Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages


آیا شریعتی مقصر وضع موجود است؟ | مهران صولتی (کانال تلگرام نویسنده ـ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲)

آیا شریعتی مقصر وضع موجود است؟

مهران صولتی
منبع: کانال تلگرام مهران صولتی
تاریخ: ۲۶ خرداد ۱۴۰۲

بخش اول

بسیاری علی شریعتی را مقصر وضع موجود دانسته و او را شایسته لعن و نفرین می شمارند. برخوردی که آشکارا عصبی و گفت و گو ناپذیر به نظر می رسد. از همین رو بهتر است که ابتدا تاریخ چهاردهه گذشته را به چهار دوره متفاوت تقسیم کرده و سپس از نقش شریعتی در پدید آمدن وضعیت موجود سراغ بگیریم:

۱- مقطع انقلاب ۵۷: شریعتی بدون تردید معلم انقلاب اسلامی بود و این از فراوانی تصاویر او در کنار تصاویر آیت الله خمینی قابل استنتاج است. انقلاب اسلامی با نصاب مشارکتی بالاتر از انقلاب فرانسه و روسیه یعنی ۱۰ درصد جمعیت کشور (چارلز کورزمن) به پیروزی رسید و مردم آن را مطلوب خود تصور می کردند. نام گذاری بسیاری از خیابان ها، مدارس و کتابخانه ها به نام شریعتی نشان از قدرشناسی ایرانیان نسبت به او داشت.

۲- مقطع دهه ۶۰: در این دوره سخن گفتن از شریعتی هزینه بسیار داشت. برگزاری مراسم یادمان او در دانشگاه ها ناممکن بود. برخی از شاگردان او راهی زندان، و فرزندان او به ناچار ساکن فرانسه شدند. حداقل چهار اثر او امکان چاپ نیافته و بسیاری دیگر هم از شائبه سپرده شدن به تیغ سانسور مصون نماندند. در مجموع دهه شصت روزگار سختی برای طرفداران شریعتی محسوب می شد.

۳- مقطع سازندگی و اصلاحات: این دو دوره بهترین ایام شکوفایی اندیشه شریعتی بود. باز شدن فضای فرهنگی- سیاسی کشور به رشد فزاینده طرح اندیشه های شریعتی منجر شد و همایش های دانشگاهی، ویژه نامه های مطبوعاتی و امکان چاپ آثار باقی مانده شریعتی در کنار استقبال گسترده جوانان نشان از آن داشت که بسیاری شرایط جدید را مولود اندیشه او و نحله روشنفکری دینی می دانند.

۴- مقطع دهه ۹۰ : اقتصاددانان این دوره را دهه گمشده اقتصاد ایران می دانند. میانگین رشد اقتصادی صفر، نافرجام ماندن برجام، افزایش تحریم ها، خروج از مدار توسعه، گسترش فقر، مهندسی انتخابات، ایجاد محدودیت برای فضای مجازی، دومینوی اعتراضات خیابانی، بحرانی شدن بسیاری از چالش ها، احساس بی آینده‌گی و ناامیدی از بهبود اوضاع از مهمترین ویژگی های این دوره به شمار می آید.

حال باید از کسانی که شریعتی را مقصر وضع موجود می دانند پرسید که مرادشان کدام دوره است؟ در آغاز انقلاب و دوران اصلاحات شریعتی به گواه شمارگان آثارش محبوب ترین روشنفکر ایرانی محسوب می شد. او الهام بخش بسیاری از جوانان برای ادامه تحصیل در رشته جامعه شناسی بود و نقد سایر روشنفکران بر اندیشه های اش با استقبال فزاینده دانشگاهیان روبرو می شد.

