Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages


خدا، نان، آزادی: شریعتی و مسلمانان ضدکاپیتالیست در ترکیه | میثم بادامچیان (سایت BBC ـ ۵ ژوئیه ۲۰۱۷ | ۱۴ تیر ۱۳۹۶)

خدا، نان، آزادی: شریعتی و مسلمانان ضدکاپیتالیست در ترکیه

تاریخ: ۵ ژوئیه ۲۰۱۷ | ۱۴ تیر ۱۳۹۶

 

شاید برای بسیاری در ایران جالب باشد که بدانند اندیشه های علی شریعتی، متفکر مناقشه برانگیز سالهای منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، در ترکیه الهام‌بخش گروهی شده است که خود را مسلمانان ضدکاپیتالیست (آنتی کاپیتالیست مسلمانلار) می‌نامند. این گروه که منتقد سیاستهای نئولیبرال حزب آقای اردوغان هستند بیش از همه حضور خود را در اعتراضات پارک گزیِ میدان تقسیم در سال ۲۰۱۳ به رخ کشیدند. مواضع مسلمانان ضد کاپیتالیست و الهام ایشان از اندیشه‌های شریعتی در ترکیه موضوع این نوشتار است.

مسلمانان ضدکاپیتالیست باور دارند که اندیشه های ایشان در قرآن ریشه دارد. احسان الی آچیک، نظریه پرداز این جریان و از روشنفکران دینی ترکیه، اشاره دارد که ضدکاپیتالیست‌ها از تجربه زیست شریعتی نیز آموخته اند. شریعتی از سوی روحانیون محافظه کار در ایران متهم بود که غرب زده است و با قرآن و سنن دینی آشنا نیست. الی آچیک برای اینکه بهانه مشابهی به دست مذهبیون تندرو در ترکیه ندهد، در کتابی با عنوان “قرآن زنده” قرآن را سوره به سوره تفسیر کرده است. «این کار مبنایی بدست داد تا بر اساس آن استدلال کنم که تضادی آشکار میان قرآن و سرمایه داری وجود دارد.» بر این اساس شاید عجیب نباشد که مسلمانان ضد سرمایه داری در تظاهرات و اجتماعات کارگری که به مناسبتهای مختلف در ترکیه برگزار می شود، فعالانه شرکت می کنند.

_96811852_ihsan-eliacik

الی آچیک معتقد است انباشت انحصاری سرمایه با اسلام سازگار نیست؛ اسلام به مالکیت شخصی سرمایه های کوچک جواز می دهد ولی در مورد سرمایه های بزرگ به مالکیت اشتراکی باور دارد. مثلا سرمایه عظیم راه اندازی یک کارخانه نباید منحصر به یک نفر تنها باشد. اینکه مسلمانی یک خانه‌، ماشینی، و پولی کافی برای گذران خود و خانواده اش داشته باشد بلامانع است. ولی میل به تصاحب بیشتر ضد آموزه های اسلامی است، چون انسان را به برده دارایی بدیل می کند و مصداقی از بت پرستی است. او که می گوید هرقدر مال کمتری داشته باشید آزادتر هستید، حتی تعبیر “سرمایه‌داری با وضو” (آبدستلی کاپیتالیسم) را درست کرده است که هدف تیغ نقد آن مسلمانانی هستند که به عدالت توزیعی توجه نمی کنند و فقط ظاهر دین را بدون توجه به وضعیت قشر محروم رعایت می کنند.

با توجه به اینکه در دو سه دهه گذشته پیوند عمیقی میان سیستم سرمایه داری و سبک زندگی پیروان طریقتهای دینی در ترکیه (به عنوان نمونه نقشبندیها) برقرار شده است—طوریکه پولدار مسلمان بودن امروز در ترکیه پدیده نادری نیست— طبیعی است که این نقد الی اچیک و سایر ضدکاپیتالیست‌ها این جریان را در برابر بسیاری گروههای اسلامی ترکیه قرار می دهد که از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه (آک پارتی) انتفاع مالی برده اند و به صورت وسیع از این حزب حمایت می کنند.

