از فیلتر گذراند تا به صورتی بهداشتی در اختیار نسل آیندهی کشور قرار گیرد. یاد و خاطرهاش در ذهن و ضمیر ما جاودان باد. »(روزنامه ایران-۳۰ خرداد ۱۳۷۹)
این پیام در مطبوعات آن سال واکنش های وسیعی را در پی دارد، به خصوص روزنامه هایی چون یالثارات (ارگان انصار حزب الله) به ظاهر از این موضع گیری برآشفته می شوند ونگران بهداشتی کردن شریعتی می شوند. (یالثارات۲۵ تیر ۱۳۷۹) و نیز (روزنامه پرتو – اول تیر۱۳۷۹)
دکتر حاتم قادری نیز در این مراسم با تاکید بر این نکته که باید نسبت تفکر شریعتی و اصلاحات را با نسبت خود شریعتی و اصلاحات متفاوت دانست می گوید:«شریعتی بارها آثار خود را در سه گروه اسلامیات، اجتماعیات، و کویریات تقسیم کرده است. شریعتی در اسلامیات خود مدعیان اسلام و کسانی که در دورترین فاصله از فهم جهان جدید قرار دارند را نقد می کندُ کسانی که تفکرات فئودالی خود را در یک جامعه محدود به نام اسلام رقم می زنند. » وی با اشاره به مبحث اجتماعیات در اندیشه شریعتی گفت :« در جامعه مدنی، به نقاش، استاد، شاعر و..نیازمندیم ولی اجتماعیات شریعتی همه را متعهد سیاسی می کندکه تنها در زمان خود با ارزش است. به گفته وی اگر شریعتی در جامعه ما زنده بود، در همان حالت که جناح سنتی را نقد می کرد از جناح اصلاح طلب نیز انتقاد می نمود.»وی در ادامه گفت:«شریعتی یک روشنفکر خودانگیختهو بی قرار بود، اندیشه های شریعتی علیه خود او قیام کردند. او همیشه در حال یافتن زاویه ای بدیع در ناکجاآباد بود.»(روزنامه بیان- ۳۰ خرداد ۱۳۷۹)
دکتر هادی خانیکی مشاور رئیس جمهور خاتمی و معاون فرهنگی وزارت علوم، سخنران دیگر این مراسم است. او از مظلومیت شریعتی می گوید:«ما شریعتی را یک متفکر مظلوم می شناسیم، زیرا از دو سو مورد نقد و طعن رار گرفت که منجر به مظلومیت او شد. از نظر شریعتی، کسانی که اندیشه نو را نمی پذیرند و نیز کسانی که دین را رد می کنند، قدرت نقد اصلاح را ندارند.
محمدرضا تاجیک نیز در این مراسم چنین گفت:«هیچ گاه به اندازه امروز محتاج اصلاح نبوده ایم. شریعتی تنها اندیشمندی بود که خود پدید آورنده گفتمان متناسب با جامعه ما است. نه یک گفتمان برداشت شده از غرب. یعنی گفتمان های منسوخ شده را رو ریخت و از تار و پودآن، گفتمان مسلط خود را بنا ساخت. شریعتی با وجود بداعت، گفتمانی را ایجاد کرد که ریشه در سنت ما دارد.اکنون کسانی که ادعای جدایی دین و سیاست و سنت و تجدد را دارند باید به این نکته توجه کنند که هنر شریعتی فرو ریختن مرزهای دو انگاره بود.شریعتی گفتمان خود را جغرافیای مشترک میان سنت و تجدد قرار دا. یعنی هر دو را واسازی و از میان آنها دلایل خود را گزینش کرد.به اعتقاد شریعتی انسان ها با انتخاب آزاد، وجود خود را دوباره خلق می کنند و این همان تولد دوم است که شریعتی به آن رنسانس می گوید.»(بیان-۲۵ خرداد ۱۳۷۹)