اما اگر مرادشان از وضع موجود دهه ۹۰ است باید به این پرسش ها دقیق تر پاسخ گویند: کدام ایده های شریعتی در نحوه حکمرانی کنونی نقش آفرین است؟ رهبران جمهوری اسلامی به تاثیر پذیری از کدام یک از اندیشه های شریعتی اذعان می کنند؟ کدام یک از شاگردان شریعتی در زمره مسئولین نظام سیاسی موجود هستند؟ کدام گرامی داشت حکومتی در سالگرد درگذشت او برگزار می شود و …

بخش دوم

شریعتی در دورانی می زیست که اندیشه چپ مارکسیستی گفتمان غالب جهان به ویژه در کشورهای جهان سوم به شمار می رفت. انقلابی گری، جهان گستری، ایدئولوژی اندیشی، ستیزه گری، و رهایی بخشی نیز از مولفه های دیگر این گفتمان محسوب می شدند.

شریعتی در دورانی می زیست که دین نقش پررنگی در روابط اجتماعی جامعه ایران ایفا می کرد؛ پژوهش آینده نگری؛ مجید تهرانیان و علی اسدی در دهه پنجاه نشان می دهد که چگونه ارزش های دینی در زیر پوست جامعه از رشدی فزاینده برخوردار شده بودند.

شریعتی شخصیتی رمانتیک داشت و به آینده فعالیت های خود بسیار خوش بین بود. استقبال گسترده جوانان از حسینیه ارشاد نیز او را دچار این باور ساخته بود که نوعی رنسانس اسلامی در حال وقوع است که می تواند به تحقق اسلام منهای روحانیت بینجامد.

شریعتی مهمترین هدف خود را بیداری جامعه و پیروزی بر رقیب قدرتمندی به نام مارکسیسم می دانست، از همین رو کوشید تا دین را از پستوی خانه ها خارج و به عرصه عمومی وارد کند. ارائه خوانش رادیکال و انقلابی شریعتی از تشیع به جوانان مسلمان هویت بخشید و آن ها را از اردوگاه مارکسیسم خارج کرد.

برخی از جامعه شناسان بررسی پیامدهای ناخواسته کنش های جمعی را مهمترین وظیفه جامعه شناسی می دانند. شریعتی اگر چه به دنبال برپایی حکومت اسلامی نبود ولی نمی دانست که کشاندن بی پروای دین به عرصه عمومی می تواند پیامد ناخواسته ای به نام قدرت گرفتن روحانیت را به همراه داشته باشد.

شریعتی به توازن قوای نیروهای سیاسی در ایران دهه پنجاه بی اعتنا بود. روحانیت از بالاترین سازمان یافتگی در شبکه مساجد برخوردار بود و رهبری آیت الله خمینی برای نهضت انقلابی هر روز بلا منازع تر می شد. بیژن جزنی تئوریسین مارکسیست با واقع بینی شانس روحانیت را برای دستیابی به قدرت در دوران پساانقلابی زیاد می دانست.

اندیشه های شریعتی حاوی نقد همزمان سنت، قدرت و مدرنیته بوده و نمی توانند پشتوانه برپایی و تداوم حکومت دینی قرار گیرند. از سوی دیگر نقش پررنگ؛ آزادی، برابری، اقتدارستیزی، شک آفرینی، کنش گری، و شجاعانه اندیشیدن در آثار شریعتی از عناصری هستند که هیچ حکومتی نمی تواند با آن ها بر سر مهر باشد.

نکته پایانی: شاید بتوان قصورهای شریعتی را از جنس چیزهایی دانست که او ندید چرا که رادیکالیسم در ایران رشدی فزاینده داشت، فضای بسته سیاسی امکان گفت و گوی آزاد را سلب کرده بود، و براندازی تنها راهبرد مبارزه محسوب می شد. شرایطی که موجب شده بود تا توان نقد، تدقیق و بازاندیشی نظریات روشنفکران از جمله شریعتی منتفی شود. بدون تردید اگر شریعتی عمر درازتری می یافت به مهمترین ناقد آثارش تبدیل می شد.



≡   برچسب‌ها
نویسنده : اپراتور سایت تاریخ ارسال : ژوئن 22, 2023 170 بازدید       [facebook]