جریان مسلمانان ضدکاپیتالیست، مانند آک پارتی، از دل جنبش اسلامی ترکیه روئیده است، ولی با تثبیت قدرت آک پارتی به تدریج میان ایشان و حزب اردوغان فاصله افتاد. الی آچیک می گوید کسانی در میان متدینین که در سالهای جوانی باهم دیوارنوشته‌هایی با مضمون “به سوی جامعه اسلامی بدون مرز و طبقه” می نوشتیم امروز ساز دیگری می زنند. در قشر مذهبی در دو دهه اخیر جهش طبقاتی رخ داده است و طبقه‌ای بورژوا از متدینین ثروتمند ایجاد شده است که به تعبیر الی آچیک ایدئولوژی ایشان شغل‌گرایی و کانفورمیسم است: «وقتی خیلی از دوستان آرمانگرایم جلوی چشمانم محافظه کار شدند، این مرا به آن داشت که فوران کنم، صدایم را بلند کنم و به نوشتن روی آورم.»

او در سخنانی که طنین اندیشه های شریعتی را دارد می‌گوید بسیاری جریانات دینی وقتی هنوز به قدرت نرسیده اند، شعارهایشان آرمانی و نمود وجدان جامعه است (مثل انقلاب ایران که شعارش استقلال و آزادی بود)، منتهی وقتی به قدرت می رسند آن خلوص اولیه را از دست می دهند و توجیه گر شرایط موجود می شوند.

برای همین، خصوصاً هنگام کسب قدرت، لازم است حاکمان مدام از سوی مردم و و با تاسی به مبانی حقوقی نقد شوند. بنابراین در ترکیه هم—که در آن در طول پانزده سال گذشته مذهبیون قدرت سیاسی را فتح کرده اند— حزب عدالت و توسعه احتیاج دارد که نقد شود، آنهم از سوی کسانی که از دل همان جریان اسلامی برآمده اند، همان آگاهی تاریخی را دارند، از همان سنتها و زبانی تغذیه می کنند که حزب حاکم تغذیه می کند. بنابراین مسلمانان ضدکاپیتالیست اپوزیسیون دولت کنونی هستند: «البته ما مخالفت‌مان با دولت حاکم را نه به صورت ویرانگر و بر انتقام گیری، که به صورت سازنده انجام خواهیم داد.»

مسلمانان ضدکاپیتالیست با الهام از شریعتی معتقد هستند که اسلام فقط دین معابد نیست، بلکه دین زندگی واقعی است. قرآن کتابی نیست که فقط در قبرستانها برای مردگان خوانده شود، بلکه کتابی است که باید در تمام امور سیاسی و اقتصادی و فردی بکار گرفته شود. از آنجا که عدالت، آزادی، برابری و برادری مفاهیم جهانشمول دینی نیز هستند، همین وارد شدن دین در سیاست مشکلی برای سکولاریسم سیاسی (اصل جدایی دین از سیاست) ایجاد نمی کند.

در نظر ایشان، مانند بسیاری روشنفکران دینی ایران پس از انقلاب، احکام فقهی بریدن دست دزد، داشتن حجاب چادر، ارث زن را دو برابر ارث مرد دانستن، جواز داشتن چهار همسر، مجازات زنا… در واقع شکل محلی شده ارزشهای جهانشمول اسلام در چهارچوب زندگی اعراب زمان پیامبر هستند و در دوران جدید با یک تفکر دینی پویا قابل تجدید نظر هستند. اینکه در قرآن گفته شده “لا اکراه فی الدین” معنایش این است که انسانها با اختیار خودشان وارد دین می شوند و اگر هم خواستند خارج می شوند. به کسانی که اسلام اختیار آورده‌اند هم نمی شود با اجبار نماز خواندن، روزه گرفتن و رعایت احکام فقهی را تحمیل کرد: «دین تکلیف است نه تهدید.»

در اندیشه علی شریعتی مفاهیم دینی شرک و توحید مفاهیمی انتزاعی و ذهنی نبودند، بلکه نمود اجتماعی و عینی داشتند. نزاع میان شرک و توحید نزاع میان طبقات اجتماعی سلطه جو و مورد سلطه در طول تاریخ بود. شرک دین ساختار اجتماعی تبعیض آمیز است، و در عوض توحید، در شکل آرمانی آن، دین جامعه فارغ از روابط تبعیض آمیز است. شریعتی می گفت وقتی من ازاسلام سخن می گویم منظورم آن اسلامی نیست که در طول تاریخ به شما نشان داده اند و وضع نابرابر موجود را توجیه کرده، بلکه دینی است که پیامبرش (همچون پیامبران سایر ادیان ابراهیمی) در پی از میان بردن شرک اجتماعی بوده است.

