…آن چیزی که شریعتی را شریعتی می کند و او را از دیگران متمایز می سازد این است که وی کوشید دیالوگ و رابطه ای دیالکتیکی میان عقلانیت سنتی و عقلانیت مدرن ایجاد کند بی آنکه یکی از آن دو را بر دیگری چیره سازد. این در حالی است که سنت گرایان (در معنای عام کلمه) در پی آن هستند که عالم مدرن را به عالم سنت بکشانند؛ یعنی می خواهند عالم مدرن را بر اساس چارچوب های مفهومی عالم سنت بفهمند، لذا نمی توانند به سرشت و حقیقت عالم مدرن و زیست جهان کنونی ما پی ببرند. از سوی دیگر خیل انبوه روشنفکران ما نیز می کوشند ارزشها و جهان بینی نهفته در سنت را انکار کنند و با تأثیرپذیری از جهان بینی و ارزشهای عصر روشنگری موضعی ضد سنت دارند یا حداکثر، همچون روشنفکران به اصطلاح دینی، می کوشند به نحوی سنت را مدرن کنند و صورت مدرن را به ماده سنت تاریخی تحمیل نمایند. در این روش نیز سنت از روح خودش تهی می شود. در صورتی که شریعتی نه می خواهد مدرنیته را به عالم سنت، و نه سنت را به عالم مدرن تقلیل دهد و همین امر نیز باعث شده است که وی هم از جانب سنت گرایان و هم از طرف نوگرایان مورد هجمه و انتقاد شدید قرار گیرد و لذا نه مدرنیست ها و نه سنتی ها هیچ یک او را از آن خود و گروه اجتماعی خویش تلقی نکنند.

(بیشتر…)