در “مذهب علیه مذهب” استدلال شریعتی آن بود که مذهب رسمی جنبه رهایی بخش مذهب راسرکوب کرده است. در نظر او ولی دین‌ورزی با خودآگاهی و مسئولیت گره خورده بود. مثلث معروف زر و زور و تزویر یا طلا و تیغ و تسبیح به زیبایی و ایجاز فرمول سرکوب را چنین خلاصه می کرد: استعمار اقتصادی و نابرابری مادی (زر، طلا)، استبداد و سرکوب سیاسی (زور، تیغ)، و از خودبیگانگی دینی یا توجیه درونی سلطه توسط طبقه حاکم (تزویر، تسبیح، استحمار). متناسب با این، شریعتی آرمان خود را به صورت مثلث آزادی، برابری و عرفان توصیف می کرد. آزادی، برابری و عرفان در نظر او مکمل هم بودند: آزادی بدون برابری به بازار آزاد و نه انسانهای آزاد بدل می شد، برابری بدون آزادی به نقض حرمت و کرامت آدمی منجر می شد، و عرفان بدون آزادی و برابری نمود بدترین نوع سرکوب بود. به بیان مجتبی مهدوی در مقاله “یک بستر و دو رویا”(صفحه ۱۶)، «گوهر گفتمان شریعتی آزادی و دموکراسی بدون سرمایه داری، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم بدون استبداد، و معنویت مدرن بدون دین رسمی و طبقه روحانی است.» شریعتی را می توان پیرو دموکراسی رادیکال، به تعبیر فلاسفه سیاسی معاصر دانست.

در نظر مسلمانان ضد کاپیتالیست هم اگر در قرائتی از اسلام بازتوزیع ثروت و عدالت اجتماعی مهم نباشد، آن قرائت دین را به افیون توده ها بدل می کند و مصداق آن چیزی می شود که شریعتی در”مذهب علیه مذهب” از آن انتقاد می کرد. مسلمانان ضدکاپیتالیست هم مانند شریعتی از دو سوی مورد نقد هستند: از سوی گروههای ضددینی متهم هستند که عقاید واپس مانده اسلامی را با لباسی نو به خورد مخاطب می دهند و از سوی اسلامگرایان ارتدوکس هم متهم هستند که به کمونیسم لباس اسلام پوشانده اند. تحلیل مواضع ایشان نشان می دهد که اندیشه های علی شریعتی تنها منحصر به محیط شیعی نیست و با نگاه اهل سنت و جماعت به اسلام نیز قابل جمع است، البته در تفسیری غیرارتدوکس.

جالب آنکه اتفاقی که در سالهای پیش از انقلاب در ایران در مورد اسلام شریعتی افتاد در ترکیه هم در مورد اسلام مسلمانان ضدسرمایه داری در حال رخ دادن است. الی آچیک می گوید اندیشه‌های من بیشتر برای کسانی جذابیت دارد که از دین به خاطر عملکرد برخی دینداران متعصب دلسرد شده اند. این افراد، که لزوماً از خانواده های مذهبی نیستند، در تفسیر ما از اسلام چیزهایی می یابند که از گروههای اسلامی دیگر نشنیده بودند: «مثلا یک آتئیست می گوید من به خدا باور ندارم، و [در عوض] به عدالت، برابری، آزادی، حق و حقوق، محبت و مرحمت باور دارم. من به او می گویم تو دراصل به خدا باور داری چون اینها که گفتی اسامی و صفات خداوند هستند. تو نه خدایی که صدای فقرا است، که خدایی که صدای ملایان است را انکار می کنی.»

——————————————-

نقل قول ها از مصاحبه آلی چلیک با روزنامه صاباح.



≡   برچسب‌ها
نویسنده : اپراتور سایت تاریخ ارسال : جولای 9, 2017 1051 بازدید       [facebook]